به گزارش صبح قزوین به نقل از فارس، مجله انگلیسی «لنست»، حمله و مداخله نظامی که در سال 2003 به فرماندهی آمریکا آغاز شد (و نیروهای ناتو هم رسما از سال 2004 با ظرفیت آموزشی خود به آن پیوستند)، تا سال 2006 موجب مرگ بیش از 665هزار غیرنظامی شد. پیش از آن هم در سال 1991 عملیات «طوفان صحرا» که در ابتدا به فرماندهی آمریکا و در ادامه با شرکت نیروهای ناتو و با مجوز سازمان ملل انجام شد، منجر به مرگ 200هزار شهروند غیرنظامی شد. اما پس از آن کسی نسبت به این کشتارها پاسخگو بود، نه قطعنامهای علیه آن صادر شد، نه کمیته حقیقتیابی تشکیل شد و نه «پیلای» (کمیسیونر عالی حقوق بشر سازمان ملل) در مورد آن بیانیهای صادر کرد.
در زمان حمله به لیبی هم گفته شد که این عملیاتی انساندوستانه برای آزادی مردم تحت سلطه رژیم «معمر قذافی» است. اما در عمل این اتفاق نیفتاد و لیبی تا سر حد بازگشت به عصر پارینهسنگی بمباران شد. پس از آن هم گزارش 200 صفحهای شورای حقوق بشر سازمان ملل خیلی عجلهای و سریع در مورد مداخله نظامی آمریکا و ناتو منتشر کرد، فاقد شفافیت لازم بود و در آن به جرایم ناتو پرداخته نشده بود. «پتر اولسون» مشاور حقوق ناتو در نامهای که به تاریخ 15 فوریه سال 2012 برای «ناوی پیلای» رئیس کمیته تحقیق سازمان ملل در مورد «خشونتهای» ناتو در لیبی نوشت، از او خواست که این موارد در گزارش لحاظ نشود. وی در این نامه که با سکوت پیلای همراه شد، نوشته بود: ما نگرانیم که «خطاهای تصادفی» ناتو در گزارش کمیسیون با مواردی که کمیسیون نهایتا آنها را جرم و نقض قانون تشخصی میدهد، یکی در نظر گرفته شود.
نویسنده لنست در ادامه ای سوال را مطرح میکند که چرا نخستوزیر انگلیس هیچ کاری در این زمینه نمیکند و حداقل این مباحث را مطرح نمیکند. او سپس اشاره میکند که از ابتدای تأسیس شورای حقوق بشر سازمان ملل در سال 2006، تاکنون 32 قطعنامه علیه اسرائیل به این شورا رفته، و حتی 9 مورد از این قطعنامهها اسرائیل را محکوم کرده، اما آمریکا هر بار آنجا بوده و این قطعنامهها را وتو کرده است.
وی میافزاید: حتی یک قطعنامه علیه آمریکا یا ناتو به شورای حقوق بشر سازمان ملل برده نشده و گزارش این شورا پس از نبرد لیبی هم فقط نشاندهنده میزان دورویی بر این شورا حاکم است.
جرایم آمریکا و ناتو در عراق
در سال 1991 طی 120هزار پرواز جنگندههای آمریکایی بیش از 265هزار بمب به ایران ریخته شد. پس از آن از سال 1991 تا 2003 آمریکاییها 41هزار پرواز انجام دادند و در طول آن 27هزار بمب استفاده کردند. عملیاتهای آمریکا در عراق نسلی از عراقیهایی را به جا گذاشت که با مشکلات مختلف جسمی روبرو بودند. در سال 1991 رادیواکتیو به جا مانده از 800 تن بمب و بیش از یک میلیون گلولهای که آمریکا استفاده کرد، خیلی زود خود را نشان داد و موجب شد تا نوزادانی با سرهای بزرگ، چشمان ناهنجار و بسیار بزرگ، نارس، شکمهای متورم و قلبهای معیوب متولد شوند. در سال 2010 دانشگاه «اولستر» گزارش داد که میزان افزایش نوزادان با مشکلات مادرزادی، سرطان خون و مرگ اطفال در «فلوجه» عراق از آمار «هیروشیما» و «ناکازاکی» در سال 1945 هم بیشتر است. در عراق مخالفان را مسلح کردهاند تا اطمینان یابند که هیچگاه در این کشور صلح حاکم نمیشود و همزمان گروههای محافظ مسلح را برای حفاظت از سرمایههای خارجی و ایجاد امکان چپاول در این کشور مستقر کردهاند.
در جنگ سال 1991 رئیسجمهور بوش (پدر) دستور داد تا تمام زیرساختهای حیاتی و اقتصادی عراق نابود شود. و این روند بدون آنکه با کوچکترین دفاعی از سوی عراق روبرو شود، برای 42 روز ادامه یافت. جنگندهها در 110 هزار پرواز خود 88هزار تن بمب روی عراق ریختند که این میزان تقریبا هفت برابر توان بمب اتمی است که هیروشیما را نابود کرد. 93درصد از این بمبها بیهدف و از ارتفاع بیش از 3هزار پایی در آسمان عراق رها شدند. هفت درصد باقیمانده این بمبها نیز قابلیت کنترل الکترونیکی را داشتند، که 25درصد آنها هم به خطا رفتند و به مناطق اشتباهی برخورد کردند و مشخص نیست که چقدر خسارت به بار آوردهاند. اغلب اهداف این بمبارانها زیرساختهای شهری بود. بعدها پنتاگون اذعان کرد که کمتر از هفت درصد بمبهایی که در عراق استفاده شده، «بمبهای هوشمند» بودهاند. این بمبهای هوشمند در حدود 80 تا 90 درصد موارد به هدف اصابت میکردهاند، در حالی که دیگر بمبهای استفاده شده در عراق 75درصد موارد به خطا میرفتهاند. در مجموع کل بمبهایی که روی عراق ریخته شد، در 70درصد اوقات به مناطق اشتباه برخورد میکردند. شاهدان میگویند میزان دقت بمبارانهای ائتلاف ناتو هم چیزی در همین حد بوده است.
برخی از تأسیساتی که در این حملات هدف قرار گرفته و نابود شدند، عبارتند از:
- پستهای تولید و توزیع برق
- مراکز تصفیه، پمپاژ و سیستمهای توزیع و ذخایر آب
- تاسیسات، برجها و مراکز تلفن و ارتباطات رادیویی
- کارخانههای تولید، تاسیسات ذخیرهسازی، توزیع و فروشگاههای مواد غذایی، و همچنین کارخانههای تولید شیر خشک. تأسیسات واکسینه احشام و مراکز آبیاری.
- تاسیسات حمل و نقل ریلی، ایستگاههای اتوبوس، پلها، روگذرهای بزرگراهها، بزرگراهها، تعمیرگاههای جادهای، قطارها، اتوبوسها و دیگر وسائط حمل و نقل عمومی و خصوصی.
- چاهها و پمپهای نفت، خط لولهها، پالایشگاهها، تانکرهای ذخیرهسازی نفت، پمپهای بنزین و خودروهای حمل سوخت و مخازن نفت سفید.
- سیستم فاضلاب شهری
- کارخانههایی که در زمینه تولید کالاهای مصرف شهری فعال بودند؛ نظیر نساجیها و کارخانههای اتومبیلسازی و همچنین مراکز باستانی و گردشگری
دهها هزار نفر از مردم از بیآبی، طب و اسهال، و بیماریهای ناشی از آلودگی آب، نبود دارو و خدمات درمانی، و ضعف ناشی از گرسنگی، شوک، سرما و استرس جان خود را از دست دادند. نابودی زیرساختهای شهری موجب شد تا مردم بدون گرما، سوخت برای پخت و پز، تجهیزات نگهداری مواد غذایی، تلفن، برق برای رادیو و تلویزیون، حمل و نقل عمومی و سوخت برای خودروهای شخصی بمانند. این امر همچنین منابع غذایی را محدود کرد، مدارس را تعطیل کرد، موجب بیکاری شدید شد، فعالیتهای اقتصادی را به شدت محدود کرد و باعث شد تا بیمارستانها و مراکز درمانی بسته شوند. به عنوان نمونه عراق طی هفت ماه اول سال 1990 حدود 2500 تن شیر خشک مصرف کرد. اما این کشور در فاصله اول نوامبر 1990 تا 7 فوریه 1991 فقط توانست 17 تن شیر خشک وارد کند. توان تولید داخلی این کشور هم به کلی نابود شد. بسیاری از عراقیها به این باور رسیدند که بوش میخواهد نوزادان آنها را از بین ببرد، چراکه منابع غذایی آنها را هدف قرار داده بود. صلیب سرخ عراق تخمین زده است که تنها تا تاریخ 7 فوریه 1991 حدود 3هزار نوزاد به دلیل نبود شیر خشک و امکانات دارویی جان خود را از دست دادهاند. آمریکا در این نبرد منشور سازمان ملل، پیمان لاهه و ژنو، منشور نورمبرگ و قوانین درگیریهای نظام را نقض کرد. اما باز هم هیچ گزارشی علیه آن منتشر نشد.
حمله یازده سپتامبر به برجهای سازمان تجارت جهانی در حالی به عنوان توجیهی برای مداخله نظامی در افغانستان استفاده شد، که تقریبا همه هواپیماربایان عربستانی بودند و هیچیک از آنها از اتباع افغانستان نبودند.
نویسنده این مطلب سپس با اشاره با برخی از موارد متعدد جنایات نیروهای آمریکا در افغانستان، پاکستان، یمن، لیبی و سومالی مینویسد: جرایم ناتو و آمریکا چیزی است که حتی مردم عادی هم از آن مطلعند. اما زمانی که سازمانهایی که وظیفه آنها حکمفرما کردن صلح است، این جرایم را نادیده میگیرند و توجه خود را به سمت کشورهای کوچکتر معطوف میکنند، به این معنی است که این جرایم را میپوشانند و این طور وانمود میکنند که جهان در حال حرکت به سمت صلح است.
زمانی که کشورهای غربی با سقوط اقتصادی مواجهند، همه ما میدانیم که در اندیشه آغاز مرحله جدیدی از غارت هستند. و همیشه هم در این موارد آسیا و آفریقا که سرشار از منابع طبیعی هستند، هدف اصلی آنها به شمار میآیند.
نویسنده این مطلب در پایان از چین و روسیه هم به دلیل عدم صدور قطعنامهای علیه آمریکا و ناتو انتقاد میکند و مینویسد که اگر جهان واقعا میخواهد به سمت عدالت پیش برود، باید همه در معرض تحقیق قرار بگیرند.
انتهای پیام/
دیدگاه ها