صبح قزوین؛____ ندا حبیبی.
چند سالی است که "شبکه نسیم" برای سالم سازی فضای روحی و روانی جامعه ایرانی و اسلامی تاسیس شده است و این اقدام درست صداوسیما باعث جذب مخاطب و تا حدودی جدایی بیننده ایرانی از شبکههای ماهواره ای شده است.
اما این اقدام قابل تحسین برخورد مخاطب پسندانه با جامعه ایرانی تا چه حدی توانسته است به هدف خود برسد؟
چگونه میتوان توجه مخاطبینی که ذائقه شان به خیانتهای دخترو پسری شبکههای من و تو و جم تی وی عادت کرده است را به سمت شبکههای داخلی جلب کرده است!
شبکههایی که در رأس آن ماهواره قرار دارد و در ادامه شبکههای اجتماعی به صورت گسترده در اختیار مردم قرار گرفتهاند و توانستهاند با دسترسی آسان و جذابیت خارج از عرف مخاطبین میلیونی جذب کنند.
از دلایل جذابیت این شبکهها میتوان به برخورد محترمانه هرچند ظاهری به شعور و فهم مخاطب و جذابیتهای بصری همراه با رقص و آواز بیان کرد.
احترام ظاهری به مخاطبین نه تنها به رشد مخاطب عام کمکی نمیکند بلکه باعث افول اخلاقی مخاطبین نیز میشود.
بدون غرض میتوان گفت هر صحبت غیرمنطقی و غیراخلاقی در آرایشی زیبا برای مخاطبینی که از شبکههای داخلی کمتر احترام دیده اند، جذابیت دارد.
این آرایش زیبا وقتی با شادی و نشاط همراه شود تاثیر چند برابر بر روی مخاطب میگذارد. شادی و نشاطی اسلامی که در میان مردم گم شده و جایگزین آن را موارد غیراخلاقی گرفته است.
از میان تمام برنامههای داخلی که هدفشان بالا بردن روحیه شادی و امید درجامعه است، خندوانه یکی از آنهاست که همچنان با سابقه چندین ساله برای مخاطبین دلبری میکند.
این برنامه از آغاز با تغییرات وسیعی همراه بوده است که به فراخور این تغییرات مخاطبین آن کاهش یا افزایش یافته است.
به خاطر داریم که در فصل اول خنداونه کمتر کسی با خندههای مصنوعی رامبد جوان میخندید و هضم این نوع خندهها برای مخاطبانی که به چهره عبوس و خشک مجریان تلویزیون عادت کرده اند، سخت بود اما به مرور زمان تمرین خندههای ناگهانی به شکل یک عادت پسندیده درآمد و در فصلهای بعدی با طنازی جناب خان(محمد بحرانی) به اوج خود رسید.
در فصل آخر، خندوانه با حذف عروسک شیرین زبانش با افول مخاطب روبرو میشود و کارگردان برای رسیدن به گذشته پر افتخارش دست به حاشیه نگاری میزند.
حواشی که با شوخی غیراخلاقی رامبد جوان در گفتگو با خبرنگاران آغاز میشود و با دخالت در هوچی گریهای بهناز جعفری در مقابل خبرنگاران به اوج خود میرسد.
شوخیهای جنسی رامبد جوان در مقابل جمعیت فرهیخته خبرنگاران بی دلیل نبوده است و نوید اتفاقی نو را در برنامه اش میدهد.
خط شکنی این کمدین ایرانی با سابقه برای خط دهی به کمدینهای تازه نفس نتیجه میدهد و شوخیهای جنسی و غیراخلاقی این افراد به اوج میرسد.
به گونهای که صدای دلسوزان فرهنگ ایرانی اسلامی را درمیآورد و آنها را به مقابله با این پدیده نوظهور در تلویزیون ایران دعوت میکند.
این پدیده نه تنها با فرهنگ اسلامی ما مغایرت دارد بلکه در خانوادههای ایرانی یک حرمت شکنی به حساب میآید.
خندوانه به عنوان یک برنامه خانوادگی که تمام سنین را در برمیگیرد باید بتواند به اقتضای متوسط سنی مخاطبین خود برنامه سازی کند و با در نظر گرفتن عموم جامعه هنر برنامه سازی خود را به رخ دیگران بکشاند.
الگوگیری از این نوع برنامه سازی در فصول ابتدایی برنامه خندوانه رو رشد بود که با قبح شکنیهای مداوم از این سیر خارج شد و رامبد جوان از دست ندادن مخاطبان عامی را به نوآوری و خلاقیت در برنامه سازی ترجیح داد.
علاوه بر آن تعریف نادرستی که رامبد جوان از استندآپ کمدی در ابتدا به مخاطبین خود عرضه داد، فریاد منتقدان هنرطنزرا در آورد.
زیرا افرادی به عنوان استندآپ کمدی بر روی استیج قرار میگرفتند که خود از طنازان معروف ایران به حساب میآمدند؛ اما تعریف درستی از آن ارائه نمیدادند.
در میان تمام برنامههای این چنینی مهران مدیری به عنوان شومن اول تلویزیون ایران توانسته است، با شوخیها و طنز حلال و نقدهای بجا مخاطب میلیونی خود را جذب کند.
مهران مدیری در این سبک هنرنمایی اصولی ترین شیوه را پیش گرفته است و باخونسردی، به دور از تمام بی سوادیهای همکارانش استندآپ کمدیهای خالصی را به مخاطبان خود عرضه میکند.
به علاوه این طنز پردازموفق ایران در کنار ارائه اصولی طنز به مخاطبان توانسته است کمدینهای جوان را به بهترین شیوه پرورش دهد و به قله طنز ایران برساند.
مهران مدیری در تمام آثارش توانسته است به دور از جناح بندیهای سیاسی و خارج عرف ایرانی اسلامی حرف خود را بزند و با طنزی لطیف واقعیت موجود در جامعه را به مخاطب عرضه کند.
لایه انتقادی مهترین بخش از استندآپ کمدی است و شخصی که بتواند یک شیوه درست و با طنزی تلخ مخاطب را به خنده وادارد، برنده است.
به جرأت میتوان گفت مهران مدیری از لایههای ابتدایی یک استندآپ کمدی گذشته است و با نفوذ بر سخترین لایه یعنی انتقاد از وضع موجود در جامعه در سکوی اول طنز ایران بایستد.
این درحالی است که هنرمندانی که در خندوانه به عنوان استاد، کمدینهای جوان را پرورش میدهند، سعی دارند با سوءاستفاده از علم استندآپ کمدی بی اخلاقی خود را توجیه کنند و نگاه منتقدانه به آن را گردن محدودیتهای اسلامی بگذارند.
شوخیهای جنسی مسئله ای نیست که با آن بتوان مخاطبین را به طور همیشگی میخ کوب برنامه کرد. دوره اینگونه نگاه سطحی به طنز سالهاست که در سینمای ایران به سر آمده و بازگشت دوباره به سطحی ترین لایه طنز در خندوانه نشان از پایان مخاطب میلیونی این برنامه است.
منتقدان با نگاهی دلسوازنه به این برنامه هشدار داده اند که در صورت نداشتن نوآوری و خلاقیت بهتر است آن را به انتها برساند و با نامی دیگربه ارائه محصولی جدید بپردازد.
این آب بندیها و حاشیه نگاریها در انتها به نام رامبد جوان وگروه قوی اش تمام خواهد شد و مخاطب را از هرچه که آنها میسازند، زده خواهد کرد.
انتهای پیام/2004
دیدگاه ها