به گزارش صبح قزوین به نقل از فارس، سال میرسد و فال خوش میشود و مال وافر شده و حال نیکو...
سپاس یزدان را که اصل را ثابت داشت و نسل را باقی و بخت را در همراهی با ما رام ساخت ...
بایرامیدی، گئجه قوشی اوخوردی
آداخلی قیز ، بیگ جورابین توخوردی
هرکس شالین بیر باجادان سوخوری
نوروزی دیگر از راه می رسد. با شعر و ترانه و باران ... با امید و آرزو ...
و پرچمدار این تحول چهارشنبهای است که به نور آتش و شیرینی آجیل هفت مغز دلپذیر و خاطره انگیزتر میشود.
چهارشنبهسوری هنوز هم هست... از میان قرون و اعصار آمده تا یادآور سنتها و باورهای کهن مردمان دیار آب و آفتاب باشد.
مردمانی که درخشش، گرمای آتش را ارج مینهند، به برکتش دور هم جمع میشوند، شبشان را به شبچرهای مزین میکنند و از استشمام عطر اسپند که روی آتش ریخته میشود، لذت میبرند...
مردمانی که تا پاسی از آخرین چهارشنبه شب سال را به همراه حافظ، مولانا و فردوسی بیدار میمانند و میخوانند و میخندند ...
آی نه گوزل قایدادی شال سالاماق !
بیک شالینا بایرام لیغین باغلاماق !
مردمانی که یاد شهریار ملک سخن را با «حیدربابای» جاویدانش گرامی میدارند و یاد میکنند روزگاری را که سوراخی در سقف خانهها بود و دستانی عاشق که جوراب میبافت با چهار میل بافتنی و منتظر بود تا شالی از سقف آویخته شود و هدیه تازه داماد را به آن ببندد...
بایرام اولوب، قیزیل پالچیق ازللر
ناقیش ووروب تاقچالاری بزللر
تاقچالاردا دوزمه لری دوزللر
اینجا آذربایجان، اینجا تبریز است... مهد فرهنگ، هنر و تمدن...
سرزمینی که هر خانهاش گوهری از علم، ادب و عرفان را در خود جای داده... جایی که شمس مولانا را پرورده و هنوز هم اینقدر برکت دارد که ستارههای دیگری را به آسمان درخشان ایران اضافه کند.
یاد باد روزگاری که شهریار شیرین سخن هم از آن یاد کرده بود. روزگارانی که مردم جمع میشدند دور هم و از رنگهای بهار وام میگرفتند و گلسرخ برای گرم شدن فضای زندگی بر دیوارها و طاقها میکوبیدند و بر آن از امید و نور نقش میزدند...
یاد باد طاقچههایی که ساده اما زیبا تزئین میشد با چیدنیهای محلی و خبر میداد که بهار آمد...
بایرام یئلی چارداخلاری ییخاندا
نوروز گولی، قار چیچکی، چیخاندا
آغ بولوتلار کؤینکلرین سیخاندا
اینک بهار... در سرزمینی که باد توفندهاش هم نسیم رحمت است و شمیم گلهای دشت و کوهش سرمست میکند هر آگاه دلی را، گلهای سپید باز میشوند تا بگویند بهار آذربایجان با سپیدی و پاکی همراه است و این پاکی نه تنها در دل مردم بلکه در دشت و دمن پراکنده است...
بهاری دیگر میرسد و روان آگاه دلان را همچون همیشه سرشار از طراوت میکند... آمدن هر بهار را باری دیگر به فال نیک بگیریم و بدانیم هنوز خداوند آنقدر دوستمان دارد که فرشتگانش را برای آذینبندی زمین میفرستد.
بیزدن ده بیر ممکون اولسا یاد ائله
آچیلمیان اورکلری شاد ائله
در این روزهای شیرین و مبارک، یاد آنانی را که نیستند و همیشه یادشان با ما و نامشان ورد زبانمان است یاد باد.
یاد مردم خوب ارسباران، مردم ورزقان، هریس، اهر، کلیبر و بسیاری از شهرها و روستاهای آذربایجان که این بهار را بدون نگاه مهربانشان تحویل خواهیم کرد، یاد باد...
تبریز و آذربایجان زیبایمان همانند سراسر ایران زمین مهمان بهار و بهاردوستان خواهند بود تا نشان دهند از پس هر غصهای، راحتی خواهد رسید و سرمای زمستان هیچگاه دائمی نمیماند، تا ببینند لطف خدا در این سرزمین بیانتها بوده و هست...
===============
گزارش از فرینوش اکبرزاده
===============
انتهای پیام
دیدگاه ها