بیسیمچی دوران دفاع مقدس گفت: هیچگاه فراموش نمیکنم که خبر شهادت یکی از شهیدان قزوین به نام "شهید مهدی شالباف" را مخابره کردم.
هفته دفاع مقدس یادآور خونهای مقدسی است که در مسیر رشد و اعتلای انقلاب اسلامی ریخته شد، ایستادگی آنها نشستگان تاریخ را به قیام وا می دارد و این پیام بزرگ دفاع مقدس است؛ دفاع مقدس نمودار مجموعهای از برجستهترین افتخارات ملت ایران در دفاع از مرزهای میهن اسلامی و جانفشانی دلاورانه در پای پرچم برافراشته اسلام و قرآن است.
هشت سال دفاع جانانه ملت در برابر تجاوز وحشیانه دشمن منشأ غرور ملی پایان ناپذیری برای مردم سلحشور ایران شد و باعث شد که توطئه مشترک شرق و غرب برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران به فرصتی برای اثبات توانمندیهای اسلام و انقلاب و کشور تبدیل شود.
رشادتهای جوانان برومند، انقلاب و نظام را بیمه کرد و نشان داد که با داشتن پشتوانه مردمی و در پرتو حاکمیت اسلام و وحدت نیروها میتوان هر دشمن خیره سری را ناکام ساخت.
عبدلعلی دربندی زاده متولد سال 1342 در شهر خوزستان است اما چهل سال است که در شهر قزوین زندگی میکند؛ او که از نوجوانی عازم جبهه میشود نیز در این دوران مقطعی را به عنوان بیسیمچی فعالیت میکند.
در 17 سالگی عازم جبهه شدم
وی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین؛ درباره علت حضورش در جبهه اظهار کرد: از انجایی که نقطه ورود اصلی دشمن از خود شهر خرمشهر و محدوده شلمچه بود، در جایگاه یک جوان 17 ساله انقلابی تصمیم گرفتم که به جبهه بروم.
دربندی زاده افزود: با ورود دشمن به خرمشهر شرایط بسیار ناراحت کنندهای پیش آمده بود به طوری که تعدادی از بستگانمان که در منطقه خرمشهر زندگی میکردند، از آن منطقه خارج شدند و برخی از آنها به شهر قزوین و منزل ما آمدند چراکه دیگر امنیتی در خوزستان وجود نداشت و شهر در تصرف عراقیها قرار گرفته بود.
این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: زمانی که وضعیت سخت مردم و زورگویی دشمن را دیدم، تصمیم گرفتم که با همان سن کم برای جنگیدن در جبهه حق علیه باطل حاضر شوم؛ با توجه به اینکه نوجوانی 17 ساله و محصل بودم خانواده واکنشهای متفاوتی نسبت به رفتنم به جبهه داشتند اما حس تعصب نسبت به مرز و بوم و کشورم در من ایجاد شده بود و خانواده را هر طوری که بود راضی کردم تا راهی جبهه شوم.
وی ادامه داد: سال 1360 بود که اولین قدم را برداشتم و برای آموزش به جبهه رفتم و تا سال 1367 در جبهه حضور داشتم؛ بعد از آموزشهای لازم به غرب کشور رفتم که در ابتدا در مهاباد مستقر بودم و بعد از مدتی وارد عملیات بیتالمقدس شدم؛ سال 64 بود که وارد فضای لشکر قزوین شدم و حدودا چهارماه هم برای جنگهای نامنظمی که در لبنان و فسلطین پیش آمده بود حضور داشتم.
این رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه با چهرههای شاخصی همچون شهید مهدی زینالدین، اکبر رضایی و شهید شالباف هم رزم بودم، گفت: در جبهه فعالیتهایی از جمله فرمانده گروهان، فرمانده دسته و بیسیمچی را انجام دادهام و حدودا در شش عملیات از جمله عملیاتهای بیتالمقدس، خیبر، والفجر هشت، کربلای پنج و کربلای هشت حضور داشتم.
دربندی زاده بیان کرد: مسئولیت بیسیمچی بسیار سخت و حساسی بود و باید دائما همراه با فرمانده گردان ارتباط برقرار میکردیم و در منطقههای پیچیده حاضر میشدیم که این موارد سختی کار را چندین برابر میکرد؛ آن زمان ارتباطها، ارتباط رادیویی بود و اگر رادیو قطع میشد متاسفانه اختلالات زیادی در برنامهریزیها پیش میآمد که باعث نگرانی همه ما در جنگ با دشمن میشد.
وی افزود: متاسفانه اشکالاتی در متصل شدن ارتباطها وجود داشت که این موضوع دارای اهمیت بسیاری بود چراکه بیشتر شنود دشمن از طریق بیسیمها بود و وقتی نیروهای عراقی اسیر میشدند، از آنها سوال میکردیم که چطور متوجه عملیاتهای ما میشدید؟ میگفتند که از طریق شنود بیسیم پی به عملیاتها میبردند.
پابهپای فرماندهان پیامها را مخابره میکردم/ بیسیم زبان جبهه بود
بیسیمچی دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: در ابتدا قرار نبود که به عنوان بیسیمچی باشم اما به دلیل اینکه با تاخیر به عملیات رسیدم، گردان در حال شکل گرفتن بود و سریعا باید برای انجام عملیات حاضر میشدیم که با گزینشهای انجام شده به عنوان مسئول بیسیم انتخاب شدم؛ در ابتدا به هیچ عنوان آمادگی این کار را نداشتم اما زمان، زمان جنگ و عملیات ویژه بود و باید این مسئولیت را میپذیرفتم تا کار روی زمین نماند.
دربندی زاده با اشاره به خاطراتش از دوران جنک ادامه داد: اسفند سال 63 بود که در عملیات خیبر به بنبست سختی برخورد کرده بودیم، صبح ساعت 10 سوار قایق شدیم؛ ارتباط رادیویی نداشتیم اما بعدازظهر به خط دشمن که همان جزایر مجنون بود رسیده بودیم ارتباطها شروع به برقراری شد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: ارتباط گردان که محوریت داشت نیز لحظه به لحظه برقرار بود به طوری که از ساعت 10 صبح الی چهار بامداد مدام پای بیسیمها بودیم و به هیچ وجه این ارتباط قطع نمیشد چراکه در این عملیات باید خط دشمن شکسته میشد که خوشبختانه این عملیات به خوبی به پایان رسید.
وی در خصوص رمز عملیاتها افزود: کاغذهایی داشتیم که یک بخشهایی از آن محفوظات بود که به ما سپرده میشد و باید از آنها مراقبت میکردیم و رمزهایی را که نمیتوانستیم حفظ کنیم، از روی کاغذ میخواندیم؛ برای مثال در ارتباط بیسیم به طور رمزی به تانک “خرچنگ” میگفتیم و به کسی که شهید میشد، میگفتیم “شکلاتپیچ شده است” و سعی میکردیم و درواقع کلمات را رمزگذاری میکردیم چراکه نباید دشمن ضعفی از سوی جبهه ما میدید.
این بیسیمچی دوران دفاع مقدس در خصوص مخابره خبر شهادت رزمندگان از زبان خود در طی عملیاتها ابراز کرد: در آن دورهای که بیسیمچی بودم پیش میآمد که خبر شهادت رزمندگان را میدادم و هیچگاه فراموش نمیکنم که خبر شهادت یکی از شهیدان قزوین به نام “شهید مهدی شالباف” را مخابره کردم.
دربندی زاده گفت: در سن 20 سالگی در یک مرحله سه ماهه بیسیمچی بودم و هرگز پیش نیامد که بخواهم با بیسیم شوخی کنم چرا که این کار بسیار ریسکپذیر بود و ما در موقعیت جنگی قرار داشتیم که ممکن بود یک شوخی کوچک باعث ایجاد مشکلات بزرگی شود اما گاهی برای روحیهدهی به دوستان شوخیهایی هم بین ما صورت می گرفت.
وی ادامه داد: حساسیت در همه قسمتهای جبهه وجود داشت اما به دلیل اینکه بیسیم زبان ارتباطی جبهه خوانده میشد، حساسیت بیشتری نسبت به بقیه نقاط داشت.
معنویت و شور جبههها با هیچ امتیاز مادی قابل مقایسه نیست
رزمنده دوران دفاع مقدس ابراز کرد: درست است که تمامی لحظههای جنگ و جبهه سخت و دشوار بود اما لذتهایی که آن زمان وجود داشت با هیچ چیز مادی قابل مقایسه نیست چراکه تک تک رزمندگان این مرز و بوم با جان و دل در این راه برای کشور خود جنگیدهاند و حتی در بسیاری از مواقع دیدهام همرزمانی را که حسرت میخورند که چرا شهید نشدهاند.
دربندی زاده با بیان اینکه در طول مدتی که در جبهه حضور داشتم سه بار مجروح شدم و اکنون هم جانباز 15 درصد هستم، گفت: در طول عملیاتها و زیر گلوله باران دشمن هر ذکری که به ذهنمان میرسید زیر لب زمزمه میکردیم اما بیشتر اوقات از خداوند میخواستیم که چشمان دشمن کور شود و ما را نبیند که آیه «وَ جَعَلْنٰا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنٰاهُمْ فَهُمْ لاٰ يُبْصِرُونَ» را زیر لب میخواندیم.
این رزمنده دوران دفاع مقدس بیان کرد: تمام لحظات جبهه شیرین اما بسیار سخت بود و سختترین عملیاتی که تجربه کردم “الفجر هشت” بود چراکه خودم مجروح شدم و در شرایط خاصی قرار گرفتم و حتی بسیاری از دوستانم نیز مجروح شده بودند.
وی ابراز کرد: بهترین خاطرهام در دوران جبهه این است که در آن مقطع زمانی دوستان بسیاری پیدا کردم؛ حتی بیش از 300 نفر دوست پیدا میکردیم اما بسیاری از آن ها پس از مدتی آسمانی میشدند و این لحظات برایمان بسیار سخت بود که از دوستان خود دور میافتادیم و آنها آسمانی میشدند.
بیسیمچی دوران دفاع مقدس بیان کرد: قطعا رزمندگان آن دوران اگر اکنون هم خدای نکرده جنگی صورت گیرد از لحظهای کمک دریغ نخواهند کرد چراکه بسیاری از آن افراد حتی اکنون برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) نیز حضور دارند؛ رزمندگان دوران جنگ با تعصب و تلاش خود اجازه ندادند وجبی از خاک کشورمان به دست دشمنان بیفتد و این مهمترین اقتدار سالهای سخت دفاع مقدس است.
دربندی زاده در پایان تاکید کرد: در گذشته ویروسی به نام جنگ وارد کشور ما شده بود و اکنون ویروس 5 گرمی کرونا تمام جهان را درگیر کرده است اما باید آرامش خود را حفظ کنیم و با همدلی و تلاشی که بین مردم مسئولین وجود دارد نیز بتوانیم از این سختی هم عبور کنیم.
انتهای پیام/ 1700
دیدگاه ها