صبح قزوین؛________شیماشعبانی
از پایان جنگ جهانی دوم تا فروپاشی شوروی در دهه 90 میلادی نظام دو قطبی بر دنیا حاکم بود. اما از دهه 90 به بعد آمریکا سعی کرد تا خود را به عنوان قدرت برتر جهان معرفی کند.
آمریکاییها با حادثهای خودساخته و حمله به برجهای دوقلو در نیویورک، با اسم رمز "آغاز جنگهای صلیبی" و "تأسیس خاورمیانه جدید" با هدف ایجاد کشورهای وابسته، ضعیف و مصرف کننده که دائماً به بهانههای قومی و ناسیونالیستی با یکدیگر دشمنی کرده و همچنین با هدف مسلط سازی و حمایت از امنیت رژیم منحوس اسرائیل، به این منطقه لشکرکشی کردند.
آمریکاییها در طی این سالها همواره به دنبال سرنگونی و نابودی نظامهای سیاسی دیگر و گسترش لیبرال دموکراسی مورد نظر خود بودهاند و در این ارتباط از ابزارهای مختلف استفاده کردهاند.
هرکجا جنایت و یا کودتایی علیه ملتها رخ داده است نام آمریکا نیز در پای این اتفاقات به چشم خورده است و در برخی از کشورها نیز سفارتخانههای آمریکا به مکانی برای جاسوسی و توطئه علیه ملتها تبدیل شده اند.
آمریکاییها تلاش میکنند، منافع ملتها را با استفاده از عوامل نفوذی خود به چنگ آورند و بر آنها مسلط شوند، این ماهیت نظام سیاسی آمریکا و غرب وحشی است، آنها تلاش میکنند ابتدا بی دولت سازی کنند و با آنارشی تضعیف نهاد دولت را انجام دهند. ما این موضوع را در یمن، لبنان و عراق شاهد هستیم.
بی دولت سازی اقدامی بود تا هرج و مرج در کشورهای محور منطقه ایجاد شود تا وضعیت را به سود خود تغییر داده و اگر موفق نشدند، تجزیه کشورها را به پیش ببرند.
سازمانهای بین المللی نیز علیرغم ادعاهایی که دارند به علت نفوذ آمریکا و عدم استقلال مالی به ابزار جنایتهای آمریکا تبدیل شده اند.
به گزارش نهادهای رسمی، کشته شدن بیش از یک و نیم میلیون نفر در عراق، پانصد هزار نفر در سوریه، دویست هزار نفر در افغانستان، پنجاه هزار نفر در یمن، آوارگی بیش از چهار میلیون نفر از عراق، شش میلیون نفر از سوریه، سه میلیون نفر از افغانستان، ده برابر شدن تولد نوزادان ناقص الخلقه، به کارگیری بمبهای فسفری سفید و اورانیومی در برابر غیرنظامیان، تأسیس گروههای تروریستی همچون داعش، به کارگیری سازمانهای جنایت کاری همچون بلکواتر برای ترور هوشمند دانشمندان، دریافت صدها میلیارد دلار از دولتهای منطقه بابت فروش تسلیحات، ایجاد زندانها و شکنجه گاههایی همچون ابوغریب، هدف قراردادن بیمارستانها، روزنامه نگاران، آمبولانسها، مجالس عروسی و مدارس، تجاوز و حرمت شکنی سربازان آمریکایی نسبت به زنان و دختران کشورهای تحت اشغال، به راه انداختن بیش از ده جنگ تمام عیار قومی-مذهبی، تخلیه دهها چاه نفت از سوریه و عراق، سرکوب نمودن جریان بیداری اسلامی، اقدام مستقیم به کودتاهای نظامی، تنها بخشی از هزاران فساد و شرارتی است که دهها پایگاه نظامی و دهها هزار نیروی آمریکایی، با حضور بیست ساله خود برای ما رقم زده اند.
در شرایط کنونی اهداف راهبردی آمریکا ایجاب میکند تا با مداخلات و حضور مستمر در خاورمیانه، به باور خودشان از ظهور و بروز هر قدرت منطقهای جلوگیری نماید. به همین دلیل به هیچ وجه قصد ندارد منطقه را به طور کامل ترک کند، بلکه میخواهد با رویکردهای مختلف، عملکردی فریبنده و متفاوت داشته باشد.
در واقع، اخیرا آمریکا برای بازدارندگی در برابر حملات ایران و (در صورت لزوم) پاسخ مستقیم احتمالی به آن و همچنین کمک نظامی به عربستان نیروی مضاعفی به خاورمیانه فرستاده است. با این حال، هیچ تردیدی در این حقیقت نیست که آمریکا حضور و نقش خود در این منطقه که نزدیک به نیم قرن بر آن سلطه داشته) را کاهش داده است.
.مردم منطقه باید به درک این موضوع برسند که حضور آمریکا در منطقه، جز فساد، قتل، غارت جنگ و تنش آفرینی، نتیجه دیگری نخواهد داشت و باید همبستگی و انسجام، از هیچ تلاشی برای خروج آمریکا از منطقه تلاش نکنند. در شرایط کنونی برای اخراج نظامیان آمریکایی از منطقه باید نظم آمریکایی را تغییر داد.
همانطور که اخراج نیروهای صهیونیست از جنوب لبنان به یک مطالبه عمومی در لبنان تبدیل شده بود، اخراج اشغالگران آمریکایی از منطقه نیز باید به عنوان گفتمانی همهگیری و منطقهای از سوی اقشار مختلف ملتهای منطقه تکرار شود.
به ویژه در کشورهای همچون عراق یک نظام انتخاباتی در آن حاکم است، تلاش احزاب برای اخراج آمریکاییها باید به عنوان یک مزیت رأیآور و یک امتیاز انتخاباتی مورد توجه قرار گیرد؛ و احزاب سیاسی از طرح خود برای اخراج آمریکاییها – به مثابه نیروهای فسادبرانگیز در کشورشان- با شجاعت حمایت کنند.
خطای محاسباتی و راهبردی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی باعث شده تا مسئله خروج نظامیان آمریکایی از منطقه اکنون تبدیل به یک ضرورت شود. چراکه نظم منطقه ای متاثر از نوع نگاه آمریکا باعث شده تا امنیت غرب آسیا در گروگان سیاستهای راهبردی آمریکا قرار بگیرد. به همین دلیل خروج آمریکا از منطقه به عنوان مهم ترین اقدام در مسیر رسیدن به امنیت پایدار منطقه ای محسوب میشود.
منطقه بعد از ترور سردار سلیمانی با قبل از ترور فرق دارد. معادله جدید قدرت که ایران تشکیل داد، مشخص میکند آینده قدرت چیست. مقام معظم رهبری به طور مشخص اعلام کردند که آمریکا باید برود و باید بگویم که دیگر این کشور به راحتی در منطقه خیمه نخواهد زد.
همانطور که مقام معظم رهبری اعلام کردند عملیات علیه پایگاه عین الاسد تنها یک سیلی بود و انتقام اصلی اخراج نظامیان آمریکایی از منطقه خواهد بود.
سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران نیز اعلام کرده است:«انتقامی که ارزشی برابر با ترور سردار سلیمانی باشد در واقع اخراج تمامی نیروهای آمریکایی از منطقه است. حمله به پایگاههای آمریکا در عراق، شروع عملیاتی بزرگ برای بیرون راندن تمامی آمریکاییها از منطقه است و تمامی گروههای مقاومت و گروههایی که شکل خواهند گرفت باید در این راستا تلاش کنند.» مصوبه پارلمان عراق مبنی بر اخراج نظامیان آمریکایی از عراق به عنوان نقطه آغازین این هدف مهم استشهادت سردار سلیمانی و حمله ایران به پایگاه عین الاسد به عنوان بزرگترین پایگاه آمریکا در عراق باعث شد تا نظم مورد نظر آمریکا به شدت تضعیف شود.
حمله ایران به پایگاه عین الاسد نشان داد که پایههای این نظم لرزان بوده و در صورت تلاش برای مقابله با آمریکا این نظم تغییر خواهد کرد. طبیعی است که پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه که حافظ این نظم به شمار میروند با از بین رفتن نظم آمریکایی نیز فلسفه وجودی خود را ازدست خواهند داد و برچیده میشوند.
خروج نیروهای آمریکایی از منطقه اگرچه احتمال دارد که به صورت تدریجی صورت گیرد اما آنچه مشخص و حتمی است اینکه این امر اتفاق خواهد افتاد و این را بر اساس شواهد و قرائن موجود از روند تحولات اخیر در منطقه میتوان تحلیل کرد.
انتهای پیام/۶۰۰۶
دیدگاه ها