۱۵/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۵ چهارشنبه

صبح قزوین روز اول کاری‌ام، جنازه یک بیمار را تحویل گرفتم/ زحمات بهیارها در ایام کرونا به چشم نیامد
کد خبر: ۳۴۲۵۳۴ تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۳/۸ ساعت: ۱۳:۶ ↗ لینک کوتاه

برشی از لحظات کاری یک کمک بهیار؛

روز اول کاری‌ام، جنازه یک بیمار را تحویل گرفتم/ زحمات بهیارها در ایام کرونا به چشم نیامد

این کمک بهیار گفت: امکانات و تجهیزات خوبی در دوران کرونا به ما ارائه شد، اما زحمات نیروهای کمک بهیار و نیروهای خدماتی اصلا دیده نشد؛ درحالی که این نیروها هم در کنار کادر درمان وظایف سنگینی را متحمل شدند.

روز اول کاری‌ام، جنازه یک بیمار را تحویل گرفتم/ زحمات بهیارها در ایام کرونا به چشم نیامد

به گزارش خبرنگار سلامت صبح قزوین؛ راهروی طویلی است که با نورافکن‌های بزرگی در بالای سرت روشن شده‌اند و اتاق‌های زیادی با فاصله روبه‌روی هم قرار گرفته، لباس کرم رنگ با مقنعه سفیدی بر سر دارد، آرام آرام از دور به اتاق‌ها نزدیک می‌شود و با مهربانی جویای احوال تک تک بیماران در اتاق‌هایشان است.

حرکات و رفتارش را زیرنظر می‌گیرم؛ "جراحی، تخت ۱۳۰" دست بیماری که آنژیوکت بر آن نقش بسته است را نوازش می‌کند و می‌گوید: امروز لباس‌هایت را عوض کردی؟ بهتری دخترم؟ و بعد با لبخندی که بر چهره‌اش نقش بسته به سراغ تک تک بیماران حاضر در اتاق می‌رود.

گویی سایه این نگاه مادرانه‌اش باید بر سر تک تک بیماران بستری در بخش جراحی گسترده شود تا دلش آرام بگیرد، شاید از یک کمک بهیار آن هم در یک بیمارستان دولتی با هزینه‌های محدود انتظار اینگونه ابراز مهر و محبت را نداشته باشیم، اما سوالم را بی جواب نمی‌گذارد و می‌گوید؛ با ابراز محبت به بیماران، دلم آرام می‌شوم و در این ۱۲ سال گذشته همین روحیه با وجود کار سخت در بیمارستان مرا سرپا نگه داشته است.

سر صحبتم با او باز می‌شود و مادرانه کنارم می‌نشیند تا چنددقیقه‌ای هم صحبت شویم؛ علاقه‌ای به اینکه شناخته شود ندارد و می‌خواهد که اسم و مشخصاتی از او ذکر نشود. از اینکه چطور سر از این کار پیدا کرده است، می‌پرسم.

به روزهای بیکار بودنش برمی‌گردد و می‌گوید: وقتی وارد فضای درمان شدم، از آن خوشم آمد چراکه احساس کردم خدمت به بیمار برایم کار پربرکتی است و علاقه‌ام به این کار هم بی‌تاثیر نبود و ماندگار شدم.

وی ادامه می‌دهد: باید بگویم که روزهای اول از کار خیلی زده شدم و بی‌دلیل هم نبود، چون در همان روز اول مرا برای پیچیدن جنازه فرستادند که خیلی تو ذوقم خورد و چشم اشک بار به منزل برگشتم و اعلام کردم که دیگر از فردا سر کار نمی‌آیم.

دعای بیماران در زندگی من معجزه کرده است

این کمک بهیار اضافه می‌کند: سرپرستار هم در پاسخ گفت؛ هر طور که دوست داری تصمیم بگیر و اجباری نداریم، اما وضعیت کار در این بخش همین است و با مرگ و زندگی بیمار سروکار دارید.

وی بیان می‌کند: با خودم فکر کردم و گفتم بلاخره من به کار نیاز دارم و به مرور زمان هم به شرایط عادت می‌کنم؛ که خوشبختانه همین طور هم شد و با کارم وفق پیدا کردم و علاقه‌مند شدم تاکنون هم ادامه دادم و دعای بیماران در زندگی من معجزه کرده است.

این کمک بهیار با بیان اینکه دوست دارم تا زمانی که توانایی دارم به کارم ادامه دهم، ابراز می‌کند: دو فرزند دارم که دخترم ازدواج کرده و پسرم هم مجرد است.

وی درباره وضعیت کاری‌اش می‌گوید: ما قراردادی هستیم و بیمه داریم؛ سختی کارمان زیاد است اما وقتی بیماری از ما احساس رضایت می‌کند، تمام خستگی را فراموش می‌کنیم.

این کمک بهیار یادآور می‌شود: ما با کادر درمان مشکلات متعددی داریم به طوری که با مرخصی‌ها موافقت نمی‌کنند و شیفت‌های اضافه به ما می‌دهند و کار بیش از توانمان انتظار دارند؛ برای مثال من باید در یک شفیت شب باید 32 تخت بیمار جراحی شده را پشتیبانی و خدمات‌دهی کنم.

وی از برخی برخوردها و بازخواست‌های کارفرمایان گلایه می‌کند و می‌افزاید: تصور کنید که من بعضی مواقع علاوه بر بخشی که حضور دارم به خاطر کمبود نیرو باید به سایر بخش‌ها هم رسیدگی کنم و این برایم بسیار دشوار است و حتی اضافه‌کار هم محسوب نمی‌شود.

این کمک بهیار به مصدومیتش در حین کار هم اشاره می‌کند و می‌گوید: قبلا در بخش "آی سی یو" بودم و به خاطر فشار کاری و نبود نیرو دچار پارگی تاندوم‌های دست شدم و همچنان با این شرایط به کارم ادامه می‌دهم؛ در حالی که معتقدم درمان یک کار گروهی است اما هیچ وقت اجرایی نشده و این باعث آسیب به نیروهای کمک بهیار می‌شود.

وی درباره عوارض جسمی و سلامت کارش توضیح می‌دهد: ما در معرض انواع بیماری‌ها هستیم و به خاطر شرایط کاری دچار فرسودگی شدید می‌شویم؛ و این درحالی است که گاهی هم با توهین‌های بیماران هم مواجه می‌شویم که از ما انتظار بیش از حدی برای ارائه خدمات دارند اما با این حال هر آنچه در توان داشته باشیم، انجام می‌دهیم و به بیماران هم به خاطر شرایطی که دارند، حق می‌دهیم.

همه بیماران را خانواده خودم می‌دانم

این کمک بهیار علت همدردی و مهربانی با بیماران اینگونه ابراز می‌کند: همه بیماران را خانواده خودم می‌دانم چراکه زمانی که در بیمارستان می‌گذارنم خیلی بیشتر از محیط خانواده‌ام است و درواقع محیط کارم، خانواده دومم محسوب می‌شود.

وی عنوان می‌کند: قرار نیست مشکلاتم را به بیماران تحمیل کنم در حالی که شاید مشکلات و دردهای من خیلی بیشتر از بیمارانی باشد که برای درمان به بیمارستان آمده‌اند؛ بنابراین با خوش رویی و خوش اخلاقی می‌توان به التیام دردهای بیماران کمک کرد.

این کمک بهیار تاکید می‌کند: خوش اخلاقی پشتوانه‌ای برای ادامه و انگیزه‌ در کارم است و بدون شک اگر غیر از این باشد، به هیچ عنوان نمی‌توانم ادامه دهم و با بداخلاقی هم هیچ کاری پیش نمی‌رود.

وی از شیرینی‌های کارش اینگونه می‌گوید: وقتی گره‌ای از کار بیماران باز می‌کنم یا خدمات اراده می‌دهم و با رضایتمندی از من تشکر و دعای عاقبت بخیری برایم می‌کنند، بسیار برایم لذت بخش و انرژی‌زاست.

این کمک بهیار ادامه می‌دهد: لطف بسیاری از بیماران همچنان ادامه دارد و حتی در مناسبت‌های مختلف و ایام عید هم پیام‌های تبریک برایم ارسال می‌کنند و جویای احوالم هستند؛ به ویژه در ایام کرونا بسیاری از هم‌وطنان که قبلا در بیمارستان بستری بودند، با تماس‌هایشان حالم را پرسیدند و ابراز محبت کردند.

وی درباره شرایط کاری در دوران کرونا یادآور می‌شود: یکی از سختی‌های ما پوشیدن و تحمل لباس‌های مخصوص ضدکرونا بود که انرژی زیادی می‌گرفت و کار با آن بسیار سخت بود.

این کمک بهیار تصریح می‌کند: امکانات و تجهیزات خوبی در دوران کرونا به ما ارائه شد، اما زحمات نیروهای کمک بهیار و نیروهای خدماتی اصلا دیده نشد؛ درحالی که این نیروها هم در کنار کادر درمان وظایف سنگینی را متحمل شدند.

وی اضافه می‌کند: همچنان از پزشکان و پرستاران در رسانه‌ها یاد می‌شود اما یک بار از زحمات بهیار، کمک بهیار و نیروهای خدماتی ‌در دوران کرونا یاد نشد و باید بگویم که هیچ حمایت و کمک مالی هم بهره‌مند نشدیم و درواقع صفر بود.

فاصله معیشتی پزشک و پرستار و نیروهای رده پایین، از زمین تا آسمان است

این کمک بهیار عنوان می‌کند: متاسفانه در ایران فاصله معیشتی پزشک و پرستار و نیروهای رده پایین، از زمین تا آسمان است؛ با این حال ما برکت و دعای خیر بیماران را در زندگیمان احساس می‌کنیم.

وی با بیان اینکه از اواخر بهمن ماه با بیماری کرونا در بیمارستان سروکار پیدا کردیم، یادآور می‌شود: تمامی مرخصی‌های ما لغو شد و کل ایام عید را سرکار بودیم و حجم کاری بالا رفت و به صورت چرخشی در تمام بخش‌ها کار کردیم.

این کمک بهیار درباره شرایط کار برای بیمار کرونایی می‌گوید: بیماران کرونایی بدون همراه بودند و با شرایط سختی که داشتند، حضور یک فرد برای رسیدگی به او در کنارش الزامی بود و اکنون تصور کنید که تنها دو نفر کمک برای 30 نفر در یک بخش در نظر گرفته شده بود که کار را دشوارتر می‌کرد.

وی اضافه می‌کند: در طول روز نیروهای جهادی برای کمک حضور داشتند اما در زمان شب خود ما به تنهایی باید به بیماران خدمات ارائه می‌کردیم.

این کمک بهیار ابراز می‌کند: تلخ‌ترین خاطره‌ام در این ایام، مرگ و میرهای زیادی بود که اتفاق می‌افتاد، به طوری که در یک شب هشت بیمار کرونایی ما در بیمارستان از دست رفتند. خیلی غم انگیز بود و باعث افسردگی ما می‌شد.

وی می‌افزاید: بهبودی‌هایی که در بیماران کرونایی اتفاق می‌افتاد، برایمان بسیار خوشایند بود و این همکاری و همدلی در بین نیروها، خاطرات شیرینی را رقم زد.

این کمک بهیار که حتی در این شرایط هم روزه را کنار نگذاشته است، می‌گوید: تا زمانی که توانایی و شرایط روزه گرفتن را دارم، هیچ توجیهی را برای روزه‌خواری نمی‌پذیرم و خوشبختانه هر سال هم خداوند توفیق به جا آوردن روزه را به من داده است.

وی یادآور شد: روزه یک واجب الهی و لذت بخش است که خداوند توان آن را به انسان می‌دهد؛ و این درحالی بود که ما در شرایط کاری دوران کرونا حتی ساعت‌ها نمی‌توانستیم چیزی بخوریم و حتی پیش می‌آمد که صبح تا غروب حتی یک لیوان آب هم نمی‌خوردیم؛ چراکه لباس‌های مخصوصی که می‌پوشیدیم، کار را برایمان بسیار دشوار کرده بود.
انتهای پیام/۲۰۰۲

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان