چونکه مدت زیادی از شهادت محمدرضا گذشته بود و نیمی از صورتش بر اثر اصابت ترکش از بین رفته بود از صورت قابل شناسایی نبود ولی...
در نهایت جنازه را تحویل گرفتیم و در گلستان شهدا دفن کردیم. بیست روز بعد خانوادهای از اصفهان آمدند و گفتند که شهیدی که تحویل شما شده، فرزند ما سیدمهدی بوده. که پس از بررسی و رفت و آمدهای زیاد، مشخص شد که درست میگویند لذا هفت الی هشت روز بعد از برگزاری مراسم چهلم اجازه گرفتند و جنازه را از قبر خارج و به اصفهان منتقل نمودند،
بعد از دو ماه از این قضیه و سرگردانی و اضطرابی که نسبت به سرنوشت فرزندمان بر خانواده حاکم بود خبر آوردند که جنازه فرزندتان در سردخانه است. برای شناسایی بیایید.
چونکه مدت زیادی از شهادت محمدرضا گذشته بود و نیمی از صورتش بر اثر اصابت ترکش از بین رفته بود از صورت قابل شناسایی نبود ولی از روی ساعت مچی و اینکه اسم خود را بر روی پوتینش نوشته بود شناسایی گردید و سپس بعد از گذشت 117 روز از شهادتش جنازهاش در همان قبر قبلی آرام گرفت و دوباره مراسم ترحیم برای فرزندم گرفتیم.
21خرداد سالروز شهادت شهید محمدرضا حمامی بود.
* برگفته از کتاب روایت عشق
انتهای پیام/1404
منبع: مشرق
دیدگاه ها