به گزارش خبرنگار اجتماعی صبح قزوین، معلمان، پیامبران صبور و خستگیناپذیر آموزش و پرورش هستند که بیادعا چراغ علمآموزی را در گوشه و کنار روستاها و شهرهای کشور روشن نگه داشتهاند.
معلمان در این روزهای کرونایی بدون هیچ چشم داشتی با وجود همه سختیها و کمبودها، آموزش دانشآموزان را به روشهای مختلف دنبال میکنند تا یادگیری فرزندان این مرز و بوم تحت هیچ شرایطی متوقف نشود.
جلوههای مهر و ایثار معلمان این مرز و بوم کم نبوده و نیست، جهادگرانی که با مجاهدت و مهرورزی، روزنههای روشنایی را در ذهن و جان دانشآموزان گشودهاند.
راه عاشقی هموار نیست
مهدی بخشندهفر، معلمی صبور از خطه سیستان و بلوچستان است که 22 سال در حوزه تعلیم و تربیت دانشآموزان مشق عشق میکند و بعد از هفت سال از تجربه معلمیش، تدریس در پایه دوم دبستان شهیدقدوسی شهرستان بوئین زهرا را آغاز کرده است.
پدرش اهل بوئین زهرا است و همین بهانهای برای حضورش در شهرستان بوئینزهرا میشود و تجربه جدید از زندگیش را در این شهرستان آغاز میکند.
این معلم صبور، روزهای سختی را پشت سر گذاشته اما به گفته خودش حتی حاضر نیست گوشهای از این سختیها را نیز بازگو کند چرا که معتقد است معلمی عشق است و راه عاشقی هم هموار نیست.
معلمی دنیای پر از خاطرات تلخ و شیرین
از وی درباره شروع کارش میپرسم، میگوید: بعد از أخذ دیپلم و شرکت در آزمون سراسری، در رشته تربیت معلم پذیرفته شدم و اولویت نخستم نیز رشته معلمی بوده و اولین سال خدمتم سال 79 بود.
بخشندهفر عنوان میکند: پدرم در شغل معماری و پیمانکاری فعالیت میکرد، توصیه بستگانمان نیز تحصیل در رشته مهندسی بود چراکه در دهه 60 یا 70 بیشتر گرایشات دانشگاهی مربوط به رشتههای مهندسی و پزشکی بود.
وی میافزاید: بسیار علاقمند به شغل معلمی بودم و دوران تحصیلم در مقاطع مختلف از جمله مقاطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه با معلمانی دارای اخلاق و منش نیکو روبهرو بودیم و این شرایط به نوعی برایم انگیزهای بود.
این آموزگار عنوان میکند: دانشآموزان مقطع ابتدایی روحیات متفاوتی نسبت به سایر دانشآموزان دارند و صاف و ساده هستند و تدریس به آنها روحیه و انگیزه خاصی به انسان میدهد لذا عشق و علاقه به شغل معلمی در مقطع ابتدایی محرکی برای فعالیتم شد.
وی با اشاره به خاطرات دوران فعالیتش ادامه میدهد: وقتی در استان سیستان مشغول فعالیت بودم تقریبا دوسال در مدرسه غیرانتفاعی تدریس میکردم و به تناسب شرایط این نوع مدارس با مدارس دولتی، ارتباط معلمان با دانشآموزان بیشتر بود.
وی ادامه میدهد: دانشآموزانم در پایه سوم و چهارم همزمان تحصیل کردند و در همان سال بعد از مدتی به عنوان معاون مدرسه انتخاب شدم و همین شرایط برای دانشآموزانی که ارتباط تنگاتنگی با هم داشتیم اندکی سخت شده بود.
این معلم یادآور میشود: یک روز برای خرید به داخل شهر رفته بودم، از ماشین که پیاده شدم چند نفر از دانشآموزان به نزدم آمدند؛ یکی از این دانشآموزان به نام امیرحسین با بغض و چهرهای کاملا گرفته، شروع به گریه کرد؛ شدت گریهاش به اندازهای بود که مردم نگران شده و دورمان جمع شدند.
بخشندهفر اذعان میکند: پرسیدم امیرحسین چیزی شده چرا گریه میکنی؟ در جوابم گفت: «آقای بخشندهفر، چرا از مدرسه ما رفتی؟ ما دوست داشتیم شما کنار ما باشید و در مدرسه به ما تدریس کنید»؛ گریه این دانشآموز برایم عجیب بود چراکه با تمام وجود عشق و علاقهاش را نسبت به معلم بروز داد.
وی درباره تلخترین خاطرهاش اذعان میکند: اوایل کارم در دهستانی مشغول تدریس بودم که تعدادی دانشآموز خوب در کلاسهایم حضور داشتند؛ تعدادی از آنها در دانشگاه چابهار پذیرفته شدند اما دو نفر از بهترین دانشآموزانی که سابقه دو سال تدریس به آنها را داشتم، در آتش سوزی آبان ماه سال 90 که خبرش رسانهای شد، فوت کردند.
وی تصریح میکند: روز چهارشنبه، هفتم آبان ماه سال گذشته در حین تدریس در ساعت 17 و زنگ آخر، درس را جمع بندی کرده و متوجه سوزش قفسه سینهام شدم؛ تکالیف را مشخص و با دانشآموزان خداحافظی کردم.
آموزش در بستر فضای مجازی حتی در بستر بیماری
بخشندهفر ادامه میدهد: بعد از مدتی درد بیشتری را احساس کردم و برای همین به بیمارستان بوئین زهرا منتقل شدم؛ همان ابتدا با گرفتن نوار قلب، پزشکان تشخیص دادند که سکته شدید قلبی کردم لذا روند درمانی را شروع کردند.
وی بیان میکند: تقریبا یک تا دو روزی در بیمارستان بوئین زهرا بستری بودم و بعد از حمله شدید قلبی به بیمارستان بوعلی قزوین منتقل شدم؛ از هشتم آبان ماه روند درمانم به طور جدی شروع شد و بعد از چند روزی به بخش سی سی یو منتقل شدم و با همان حال نامساعدم، آموزش به دانشآموزان را در بستر فضای مجازی شروع کردم.
این معلم تصریح میکند: نگران بازماندن دانشآموزانم از تحصیل بودم به همین دلیل چند روز بعد از اینکه از اتاق عمل خارج شدم گروه مجازی دانشآموزان را چک کردم؛ دو روز بعد هم به بخش منتقل شدم و در آن بازه همسرم از بوئین زهرا به قزوین میآمد و با کمک وی، آموزش در فضای مجازی را به دانشآموزان ارائه میدادم.
بخشندهفر ادامه میدهد: علاقهام به معلمی موجب شد تا تمام سختیها را با جان و دل بخرم و آموزش دانش آموزان را در هر شرایطی ادامه دهم تا شرمنده خدا و دانشآموزانم نباشم.
وی اظهار میکند: معلمی نیازمند انرژی بسیار بالاست و شیوع کرونا بهانهای شد تا زحمات معلمان و فرهنگیان برای جامعه به خوبی روشن شود چراکه این شغل سختیهای بسیاری دارد.
این معلم در پایان یادآور میشود: کرونا همچنان در بین ما وجود دارد، در شرایط موجود کرونایی باید مراقب سلامتی خودمان باشیم؛ گاها در رعایت پروتکلهای بهداشتی سهل انگاری و هشدارهای مسئولان ذیربط نادیده گرفته میشود؛ اما باید بدانیم که اندکی غفلت ممکن است زندگی را برای ما و اطرافیانمان تلخ کند.
انتهای پیام/4006
دیدگاه ها