۲۴/ربيع الأول/۱۴۴۶

-

۱۴۰۳/۰۷/۰۶ جمعه

صبح قزوین جانبازی در راه اهل‌بیت(ع) را برکت زندگی‌ام می‌دانم/ شهید سلیمانی حساسیت ویژه‌ای در حفظ حریم زندگی مردم داشت
کد خبر: ۳۴۶۸۹۳ نویسنده: مسعود عادل‌پور تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۱۰/۱ ساعت: ۱۵:۳ ↗ لینک کوتاه

جانباز مدافع حرم قزوینی:

جانبازی در راه اهل‌بیت(ع) را برکت زندگی‌ام می‌دانم/ شهید سلیمانی حساسیت ویژه‌ای در حفظ حریم زندگی مردم داشت

جانباز مدافع حرم قزوینی گفت: حس می‌کنم حضورم به عنوان مدافع حرم موجب برکت در زندگی‌ام شده است؛ چراکه جانبازی‌ام یک برکت بود که نصیبم شد و اگر هرجای کشور عزیزمان نیاز باشد داوطلبانه حضور می‌یابم.

جانبازی در راه اهل‌بیت(ع) را برکت زندگی‌ام می‌دانم/ شهید سلیمانی حساسیت ویژه‌ای در حفظ حریم زندگی مردم داشت

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین، حضرت زینب(س) مدافع و پیام رسان نهضت امام حسین(ع) است که اگر این بانوی بزرگوار نبود نهضت عاشورا نسل به نسل در اختیار ما قرار نمی‌گرفت. امروز در عصری به سر می‌بریم که درواقع مدافعین و شهدای حرم برای رساندن پیام حق و حقیقت اسلام و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم عازم سوریه می‌شوند.

مدافعین حرم با این سربلندی به ما ثابت کردند که اگر در صحنه کربلا حضور داشتند، دست هیچ نامحرمی به ناموس اهل بیت نمی‌رسید این شیردلان رفتند تا جان و مالشان را فدای حضرت زینب(س) کنند که در این راه شهدای بسیاری هم تقدیم کردند و برخی هم به درجه جانبازی نائل شدند.

مسعود عادل‌پور یکی از اعضای یگان 82 سپاه صاحب الامر(عج) قزوین است که در سال 94 تحت ماموریت مدافعین حرم جعفر طیار برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شده بود.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار ما اظهار کرد: در همان اوایل آغاز جنگ در سوریه، چندین نفر از دوستانم برای انجام ماموریت اعزام شدند و من هم ثبت نام کرده بودم، حس غریبی داشتم که چرا نتوانستم در این ماموریت شرکت کنم و برای اعزام لحظه شماری می‌کردم و از خداوند می‌خواستم که قرعه به نامم درآید؛ سرانجام با خواست خداوند و عنایت حضرت زینب(س) در 19 آبان ماه سال 94 با چندین نفر از دوستان و همکاران به سوریه عازم شدیم.

این مدافع حرم قزوینی افزود: در همان روز اول بدون اینکه در جریان باشیم اتوبوس در مقابل حرم حضرت زینب(س) توقف کرد؛ احساس عجیب و غریبی بود، همه همرزمان برای زیارت حرم حضرت زینب(س) و بعد از آن حرم حضرت رقیه(س) مشرف شدیم تا مدد بگیریم و این دو بزرگواران دست رحمت بر سر ما بکشند تا وسیله‌ای برای دفاع از حرم‌ها باشیم.

در زمان اعزم، دخترم سه ساله بود

عادل‌پور ادامه داد: فقط یک بار زیارت نصیبم شد اما همان یک بار هم آنچنان احساس قدرت و صلابتی را به من منتقل کرد که باعث شد محکم پای هدفم بایستم؛ زمانی که در فضای حرم حضور داشتم مظلومیت حضرت رقیه(س) در صحنه کربلا و غریبی امام حسین(ع) و شکنجه‌های حضرت زینب(س) برایم تداعی می‌شد.

این جانباز مدافع حرم ابراز کرد: باتوجه به اعتقادی که به حضرت زینب(س) داشتم و الگوبرداری از رزمندگان دفاع مقدس تصمیم گرفتم مانند جوانان رزمنده دیگر در این رزمایش به عنوان مدافع حرم شرکت کنم؛ این ماموریت توفیقی از جانب حضرت زینب(س) و دعای پدر و مادر و همراهی همسرم بود که توانستم در این رزمایش عاشقی شرکت کنم و با لطف و عنایت پروردگار سربلند شوم.

وی یادآور شد: علی رغم اینکه به عنوان کادر سپاه هستم اما این ماموریت به صورت داوطلبانه بود و هیچ اجباری وجود نداشت که الحمدلله با استقبال همسر و پدر و مادرم با تمام سختی‌ها توانستم شرکت کنم. واقعیت این است که هیچگاه به جانبازی و شهادت فکر نمی‌کردم که الحمدلله با لطف و عنایت اهل بیت(ع) و حضرت زینب(س) به درجه جانبازی نائل شدم.

این مدافع حرم قزوینی ادامه داد: از آنجایی که کل کشور سوریه درگیر جنگ بود خوشبختانه با روحیات و شرایطی که داشتیم، توانستیم از لحاظ نظامی بر تکفیری‌ها غالب شویم اما از طرفی هم از اینکه خانواده‌ها خانه و کاشانه خود را برای نجات جانشان رها می‌کردند و هر روز تخریب‌های بیشتری اتفاق می‌افتاد متاثر می‌شدیم که چرا مردم بی‌گناه متضرر شده بودند.

عادل‌پور با بیان اینکه شهید سردار سلیمانی بزرگ مرد تاریخ بود، عنوان کرد: حاج قاسم سفارش کرده بود که "اگر برای مقابله و مبارزه با دشمن مجبور شدید وارد منازل شوید سعی کنید کمترین آسیب به خانه‌ها برسد تا به مدد اهل بیت(ع) بتوانیم کار را به اتمام برسانیم"؛ سردار سلیمانی اسطوره مقاومت بود به طوری که از کمک به مردم بی‌گناه و مسلمان دریغ نمی‌کرد و علی رغم جنگ و بمباران تاکید داشت که به خانه و کاشانه مردم آسیبی وارد نشود. درواقع علاوه بر واجبات، مستحبات را هم رعایت می‌کرد و این فرمان موجب قوت قلبی می‌شد که ما قطعا پیروز خواهیم شد.

تمام قد برای دفاع از میهن عزیزمان آماده‌ایم

جانباز مدافع حرم درباره نحوه جانبازی و عملیات افزود: از آنجایی که عملیات سال 94 مصادف با ایام محرم و صفر بود، عملیات محرم نام گرفت. ساعت 9 شب آذرماه بود که برای ماموریت اعزام شدیم و من هم به عنوان آرپیجی زن همراه چند نفر از دوستان بودم. تیپ فاطمیون در منطقه بانس حضور داشتند که با حمله داعشی‌ها و جبهه النصره با خودروهای انتحاری همه به شهادت رسیده بودند؛ ما برای جبران و جلوگیری از روند پیشروی دشمن وارد عمل شدیم.

وی ادامه داد: مجبور بودیم چراغ خاموش حرکت کنیم تا دشمن حضور ما را حس نکند چراکه با مشاهده کوچکترین نور شلیک می‌کردند؛ ماشین در تاریکی جاده حرکت می‌کرد چون جمعیت رزمندگان زیاد بود و جایی برای نشستن نبود به طوری که همگی پشت ماشین ایستاده بودیم، در همان حالت احساس کردم شیئی به سرم برخورد کرد.اولین بار آنجا آسیب دیدم اما چون بدنم گرم بود، درد زیادی نداشتم و فکر می‌کردم مشکل خاصی نیست.

این مدافع حرم اضافه کرد: برای انجام عملیات در روستای الاسم در منطق بانس مستقر شدیم که به علت شدت آتش بار و بمباران از سوی دشمن مجبور شدیم دور یک منزل را بچرخیم که در حین دور زدن با همان آرپیجی مسلح شده داخل یک چاله دو متری افتادم.همان لحظه افکار عجیبی در ذهنم خطور کرد و حس کردم مانند شهید محمدرضایی به شهادت می‌رسم اما آرپیجی عمل نکرد درغیر این صورت داخل چاله انفجار رخ می‌داد و ممکن بود چند نفر هم به شهادت برسند اما به لطف حضرت زینب(س) اتفاقی رخ نداد.

عادل‌پور بیان کرد: با کمک دوستان از چاله خارج شدم؛ به دلیل رطوبت هوا و نم‌گرفتگی موشک و مهمات ما درست عمل نمی‌کرد، کمی جلوتر که رفتیم انفجار از سمت نیروهای خودی و دشمن به حدی بود که مجدد از ناحیه سر و صورت آسیب دیدم و از توفیق ادامه راه محروم شدم و به عقب بازگشتم. زمانی که مجروح شدم فکر نمی‌کردم اتفاق خاصی افتاده باشد فقط احساس کردم مورد اصابت ترکش یا تیر مستقیم قرار گرفتم که بعد از حدود یک ساعت کم کم دردم بیشتر شد و در نهایت با کمک دوستان به بیمارستان حلب اعزام شدم.

جانباز مدافع حرم ادامه داد: مورد اصابت موج انفجار و آسیب از ناحیه پای چپ قرار گرفته بودم، دقیقا اعمالی که توسط پزشکان بالای سرم انجام می‌شد را با چشمان باز می‌دیدم، شب فراموش‌نشدنی بود به طوری که آن شب هنوز هم مانند روز اول در ذهنم باقی مانده است؛ بعد از درمان اولیه در بیمارستان حلب برای مداوای بیشتر به ایران بازگشتم و پنج ماه تحت درمان و جراحی قرار گرفتم تا به لطف حضرت زینب(س) و محبت همسرم که مانند یک پرستار همراهم بود اکنون وضعیتم بهتر است.

فرماندهی شهید سردار سلیمانی قوت قلبی برای ما بود

وی ابراز کرد: تقریبا حدود 30 روز در منطقه بودم که همان بار اول هم مجروح شدم؛ البته بار دیگر هم داوطلب اعزام شدم اما توفیق دوباره نصیبم نشد.از آنجایی که منطقه بانس مورد حملات شدید قرار گرفته بود، دو هفته بعد از بازگشتم به ایران، شهید سردار سلیمانی شخصا برای بررسی منطقه وارد منطقه شده بود که توفیق زیارت او را نداشتم.

این مدافع حرم قزوینی یادآور شد: زمانی که مجروح شدم چند نفر از دوستان هم‌استانی نیز در آن عملیات مجروح شدند اما به شهادت نرسیدند؛ شهیدان زکریای شیری، الیاس چگینی و شهید سیاهکالی مرادی دو هفته قبل از عملیات ما به شهادت رسیده بودند.

عادل‌پور بیان کرد: زمانی که قصد اعزام داشتم دخترم سه ساله بود و علی رغم شرایط سخت اما همسرم با آغوش باز از تصمیمم استقبال کرد و گفت که "عشقم را فدای حضرت زینب(س) می‌کنم" و این جمله موجب دلگرمی و آسودگی خاطرم شد و به عشق حضرت زینب(س) و اهل بیت(ع) در این راه قدم برداشتم.

جانباز قزوینی تاکید کرد: حضرت زینب (س) اسطوره‌ای از صبر و استقامت است و عشق و علاقه‌ای که به اهل بیت(ع) داشتم توفیق شرکت در ماموریت را نصیبم کرد؛ ما رفتیم از حرمی دفاع کنیم که نامش لرزه بر اندام دشمن می‌اندازد. حس می‌کنم حضورم به عنوان مدافع حرم موجب برکت در زندگی‌ام شده است چراکه جانبازی‌ام یک برکت بود که نصیبم شد و اگر هرجای کشور عزیزمان نیاز باشد داوطلبانه حضور می‌یابم.

انتهای پیام/ 1003

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان