قابلیتی در ایران هست که اصلا نباید آن را دستکم بگیرید آنهم اینکه بتوانید تئاتری را سی شب پشت سر هم اجرا کنید. ما در اروپا نمیتوانیم این کار را انجام دهیم چون برای سی شب متوالی تماشاگر نخواهیم داشت.
به گزارش سرویس فرهنگ وهنر صبح قزوین ،خانم «بارا زیگفوسدوتیر»، کارگردان ایسلندی تئاتر که چندی قبل برای اجرای یکی از کارهایش به ایران آمده بود در بخشی از مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون جمهوری اسلامی ایران گفته است:
«قابلیتی در ایران هست که اصلا نباید آن را دستکم بگیرید آنهم اینکه بتوانید تئاتری را سی شب پشت سر هم اجرا کنید. ما در اروپا نمیتوانیم این کار را انجام دهیم چون برای سی شب متوالی تماشاگر نخواهیم داشت و حتی بزرگترین کارگردانان تئاتر در اروپا هرگز نمیتوانند به این فکر کنند که سی شب پشتسر هم تئاتری را اجرا کنند. این قابلیتی است که شما در ایران دارید چون مردم شما برای هنر تئاتر ارزش قائلاند و حاضرند به سالنها بیایند و البته جمعیت قابل توجهی هم دارید. هرچند که در امریکا هم عموما (به جز برادوی) با وجود جمعیت بالایش چنین امکانی وجود ندارد. این قابلیت را ما اروپاییها باید از شما یاد بگیریم.»
او در ادامه میافزاید: این برگ برندهای است که شما در ایران دارید و ما نداریم. در واقع این حرفی که میزنم به این معنی نیست که تماشاگران تئاتر در اروپا برای این هنر ارزشی قائل نیستند که تعدادشان کم است؛ منظورم این است که اینکه بتوانی به صورت متراکم افرادی را دورهم در یک فضا جمع کنی که تئاتری را ببینند کمی سختتر است. برای اینکه ما بتوانیم به تعداد مخاطبی که برای سی شب در یکی از شهرهای ایران دارید، برسیم مجبوریم به شهرهای مختلف سفر کنیم که این سفر هزینههایی دارد که خوب نیست.
*در مقابل حقیقتی که خانم زیگفوسدوتیر گفته است و آمارها هم نه تنها در زمینه تئاتر که در بحث سینما و کنسرت هم آنرا تأیید میکند اما یک حقیقت مهم و البته تلخ وجود دارد...
حقیقتی که میگوید این «رونق بازار» که تماما ناشی از آزادیبخشی و ایجاد امنیت روانی و فیزیکی و اقتصادی در نظام اسلامی است؛ آیا با قدرشناسی مناسبی از سوی تئاتر و موسیقی و سینمای ما مواجه شده است!؟
اکران فراگیر تئاترهایی در تراز هنر انقلاب اسلامی پیشکش... آیا امروز نه فقط آدمهای متدیّن که آدمهای نه چندان مقیّد جامعه میتوانند با خانواده به کنسرت و تئاتر و سینما بروند!؟
اهالی محترم تئاتر پاسخ بدهند آیا دیالوگها و رفتارهایی مثل توهین به ساحت امام راحل ، ژستهای جنسی، تأکید بر اینکه ما نمیخواهیم مثل پدران انقلابیمان عصبانی باشیم، تاکید بر فمینیسم و افراط گرایی جنسیتی، اصرار بر بهکار بردن الفاظ زشت، بیاعتنایی اعتقادی، فحّاشی به سنت و مذهب و... که سکّه رایج این روزهای تئاترهای ماست؛ همان پاسخی است که باید به اینهمه رونق و امنیت داد!؟
چرا باید نظام اسلامی پاسخ خود در فراهم آوردن رونق هنر و اقتصاد هنر را مثلا با اکران تئاتری با محتوای جسارت به امام عصر(عج) دریافت کند؟
و یا همینطور سینماگران ما که این سالها شاهد رکوردشکنی فروش فیلمهایشان هستند پاسخ بدهند که آیا میتوانند فلسفه اسم «جشنواره فیلم فجر» را برای یک مخاطب خالیالذهن توضیح بدهند و او با توجه مضامین فیلمهای جشنواره آنها را مسخره نکند؟
کار این قضایا به جایی رسیده است که اگر هنرمندی در تئاتر، موسیقی و یا سینما؛ دلبستگی خود به انقلاب اسلامی را عیان کند و کاری در این راستا بسازند، علنا طرد میشود، به سنتی بودن و نفهمیدن هنر جدید متهم میشود و تا زمان نامعلوم نیز بایستی پذیرای کنایهها باشد.
بعنوان یک شاهد مثال دردناک میتوان به صحبتهای یکی از بازیگران مطرح سینما اشاره کرد که گفت دختر من به دلیل بازی در یک سریال تاریخی پیرامون حکومت پهلوی؛ در سینما بایکوت شده است.
پر واضح است که پاسخ گل، گلوله نیست و ما قضاوت درباره حقیقت پیشگفته را بر عهده تک به تک اهالی عزیز تئاتر و سینما و موسیقی میگذاریم.
اینکه فرجام این گل دادن و گلوله گرفتن چه باشد؛ البته مسئله دیگریست...
انتهای پیام/1404
منبع:مشرق
دیدگاه ها