صبح قزوین ؛
افسردگی جزء بیماریهای بسیار شایع عصر امروز است. این بیماری مختص فرد خاصی نیست بلکه در تمام سنین و در هر دو جنس بروز پیدا میکندو مسئله شماره یک سلامتی در دنیا به شمار میرود و به اندازهای توسعه پیدا کرده که از آن به عنوان سرماخوردگی اختلالات دماغی یاد میکنند.
افسردگی یک بیماری جسمی- روانی است و نشانههای آن در تمامی افراد بصورت یکسان نمود پیدا نمیکند. این بیماری اختلالی است که بر رفتار، سلامت جسمی، احساسات و ... افراد تاثیر میگذارد.
این بیماری پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است و تنها زمانی نابهنجار تلقی میشود که یا با واقعهای که رخ داده متناسب نباشد و یا فراتر از حدی که برای اکثر مردم نقطهای آغاز بهبود است ادامه یابد و مشخصه اساسی افسردگی ناامیدی و غمگینی است.
افسردگی به یک واژه روزمره تبدیل شده است. هر فردی برای توصیف شرایط غمانگیز خود، این حالت خود را با کلمه افسردگی تعبیر میکند.
اما غمگین بودن با افسردگی بسیار متفاوت است، فرد در افسردگی علاوه بر اندوه و مسائل پزشکی، خود را در تمام مسائل تنها دانسته، خود را از اجتماع طرد شده دانسته و احساس متفاوت بودن با تمام افراد را دارد، یا فکر میکند در نظر افراد بسیار منفور است که متاسفانه در برخی موارد منجر به مرگ فرد میشود.
شخص رکود وحشتناکی را احساس میکند، نمیتواند فعالیتی را آغاز کند یا تصمیمی بگیرد یا به چیزی علاقمند شود. شخص افسرده در احساس بی کیفیتی و بیارزشی غوطهور میشود و خود را آدمی بیارزش میبیند، در این میان شدت افسردگی هر چه بیشتر باشد احساس بیارزش بودن هم بیشتر میشود.
بیماران افسرده به خصوص در زمینههایی مثل هوش، موفقیت، اشتها، جذابیت، سلامتی و توانایی که برایشان بیشترین ارزش را دارد احساس ناتوانی دارند، انسان افسرده توانایی تفکر درست را از دست میدهد و نمیتواند اوضاع را آنطور که هست تحلیل کند.
شرایط اجتماعی دنیای ماشینی امروز باعث شده است تا هرکس فقط به فکر منافع فردی خود باشد و در این مسیر حتی از زیر پاگذاشتن و لگد مال کردن حقوق دیگری واهمه ندارد، این درحالی است که امروز ما نیاز به کمک دیگران داریم، در حال حاضر این وضعیت افسردگی را بیشتر کرده و عاملی عمده در گرفتاریهای ما محسوب میشود.
این اصل، تفکر و اندیشه غلطی است که پایه و اساس ندارد و به تدریج تمام وجود ما را در بر میگیرد، همچنین زندگی و دیگران را برای ما غیر قابل تحمل میکند.
در سالهای اخیر افسردگی رواج زيادي در بین جوامع پیدا کرده است این امر مدتهاست صاحبنظران علم روانشناسی را به یافتن راه حلی برای آن مشغول کرده است.
در این بین ميتوان گفت با توجه به روند زندگی نوین بشر و نیل به سمت هرچه بیشتر سیستم ماشینی، انسانها از تغذیه خود غافل شدهاند، گرچه خوب مطالعه میکنند اما متاسفانه هنگام عمل وقت ندارند. آن هم مبحث تغذیه که مشخص شده است با تمام بیماریهای انسان بهنحوی در ارتباط است.
تغذيه با تغيير در عملکرد مغز باعث ايجاد اين بيماري ميشود به طوري که فقر تغذيهاي يکي از عوامل مهم اين بيماري شناخته شده است. سطوح مواد شيميايي مغز که نوروترانسميتر ناميده ميشود با آنچه ما ميخوريم در ارتباط است. اين مواد شيميايي که شامل دوپامين، سروتونين و نوراپي نفرين هستند در تنظيم خلق نقش بسيار مهمي دارند.
عوامل تغذيهاي نقش مهمي در بروز افسردگي دارند. از طرف ديگر، کساني که دچار افسردگي هستند غالبا تغذيه نامناسبي دارند و بنابراين از اين جهت در معرض خطر هستند. هنگامي که فردي دچار افسردگي باشد سطح انرژي در او کمتر از حد معمول است و اشتياق و اشتها براي بسياري از چيزها از جمله غذا در او از بين ميرود و در نتيجه تغذيه فرد دچار اختلال ميشود.
کاهش يا افزايش وزن ناخواسته و جذب ناکافي ويتامينها و مواد معدني غالبا با افسردگي ارتباط دارد. افرادي که بيشتر در معرض اين خطرات هستند افراد مسني هستند که تنها زندگي ميکنند و يا کسي که آنها را تشويق به خوردن مواد غذايي مناسب و کافي کند را ندارند.
افسردگی کشنده است با توجه به تحقیقات به عمل آمده درسالهای اخیر آمار خودکشی حتی در میان کودکان و پابه سن گذاشته، رشد تکان دهندهای داشته و این در شرایطی است که انواع داروهای آرام بخش و ضدافسردگی در دهه جاری برای درمان افسردگی تجویز شده است.
شناخت افسردگي و علم به عوامل افسردهزا چگونگي زندگي صحيح را به ما ميآموزد كه هم سلامتي خودمان و هم صحت اطرافيانمان را افزايش ميدهد، به عبارتي ديگر با شناخت بيشتر افسردگي ميشود دنيا را طور ديگري ديد.
مثبت انديشي، فيلتر كردن افكار، منطقي بودن و اميد داشتن و.... علاوه بر دواهاي درماني راههايی براي درمان و پيشگيری اين معضل كشنده میباشد.
در هنگام شكست، علتيابي كنيم و نااميد نشويم و شكست خود را مقدمه پيروزي فردای خود کنیم.
هنگام از دست دادن عزيزی بس مهربان، دنيا را خاتمه يافته نپنداريم و به چيزهاي ديگري كه علاقه داريم دل خود را مشغول كنيم و به تعلق محكمتر زندگي بيانديشيم، به خود بگوييم كه دنيا وفا ندارد و معبری براي كمال است و دوستی يك اتفاق و جدايي يك قانون و....
ديد ديگران را در مورد خود اصلاح كنيم و خود را به يك شخص محبوب و همهپذير تبديل كنيم.
انتهای پیام/7008
دیدگاه ها