۱۸/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۸ شنبه

صبح قزوین فرش اهدایی به حرم امام رضا(ع) مایه برکت کارگاهم شد/ چشمانم کار بافندگی را از دست بافنده‌ها ربوده بود
کد خبر: ۳۴۳۱۷۶ تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۴/۸ ساعت: ۱۴:۱۷ ↗ لینک کوتاه

بانوی فرش‌باف قزوینی:

فرش اهدایی به حرم امام رضا(ع) مایه برکت کارگاهم شد/ چشمانم کار بافندگی را از دست بافنده‌ها ربوده بود

بانوی فرش‌باف قزوینی گفت: هر روز که وارد کارگاه می‌شوم به دار قالی سلام می‌دهم و دعا می‌کنم که امام رضا(ع) حاجت تمام مردم به ویژه کسانی که پای این دار می‌نشینند را برآورده کند.

فرش اهدایی به حرم امام رضا(ع) مایه برکت کارگاهم شد/ چشمانم کار بافندگی را از دست بافنده‌ها ربوده بود
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین؛ نام مشهد که بر زبانت می‌آید، دلت به آسمان پر می‌کشد و زائر حرم آقا می‌شود؛ قطعه‌ای از بهشت در خراسان است که همیشه ملجا و پناه دلدادگان و عاشقان بوده و هست.

دهه کرامت، دهه اول ماه ذی‌العقده که آغازش با ولادت حضرت معصومه(ع) و پایانش با ولادت حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع) است نیز یادآور تمام خوبی‌ها و جمال انسانی است.

به مناسبت میلاد پرسعادت ثامن الائمه امام رضا(ع) پای صحبت‌های یک فرش باف قزوینی می‌نشینیم که کارش را با توسل به امام هشتم آغاز کرده و تاکنون یک تابلو به حرم مطهر ارسال و یک فرش دیگر نذر آقا کرده است که در دست انجام است.

مژگان صفیئی 48 ساله بانوی کارآفرین بویین‌زهرایی است که کارش را با توسل به امام رضا(ع) آغاز و اکنون برای چندین نفر اشتغال‌زایی کرده است.

از چه زمانی فرش بافی را آغاز کردید؟

من از بچگی عاشق فرش بودم؛ کارگاه کوچکی در نزدیکی منزلمان در تهران بود که چند خانم در آنجا مشغول به قالی بافی بودند؛ از روی کنجکاوی هر روز از پنجره کوچک کارگاه به کار کردن و طرح‌ها و نقشه‌هایی که روی فرش بافته می‌شد نگاه می‌کردم که برایم جذابیت خاصی داشت.

هر روز پنهانی از پنجره نگاه می‌کردم و این سوال ملکه ذهنم شده بود که این خانم‌ها چه کاری انجام می‌دهند که هر روز یک طرح و نقش جدیدی روی دار ایجاد می‌شود.

تا اینکه یک روز از آنجا به بویین زهرا نقل مکان کردیم؛ هرجا می‌رفتیم انگار فرش هم با ما بود؛ زن عمویم یک دار قالی درشت بافت داشت، هر روز کنارش می‌نشستم و به دستانش خیره می‌شدم.

علی رغم علاقه شدیدم به قالی بافی، خانواده‌ام به شدت مخالف بودند و دوست داشتند که ادامه تحصیل دهم اما من وقتی که از تلویزیون یک برنامه و حتی خبر در مورد فرش بافی نشان می‌داد، با عجله دفتر و کتابم را جمع می‌کردم و پای صحبت‌هایشان می‌نشستم.

بعد از ازدواج وقتی همسرم علاقه زیادم را به این عرصه دید، حمایتم کرد؛ یک روز که باهم برای زیارت به قم رفته بودیم از آنجا مقداری طرح و نقشه، نخ و دار خریداری کردیم.

اولین بار طرح “و ان یکاد” خریدم؛ دوست داشتم اولین کارم را با آیه قرآن شروع کنم و به کمک یکی از اقوام، دار قالی را بنا کردیم و من بدون هیچ آموزشی، شش سال شروع به گره زدن و فرش بافی کردم تا اینکه سال 81 در مرکز فنی و حرفه‌ای بویین زهرا آموزش قالی بافی دایر شد؛ هر چند که به قول مادرم “چشمانم کار بافندگی را از دستان بافنده‌ها ربوده بود” اما برای تکمیل کارم در آنجا ثبت نام کردم.

آیا کار آموزش را هم انجام می‌دهید؟

بعد از مدتی آموزشگاه فنی و حرفه‌ای در شهرستان بویین زهرا منحل شد؛ از این رو چندین دوست و آشنا هر روز به منزل ما می‌آمدند تا کار قالی بافی را آموزش ببینند تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستان تصمیم گرفتم مکان مستقلی برای آموزش در نظر بگیرم.

البته قبل از آن افراد زیادی از فامیل و همسایه را آموزش داده بودم؛ به طوری که هر کس از فامیل به منزلمان می‌آمد به جای گپ وگفت، پای دار قالی می‌نشستیم، حتی دختر و پسرم هم در دوران مدرسه اوقات استراحتشان را کنار دستم می‌نشستند و کمکم می‌کردند.

زمانی که مسئولین از هنر قالی بافی و کارم مطلع شدند، پیشنهاد دادند که یک شرکت تعاونی به ثبت برسانم که در کنار آموزش و کار تولید نیز سفارش هم بپذیرم؛ با این تصمیم بیشتر تشویق شدم؛ از طرفی چون برای اخذ مجوز نیاز به مدرک لیسانس بود صبر کردم تا دخترم تحصیلاتش را تمام کند که در نهایت در شهریور ماه سال 93 به کمک دخترم توانستیم یک کارگاه آموزش قالی بافی را در کنار شرکت تعاونی‌مان راه‌اندازی کنیم.

شرکت تعاونی را با توسل به امام رضا(ع) راه‌اندازی کردم؛ به طوری که ماه‌ها صبر کردم تا بتوانم شماره‌ای از مخابرات دریافت کنم که در آن عدد هشت وجود داشته باشد.

سه ماه بعد از راه‌اندازی کارگاه، با همسرم به مشهد مقدس رفتیم و آنجا با یک شرکت آشنا شدم؛ انگار امام رضا(ع) ما را به آنجا دعوت کرده بود؛ نیت کردم اولین تابلوفرش حاصل از کارم که یک تابلوی ” الله” بود را نذر آقا کنم.

همان سال تابلو فرش را به اتمام رساندم و به حرم ارسال کردم که خوشبختانه دی ماه سال گذشته به واسطه همان تابلو اسمم در قرعه کشی حرم درآمد و دعوت شدم و بهمن ماه سال قبل به عنوان میهمان به مشهد رفتم.

از هدیه ویژه‌تان و نذر آن به حرم برایمان بگویید؟

دومین هدیه‌ام به حرم آقا؛ طرح ضامن آهو است که یک تابلو فرش در ابعاد یک متر ارتفاع در عرض 85 سانتی‌متر است که در قالب 154 رنگ، بسیار ریز بافت طراحی شده که سال 97 در روز میلاد امام رضا(ع) بعد از جشن مولودی در کارگاه راه‌اندازی کردیم و اکنون به نیمه رسیده است.

تاکنون چند نفر در بافت فرش شما را همراهی کردند؟

شاگردان زیادی در بافت قالی امام رضا(ع) دست داشتند؛ به طوری که بلا استثناء هرکارآموزی که وارد کارگاه می‌شود پای این دار می‌نشیند. تاکنون 100 تا 150 کارآموز پای این دار نشسته‌اند و هر کدامشان خالصانه نیت کرده و چندین گره یا رج بافته‌اند.

درباره ویژگی‌های تابلو توضیح دهید، چه نقش و طرحی دارد؟

تابلو فرش امام رضا(ع) یک کار مینیاتوری با طرح ضامن آهو است.

آیا کسی در جریان کار با توسل به امام رضا(ع) حاجت گرفته است؟

بله. تاکنون هفت نفر از این دار قالی حاجت گرفتندکه چندین مورد شفای بیمار بوده است؛ زمانی که این خبرها را می‌شنوم دوست دارم قالی بیشتر در کارگاه بماند؛ هر روز که وارد کارگاه می‌شوم به دار قالی سلام می‌دهم و دعا می‌کنم که امام رضا(ع) حاجت تمام مردم به ویژه کسانی که پای این دار می‌نشینند را برآورده کند.

این تابلو فرش چه برکاتی در زندگی‌تان داشته است؟

از زمانی که دار قالی را بنا کردم برکات زیادی در زندگیم می‌بینم؛ هر زمان حاجتی از امام رضا(ع) درخواست کردم دست خالی نماندم؛ برای مثال سال گذشته یک چک با مبلغ بالا صدور کرده بودم که هفت و نیم میلیون برای شارژ آن کم داشتم، شب بود و هیچ امیدی نداشتم. با خودم نیت کردم که یا امام رضا(ع) فردا هفت صبح پای دار قالی می‌نشینم، کمکم کن که بتوانم چکم را پاس کنم.

باورتان نمی‌شود، هفت صبح پای دار قالی نشستم و همین طور مشغول بافت بودم که صدای پیامک گوشیم بلند شد. نگاهی انداختم و دیدم در ساعت هفت و نیم صبح حسابم هفت و نیم میلیون تومان شارژ شد که حاصل سفارش یکی از مشتریانم بود که یک ماه و نیم پیش طرح‌ها را انتخاب کرده بود اما سفارش نداده بود و دقیقا همان روز هفت و نیم میلیون تومان پول به حسابم واریز کرده بود.

از نظر معنوی هم این امام بزرگوار نگاه ویژه‌ای به بنده داشته‌اند؛ به طوری که امسال اسمم در قرعه کشی زیارت حرم به واسطه تابلوی اهدایی درآمد و دقیقا بعد از بازگشت ما، به خاطر شیوع کرونا درهای حرم را بستند.

از زمانی که بافت این تابلو را آغاز کردم، تعداد کارآموز و بافنده‌هایم چند برابر شده و کارم رونق بیشتری گرفته است؛ همچنین من برکت این تابلو را در زندگی فرزندانم نیز می‌بینم.

انتهای پیام/ 1003

 

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان