بزرگترین خیانت در این ایام از سوی جریان شکست خورده اصلاحات صورت گرفت که با تمام توان درصدد تطهیر چهره امریکای جنایتکار و القای امید کاذب به مردم برآمده و پیروزی جو بایدن را تنها روزنه نجات کشور از وضعیت نابسامان اقتصادی و سرآغاز فصل جدیدی در ارتباطات دیپلماتیک ایران و امریکا قلمداد کردند.
صبح قزوین؛----محمدرضا ذاکر.
غیردموکراتیکترین انتخابات جهان با پشت سرگذاشتن روزهای ملتهب و سراسر توهین و تخریب و ارعاب، با پیروزی جو بایدن نامزد حزب دموکرات امریکا به پایان رسید. در همین رهگذر جریانات سیاسی حامی دولت کوشیدند تا با تکیه بر گزارشهایی غیرواقع به قصد تاثیر بر ذهن مخاطب، تب انتخابات امریکا را در سطح بالایی داغ نگهداشته و افکار عمومی را متوجه حواشی برگزاری این شوی سیاسی در مرکز برده داری مدرن عالم کنند.
حال آنکه با رفتن ترامپ و آمدن بایدن یا هر شخص دیگر، تغییری در دکترین ثابت امنیت ملی امریکا و دشمنی آشکار شیطان بزرگ با انقلاب اسلامی رخ نداده و نخواهد داد.
بزرگترین خیانت اما در این ایام از سوی جریان شکست خورده اصلاحات صورت گرفت که با تمام توان و بسیج همه رسانههای همسو با خود، ضمن فرار از پاسخگویی عملکرد دولت تدبیر و امید، در صدد تطهیر چهره امریکای جنایتکار و القای امیدکاذب به مردم شریف ایران اسلامی برآمده و پیروزی جو بایدن را تنها روزنه نجات مردم کشورمان از وضعیت نابسامان اقتصادی و سرآغاز فصل جدیدی در ارتباطات دیپلماتیک ایران و امریکا قلمداد کردند.
سکولارهای داخلی بی عرضگی خود را به حاشیه نبرند
در راستای این گروگانگیری رسانهای، عبداله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاحات در بخشی از یادداشت خود به مناسبت پیروزی بایدن در انتخابات امریکا که در غفلت نهادهای نظارتی استان، با وقاحت تمام در صفحه رسمی اینستاگرام یکی از هفتهنامههای قزوین هم بازنشر شد، با یک تشبیه احمقانه و به دور از انصاف و عقلانیت، چهار سال دوره ریاست جمهوری سراسر جنایت دونالد ترامپ را با هشت سال دولت محمود احمدی نژاد مقایسه کرده و مردم امریکا و ایران را در تحمل دورهای مغایر با هویت و پیشینه خود مشترک و همدرد میداند!
وی که پیشتر هم سابقه تخریب چهرههای خدوم کشور و حمله به ارزشهای انقلاب اسلامی را در کارنامه خود دارد، پیروزی بایدن را «تنها فرصت رهایی حاکمیت ایران از توهم انقلاب و مقاومت» دانسته و صریحاً اشاره میکند که «اگر ما نرمش نشان ندهیم بایدن ما را مجبور به تغییر سیاستهای انقلابیمان خواهد کرد»! این سطح از انفعال و دیاثت سیاسی در بین سیاست خواندههای ما، نه فقط در ۴۰ سال عمر انقلاب اسلامی که شاید در طول تاریخ این سرزمین و در بین سکولارترین رجل سیاسی ایران هم بیسابقه بود!
کسانی امثال صادق زیباکلام و عباس عبدی و سعید حجاریان هم حال و روزی مشابه دارند، همانهایی که در میتینگهای انتخاباتی 92 و 96 ادعا داشتند که «اصلاحات دندههای کلید حسن روحانی برای باز کردن قفلهای کشور است»، و حالا پس از گذشت هفت سال و اندی از دولت مطبوعشان با دستاوردی معادل(تقریباً هیچ)! ضمن فراموشی وعدههای پوپولیستی خود نظیر (گشایش اقتصادی در 100 روز) و (چرخیدن توأمان چرخ زندگی و سانتریفیوژها) و(درآمد سرشار برای خانوارهای ایرانی)، پروژه عبور از روحانی و سناریوی تئوریزه کردن اندیشه(ضرورت بازگشت به میزمذاکره با امریکای ابرقدرت و عقل گرایِ بایدن) را در ذهن مریض خود میپرورانند و با سلسله توئیت و مصاحبه و نوشتار و به مدد پادویی رسانههای زرد و زنجیرهای خود میکوشند تا خواب پریشان خود را تعبیر کرده و دست کم به خود بقبولانند که اصلاحات هنوز زنده است!
رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در نکوهش خودتحقیری نخبگان سیاسی جامعه اینگونه فرمودند که: «ماهآ الان خودمان را گم کردیم! تا این گمشده پیدا نشود شما مستقل نمیشوید. تا ما اینطور هستیم، تا نویسندههای ما آن طور هستند، تا روشنفکرهای ما آنطور فکر میکنند، تا آزادیخواهان ما آنطور آزادی غربی را میخواهند، همین است که هست! شما مستقل نمیشوید»!
انقلاب اسلامی، عصر حاضر را به عصر مبارزه و مقابله با زورگویان عالم بدل کرد
اما واقعیت این است که انقلاب اسلامی امروز پیشقراول سپاهی است که تمام قد به مقابله با استکبار و استعمار و استحمار برخاسته است و طبیعی است که جبهه خصم، هرآنچه در توان دارد در قالب یک جنگ تمام عیار هیبریدی برای خفه کردن صدای حق و از میان برداشتن موجودیت و بازپس گیری سنگرهای فتح شده اسلام در خاورمیانه و جای جای عالم بسیج کند و این همان وعده حق الهی مبنی بر تقابل تاریخی حق و باطل و البته نویدبخش اضمحلال کفر و ظفرمندی حزب الله در آخرالزمان است.
فلسفه تشدید تحریمها و اعمال فشارهای ظالمانه اقتصادی و سیاسی علیه کشور عزیزمان را باید در این حقیقت تاریخی و آسمانی جستجو کرد. آنجاییکه انقلاب اسلامیِ برگرفته از افکار امام روح الله، به برکت نثار خون هزاران شهید، بارقههای امید و خودباوری را در ملتهای زیر یوغِ استعمار زنده کرد و روح عدالت خواهی و گفتمان حق طلبی را در دل مردمان آزاده جهان دمید و عصر حاضر را به عصر مبارزه و مقابله با زورگویان عالم بدل کرد.
در میانه این جنگ تمام عیار، شناخت مختصات میدان نبرد و اِشراف به نقاط ضعف و قوت جبهه دشمن و خودی، نقش تعیین کنندهای در سرنوشت این مبارزه دارد و امید است ملت مقاوم و قهرمان ایران اسلامی همچون گذشته برای احقاق حق مظلومین عالم و تجلی عزت مسلمین و احتزاز پرچم لااله الا الله در رفیعترین قلل عالم پیشتاز باشد.
سکولارهای داخلی، شکستهای خود در میدان عمل را به بهانه انتخابات امریکا به حاشیه میبرند
حال برای فهم بهتر علت دشمنیها و چنگ انداختن عدهای فریب خورده سکولار به چهره اسلام و انقلاب و جبهه مقاومت، لازم است نیم نگاهی به فهرست ناکامیهای پی در پی جریان غربگرا در اداره قوه اجرایی کشور بیاندازیم.
معطل گذاشتن ظرفیتها و امکانات و قابلیتهای درونی نظام، برچسب زدن و تخریب شخصیت منتقدین دلسوز نظام، به تعطیلی کشاندن صدها واحد تولیدی کوچک و بزرگ، به حاشیه راندن پژوهشگاههای علمی و دانشگاهی و نخبگان، بدل کردن فضای علمی و رقابتی دانشگاهها به محیطی صرفا سیاسی و خالی از انگیزه، فقدان برنامهریزی و ترسیم سیاستهای فرهنگی منسجم و کارآمد، نادیده گرفتن ظرفیتهای اقتصادی در حوزههای مختلف کشاورزی، صنعتی و تولیدی، صرف هزینه و وقت در جهت تبلیغ و بَزَک کردن چهره دشمن و فریب افکارعمومی با بهرهگیری از تکنیکهای مختلف عملیات روانی و رسانهای، گره زدن گذشته، حال و آینده زندگی مردم به مذاکرات با غربیها؛ تنها بخشی از کارنامه تاریک و غیرقابل دفاع صاحبان تفکری است که با شعار تدبیر و امید، بذر ناامیدی و یأس را در دل جوانان ایرانی کاشتند و اکنون میکوشند تا سرافکندگی و شکستهای مفتضحانه خود در میدان عمل را به بهانه پیروزی نامزد دموکرات امریکایی، به حاشیه ببرند!
انتهای پیام/5000
دیدگاه ها