فردی هیچکاره که در عزل و نصبها دخالت میکند، فردی هیچکاره که بیش از یک سال تمام مدیران را همراه خود کرده، روستا به روستا میبرد، جلو مردم به آنها فرمایش میکند و دستور میدهد، کسی که با بودجهٔ بیتالمال و صدور دستور صَرف آن به نام خود اعتبار و آبرو میخرد، چگونه ممکن است از دور زدن قانون حیا کند؟
صبح قزوین؛________ جابر خرم نیا.
شاید کمی به طنز شبیه باشد، اما گویا واقعیت دارد. میگویند پیرمردی حدوداً هشتادساله، برای شرکت در انتخابات مجلس یازدهم و لابد ادای تکلیف شرعی و وظیفهٔ دینی در قبال مردم و تکیه بر مبلهای سبز بهارستان، سن خود را تقریباً 10 سال کاهش داده است.
با خودم فکر میکردم که چه هیجانی ممکن است، اینچنین برخی را وادارد تا برای کسب وکالت مردم و به دوش کشیدن بار سنگین مسؤولیت، مجبور شوند سختیهایی را بهجان بخرند و قانون را دور بزنند!
دوست ظریفی به موضوع جنگ اشاره کرد. رزمندگان نوجوان که برای انجام تکلیف الهی و جهاد در راه خدا شناسنامهٔ خود را دستکاری میکردند، سنشان را بالا میبردند تا بهسوی جهاد و شهادت بشتابند. اگر ذرهای از شهدا درس گرفته بودیم، امروز از عطش رقابتهای این چنینی برای کسب کرسیهای مسؤولیت حیا میکردیم.
اما چه کسی قرار است حیا کند؟ افراد دارای خوی اشرافیت و کاخ نشینی؟ افراد دارای خوی خانسالاری و فرمایشهای پدرخواندگی!؟ چه کسی قرار است حیا کند؟
با خودم میاندیشم، امروز مگر جوان لایق و شایسته و نیروی پرتوان، خوشفکر و خلاق در هردو جریان اصولگرا و اصلاحطلب و حتی در میان مستقلها کم است که واجب کفایی انتخابات مشروط بشود به مشارکت کسانی که مجبورند قانون را با تغییر سن و سالشان دور بزنند؟ مگر با عقل جور در میآید؟ تنها پاسخی که دریافت میکنم این است که با محاسبات دنیا جور در میآید و طالبان دنیا هم تمام محاسباتشان، محاسبهٔ دنیایی است.
فردی هیچکاره که در عزل و نصبها دخالت میکند، فردی هیچکاره که بیش از یک سال تمام مدیران را همراه خود کرده، روستا به روستا میبرد، جلو مردم به آنها فرمایش میکند و دستور میدهد، کسی که با بودجهٔ بیتالمال و صدور دستور صَرف آن به نام خود اعتبار و آبرو میخرد، چگونه ممکن است از دور زدن قانون حیا کند؟
اصلاً چگونه ممکن است خوی ویلانشینی و اشرافیگری خانسالارها فروکش کند و حیا کنند، در حالی که مایلند در ویلاهایشان روی مبل بنشینند، مردم و حتی برخی مسؤولین بیایند روبرویشان روی زمین زانو بزنند، دستی ببوسند و عریضه تقدیم کنند؟
روز جمعه آیتالله عابدینی، من باب نهی از منکر، از پشت تریبون نماز جمعه و در خطبهٔ دوم به این خوی و این خصلت پرداخت. نه نامی از کسی برد و نه به فردی اشاره کرد. به نقد یک روش و خصلت پرداخت و کم کردن سن شناسنامهای برای شرکت در انتخابات را مذمت کرد! نمایندگان فعلی و آینده را از آلت دست بودن قدرتمندان و فراموش کردن مستضعفان نهی کرد و عمال دیگران که اختیاری از خود ندارند را فاقد صلاحیت برای نمایندگی خواند.
همهٔ آنچه آیتالله گفت، مورد تأیید هر عقل سلیم انقلابی است. مگر میشود انقلابی باشی، متشرع باشی و در هوس قدرت قانون را دور بزنی؟ مگر میشود بدون آنکه کارهای باشی در هوس قدرت خودت را میان معادلات عزل و نصب بیاندازی؟ مگر هیچ عقل سلیمی میپذیرد وکیلی یا مسؤولی بجای خدمت به مردم به صاحبان ویلاهای سیاسی وامدار باشد؟ مگر هیچ عقل سلیمی قبول میکند وکیلی بخواهد خود را بجای مردم، عامل دیگری بداند... هر باور انقلابی و هر قرائتی از انقلاب اینها را مذمت میکند. در میان نهی از منکر آیتالله اما گویا به کسی شدید برخورده، باند قدرتی خودگیری کرده! و...
انتهای پیام/۵۰۰۰
دیدگاه ها