۱۶/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۶ پنجشنبه

صبح قزوین پشت صحنه برجام "سیاست مهار" است
کد خبر: ۴۵۳۵۶ تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۵/۱۱ ساعت: ۲۱:۴۵ ↗ لینک کوتاه

فلاحت‎پیشه:

پشت صحنه برجام "سیاست مهار" است

کارشناس مسائل سیاسی گفت: انتظار نداریم از محل قطعنامه‎های حاصل قدرت شورای امنیت حقی رعایت شود. مکانیزم دورزدن وتوی احتمالی روسیه و چین به نفع ایران در بند ۱۲ قطعنامه تعبیه شده؛ هدف بند ۱۲، مهار عمق استراتژیک ایران است.

پشت صحنه برجام "سیاست مهار" است
به گزارش سرویس سیاسی صبح قزوین، "برجام" یا همان "برنامه جامع اقدام مشترک" تخفیف اصطلاحی است که اولین بار از سوی وزیر خارجه کشورمان در کسوت دیپلمات ارشد ایران در مذاکرات ما با 1+5 در بیانیه مشترک توافق لوزان سوییس مورخ ۱۳ فروردین۱۳۹۴ به کار برده شد. در حال حاضر "برجام" مذاکرات پس از تصویب در شورای امنیت سازمان ملل از یک سو در کنگره آمریکا در حال بررسی است و از سوی دیگر طبق مصوبه مجلس ایران شورای امنیت کشورمان مامور بررسی جوانب، دغدغه ها و حفظ خطوط قرمز است تا آرام آرام پیش به سوی اجرائی شدن سوق داده شود.

حشمت‎الله فلاحت پیشه کارشناس مسائل بین‎الملل در گفتگویی تفصیلی به بررسی بخشی از ابعاد برنامه جامعه اقدام مشترک"برجام" و ماهیت حقوقی قطعنامه شورای امنیت پرداخته است که مشروح این گفتگو در ادامه آمده است.

• دیدگاه شما نسبت به تفاوت ماهیت حقوقی قطعنامه شورای امنیت و برجام و بیانیه پیوست آن چیست؟

برجام یک جمع‌بندی است، یعنی اولین مرحله به اصطلاح توافق بین ایران با 1+5 و اتحادیه اروپایی است به گونه‎ای که هشت عضو، جمع‌بندی نقشه راه آینده را مشخص می‌کنند تا طبق این نقشه راه ترسیم شده حرکت شود منتهی فرقی که این جمع‌بندی با توافقنامه "ژنو3" یعنی توافقنامه‌ای که در دوم آذر 1392 شکل گرفت دارد این است که بر سر مفاد و گام‌های بعدی که باید در این برنامه برداشته شود مذاکره شده و این مذاکرات به عنوان ضمائم برجام در واقع به تصویب رسیدند.

یکی‌ از ضمیمه‌ها کمیته مشترک است و ضمیمه دوم کمیته موضوع تحریم است، ضمیمه سوم موضوع فناوری هسته‌ای است و ضمیمه چهارم موضوع همکاری‌های مسالمت‌آمیز است که بر سر این ضمائم و مفاد به توافق رسیده‎اند و از جمله مهمترین متنی که بر سر مفاد آن طرفین به تفاهم رسیدند متن قطعنامه‌ای است که ضمانت بین‌المللی "برجام" به حساب می‌آید که این قطعنامه در نهایت حداکثر یک هفته بعد از برجام تحت عنوان "قطعنامه 2231" تصویب شد؛ در واقع این قطعنامه فرقش با برجام این است که یکی از مراحل برجام و در عین حال مهمترین مرحله برجام است بدین معنا که تضمین بین‌المللی برای جمع‌بندی برجام به حساب می‌آید که با پیشنهاد ایران نیز مطرح شد. به این دلیل که جمهوری اسلامی ایران در طول ایام بی‌اعتمادی روزافزونی نسبت به آمریکا و طرف‌های غربی داشته لذا سعی کرده که یک قطعنامه شبه‌ضمانت ارائه کند و همین که گام اساسی برای خارج کردن پرونده جمهوری اسلامی ایران از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد باشد.

بعد از این مراحل ما دیدیم که باز هم جمهوری اسلامی ایران بیانیه صادر کرد و طرف‌ آمریکایی نیز به نوعی بیانیه و اظهارنظری مطرح کرد که این بیانیه‌ها مشخصا نوع برداشتی است که طرفین از این روند دارند؛ مشخصا نتیجه بیانیه‌ای که جمهوری اسلامی ایران صادر کرد این است که از ابتدا ریشه ارجاع و حفظ پرونده ایران در شورای امنیت را ناعادلانه می‌داند و به همین دلیل بیانیه صادر می‌کند و هدف از صدور این بیانیه تعدیل بند 12 قطعنامه جدید که نوعی مکانیسم چند مرحله‌ای است، بوده ولی در عین حال می‌شود گفت به عبارتی این مکانیسم خودکار است منتهی نه آن مکانیسم خودکاری که دلخواه آمریکایی‌ها است و برای بازگشت تحریم‌ها شکل داده شده است.

•نقض یا عدم نقض این موارد چه فرقی برای ما خواهد داشت؟

عملا بندهای 11 و12  قطعنامه شورای امنیت در مورد نقض موارد مربوطه است که البته ادامه پیدا می‌کند تا بند 14.بر همین مبنا اگر طرفین مورد نقضی را مشاهده کنند می‌توانند سازوکاری را مطرح کنند یا سازوکاری را شروع کنند که نتیجه‌اش می‌تواند به برهم‌زدن بخش عمده گام‌های برجام و به ویژه برداشتن تحریم‌ها منتهی شود که متأسفانه این امکان در قطعنامه فراهم شده و یکی از موارد ضعف قطعنامه هم همین است که یکی از این طرف‌ها ( گروه 1+5 ) اگر به این عقیده برسد که به عنوان مثال طرف دیگر دارد نقض تعهد می‌کند مثلاً ایران متهم به نقض تعهد شود یا اینکه روسیه و چین متهم کنند که دارند نقض تعهد می‌کنند آن موقع می‌توانند روندی را شروع کنند که این روند اگر با ایست از طرف شورای امنیت مواجه نشود منجر به لغو شرایط بعد از برجام می‌شود.

  * مکانیزم دور زدن حق وتوی احتمالی روسیه و چین به نفع ایران در بند 12 قطعنامه شورای امنیت تعبیه شده

موارد تفسیرپذیر بسیاری در بحث بازگشت تحریم‌ها و ذیل بند 12  قطعنامه شورای امنیت استخراج می‌شود بر این اساس به نظرم تیم مذاکره کننده ایران و تیم دولت باید مواظب این مقوله باشد. چرا که به عنوان مثال این مسئله فقط مربوط به ادعای تخلف ایران نیست یعنی حتی اگر روس‌ها یک زمانی سامانه نظامی یا موشکی خود را به ایران تحویل دهند در همان زمان ممکن است یکی از اعضا این ادعا را مطرح کند چرا که روند به گونه‌ای شکل گرفته که حق وتو باز هم با طرح کننده این موضوع است. یعنی این موضوع زمانی پایان می‌پذیرد که دوباره شورای امنیت قطعنامه بدهد که نظر آن عضو را رد کند و حتماً آن عضو چنین قطعنامه‌ای را وتو خواهد کرد. یعنی مکانیسمی برای دور زدن حق وتوی احتمالی دو کشور چین و روسیه که پیش‌بینی شده شاید نزدیک به ایران عمل کنند شکل گرفته است. بنابراین این قسمت، بخش خطرناک موضوع است که من همیشه گفتم که این بهره مالکانه‌ای است که قدرت‌ها برای خود حفظ کرده‌اند؛ یعنی قدرت‌هایی که طی این مدت 12 ساله پای میز مذاکره با ایران آمده‌اند سعی کردند تا بهره مالکانه‌ای را برای خودشان حفظ کنند تا در سطح کلان در راستای سیاست مهار ایران به کار گرفته شود.

مهار در دو جنبه مورد توجه است؛ یکی مهار ایران در عمق استراتژی خودش در عرصه منطقه‌ای و دوم مهار توسعه ای ایران در عرصه ملی و جلوگیری از اول شدن ایران در منطقه در چشم‌انداز بیست ساله است، اینها مواردی است که باید نگران آن بود و دیگر اینکه آنها از لحاظ روانی هم  سعی کرده‌اند تا خودشان را به عنوان قدرت‌هایی نشان دهند که همواره با یک قدرت منطقه‌ای نوعی بازی سیاسی را پیش می‌برند.

• نتیجه اعلام نقض تعهد طرف مقابل از سوی ایران چه خواهد بود؟

اگر ایران هم شکایت کند نتیجه نهایی آن برگشتن تحریم‌ها و برهم زدن موضوع است، البته اگر شکایت مطرح شود چند مرحله دارد به این ترتیب که چند بار کمیته‌ها تشکیل می‌شود، کمیته کارشناسان و کمیته وزرای خارجه و بعد از آن نظریه مشورتی و داوری که در آن ایران و طرف ادعا کننده و یک  بی‌طرف حضور دارند و در نهایت شورای امنیت ورود می‌کند که از این روند حتی به عنوان سیاست ماشه هم نمی‌توان نام برد چرا که در نهایت این طور می‌شود که اگر ایران هم ادعایی را مطرح کند در نهایت موضوع همین برهم خوردن روالی است که به شکست تحریم‌ها منجر می‌شود.

• با توجه به توضیحات جنابعالی آیا  این روند دوسویه به ضرر ایران است؟

مگر در زمانی که ایرانی‌ها به این نتیجه برسند که دوباره برنامه های هسته‌ای خود را احیاء و بازگشت‌پذیر کنند.

* قطعنامه جدید شورای امنیت عملا کشورها را دعوت به الزام‎آور دانستن قطعنامه‎های صادره خود  کرده است

•قطعنامه جدید شورای امنیت ذیل کدام منشور سازمان ملل قرار می‌گیرد؟

قطعنامه جدید شورای امنیت ذیل ماده 25 می‌آید که این ماده 25 عملاً کشورها را دعوت به الزام‌آور دانستن قطعنامه‌های صادره در شورای امنیت کرده است به این معنا که سعی کرده یک توصیه بین‌المللی ارائه بدهد و یک ماده توصیه‌ای است منتهی متن موضوع هنوز متن فصل هفتمی به ویژه در بحث ارجاعات تحریمی است ولی با این وجود من معتقدم که حتی این ارجاعات در بحث قطعنامه تحریمی هم زیاد مهم نیست ولی همین ماده 25 به رغم اینکه قطعنامه ذیل ماده 25 صادر شده ماده 12 آن همواره یک دروازه ی بازی است که امکان بازگشت فصل هفتم منشور ملل متحد و ماده 41 فصل هفتم را حفظ کرده یعنی امکان بازگشت را در ماده 42 دیده است.

•  این روند چقدر برای ایران الزام‌آور است؟

 ما در عرصه بین المللی دو مقوله داریم یکی مقوله حق و دیگری مقوله قدرت که پرونده ایران جزئی از مقوله حق نیست جزو مقوله قدرت است. بنابراین اگر مقوله حق مهم بود یا عدالتی که بر اساس حق شکل می‌گیرد در مورد ایران عمل می شد حقوق ایرانی‌ها زودتر از اینها تأمین می‌شد و با تحریم، حقوق ایرانی‌ها تضییع نمی‌شد لذا پرونده ایرانی‌ها به صورت ناعادلانه‌ای به عرصه قدرت کشیده شد و در عرصه قدرت دیگر فقط توازن قدرت است که شکل می‌گیرد لذا من معتقدم مهمترین ضمانتی که در آینده وجود دارد همین توازن قدرت در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی و غیره است.

* نباید انتظار داشت از محل قطعنامه‎‌های شورای امنیت که حاصل قدرت‎اند حقی رعایت شود

ما نباید انتظار داشته باشیم که از محل قطعنامه های شورای امنیت حقی رعایت شود چرا که این قطعنامه حاصل قدرت است و با قدرت عمل می‌شود یعنی ایرانی‌ها در آینده باید همواره خودشان را در فضای جنگ سردی تعدیل شده‌تر از قبل از برجام ببینند و سیاست‌های خودشان را پیش ببرند. به نظر من در ادامه مسیر علاوه بر حفظ ابزارهای قدرت کشور مثل مقاومت و مثل وحدت در داخل و مثل بازگشت‌پذیری برنامه‌های هسته‌ای و به ویژه توان تعریف حوزه‌های جدید اقتدار از طرف ایران که من معتقدم در حوزه عمق استراتژیک، بازی های منطقه‌ای و شاخص‌های توسعه‌ای داخلی که شاخصه اقتدار است به همین میزان ایران باید شاخص‌های اقتدار خود را حفظ کند.

در عرصه بین‌الملل آن چیزی که وجود دارد این است که یک الزام به تعامل به ویژه الزام تعامل با این هفت عضو دیگر به همراه سازمان ملل و آژانس هسته‌ای یکی از شرایطی است که در قطعنامه شکل گرفته و من اعتقادم بر این است که حتی اگر در حوزه‌های دیگر ایران با یکی از این قدرت‌های دیگر وارد چالش شود حتماً در آینده ما خواهیم دید که از بند 12 سعی می‌کنند نوعی تقابل استراتژیک را با ایران دنبال کنند.

در بند سوم اجرائیات قطعنامه گفته شده که ایران باید به درخواست‌های آژانس در گزارش‌های قبلی عمل کند و یکی از آن موارد بحث بازرسی‌ها است بر این اساس خود این امر تا چه حد می‌تواند خطرناک باشد؟

 در ضمائمی که توضیح دادم یک ضمیمه مربوط به بازرسی‌ها و توافقی است که آقای صالحی با آژانس انرژی هسته‌ای انجام داده و در آنجا دقیق مشخص شده که ایرانی‌ها باید به ابهاماتی که آژانس مطرح کرده پایان دهند یعنی دقیقاً شبیه گامی که حدود 6 یا 7 سال پیش در مدالیتی، ایران برداشته بود.

آژانس در آنجا حدود 6 مورد اصلی را مطرح کرد و ایران در زمان البرادعی آن 6 ابهام را برطرف کرد و قرار شد پرونده بسته شود که دوباره یک سری ادعاها توسط آمریکا و فرانسه مطرح شد و این کار الآن در قالب ضمیمه قوی‌تری در نقشه راه آژانس شکل گرفته که حتی پرداختن به آن ابهامات و ادعاها و گزارش‌های قبلی آژانس در این توافق ضمیمه بازرسی‌ها که ضمیمه بین ایران و آژانس  است  آنجا دیده شده؛ حتی مسائلی مثل“PMD” وغیره اینها مواردی است که طبق برجام باید تا پایان سال جاری میلادی تبدیل به یک گزارش نهایی شده و بسته شود، یعنی به عبارتی ما همواره شاهد نباشیم در طول 10 سال حضور پرونده ایران ذیل فصل 7 همواره یک موضوع نظامی مطرح شود لذا اینها مواردی است که باید تا پایان سال تمام شود، معتقدم همه این موارد مرجوعی یعنی بازگشت به گذشته مواردی است که در قبال تفاهم ایران و آژانس برای رفع آنها برنامه‌ریزی شده است.

*هدف بند 12 قطعنامه مهار توسعه و عمق استراتژیک ایران است

• تبعات مکانیزم بازگشت پذیری خودکار برای ایران چیست؟

یک مقدار اعتقاد من به این است که این اتفاقی نیست چون ما در افق 1404 هجری یعنی در پایان چشم انداز دقیقاً 10 سال دیگر باید قدرت اول در میان 26 کشور منطقه باشیم؛ که رقبایی که ما در این حوزه داریم عمدتاً متحدین آمریکا و غرب هستند و من فکر می‌کنم که یکی از شرایطی که باید به آن توجه کنیم این است که این 10 سال معادل است با 10 سال عملکرد همین "مکانیزم ماشه" یا بند 12 قطعنامه 2231 که عملاً هدفش مهار ایران است که در دو حوزه یکی عمق استراتژیک است که ایرانی‌ها در حوزه بین المللی توانسته‌اند برای خودشان نفوذ و اقتدار معرفی کنند و یکی هم در حوزه توسعه‌ای است یعنی اینکه مهار ایران را از لحاظ توسعه‌ای داشته باشندکه ایرانی ها به اهداف چشم انداز یعنی اول شدن در حوزه‌های اقتصادی، دفاعی وغیره نرسند و این واقعیتی است که وجود دارد و من معتقدم که این مهمترین حوزه چالش در آینده بین ایران و 5+1 کنونی و یا به عبارتی قدرت‌های روز دنیا است، بنابراین حتماً ایران باید استراتژی لازم را داشته باشد تا این موضوع منجر به تضعیف اقتدار و رقابت ایران در حوزه توسعه‌ای و عمق استراتژیک نشود لذا باید یک مقدار راهبردی‌تر و کلی‌تر این موضوع را در نظر گرفت منتهی اینکه ما فکر کنیم که این به معنای بی‌کفایت بودن چنین برجام و چنین توافقی است این اعتقاد را ندارم چون معتقدم همان دلایلی که قدرت‌های روز دنیا را پای میز مذاکره کشاند روز به روز در حال تقویت هستند و همان دلایلی که ایران را پای میز مذاکره کشاند و به عبارتی منجر به تضعیف آن چیزی بود که تحت عنوان تضعیف ایران در عرصه بین الملل و فشار تحریم و از این نوع دلایل روز به روز در حال تضعیف هستند یعنی به عبارتی وزنه این توازن دارد به سود ایران شکل می‌گیرد و قدرت های روز دنیا با چالش‌های نوینی مثل موضوع تروریسم، مشکلات و بحران‌های اقتصادی درون خود و ... مواجه می‌شوند.

از سوی دیگر قدرت‌های روز دنیا با چالش‌های دیگری همچون تهدید هژمونی غرب و آمریکا در دنیای امروز توسط شرقی هایی مثل چین و تهدید از طرف گروه بریسک و... مواجه می‌شوند که درواقع اینها مواردی است که روز به روز حوزه قدرت و اقتدار کشورهای غربی یا رقبای کنونی ایران را تضعیف می‌کند و به همان میزان توان چانه زنی جمهوری اسلامی ایران در مقابل این مسائل افزایش پیدا می‌کند؛ مثلاً در حوزه‌های تروریسم و بیداری اسلامی ایرانی‌ها از توان چانه‌زنی بالاتری برخوردارند و در مقابل مواردی که باعث کشاندن ایران به کمینگاه تحریم شد این موارد از جمله تحریم و اجماع بین المللی در حال تضعیف هستند به طوری که همین حالا به رغم اینکه هنوز کنگره آمریکا تصمیمی اتخاذ نکرده کشورهای اروپایی دارند مواضع خود را در قبال ایران تعدیل می‌کنند ، هیأت اروپایی دارند به ایران می‌آیند و بحث سفر به ایران از حالت اضطرار برای اتباع کشورهای غربی خارج می‌شود ، معنای این موضوع این است که این توازن دارد به سود ایران شکل می‌گیرد لذا آن دلایلی که باعث مذاکره شد توان کشورهای غربی را برای اجرای بند 12 قطعنامه جدید تضعیف می‌کند،  منتهی عرض کردم که لازمه‌اش این است که جمهوری اسلامی ایران یک دستور کار جدی برای بلا اثر کردن بند 12 و یا به عبارتی تقویت حوزه‌های فرصت برجام نسبت به حوزه‌های تهدید داشته باشد.

در خصوص کمیسیون مشترکی که مطرح شده با توجه به اینکه عنوان شده هر وسیله مورد استفاده دو گانه باید در این کمیسیون مشخص شود که استفاده نهایی‌اش چیست، این امر چه تبعاتی برای ایران به همراه دارد؟

واقعیتی که وجود دارد این است که سیاست مهار هنوز پشت صحنه برجام است بخشی هم در حوزه اقلامی که استفاده دوگانه دارد مورد توجه قرار می‌گیرد، بدین گونه که این قسمت حتماً در آینده منجر به ایجاد تقابل‌های کارشناسی بین ایران و 5+1 می‌شود منتهی واقعیتی که وجود دارد این است که ما عملاً بسیاری از اقلام حتی بعضی از اقلام دارویی، علمی و غیره و فناوری برای ما ممنوعیت داشت که ممنوعیت بخش اول برداشته می‌شود؛  به هر حال مکانیسمی که چیده شده طبیعتاً باز هم نوعی بهره مالکانه قدرت‌ها است ولی ما معتقدیم آن شرایط بهتر از شرایط کنونی است که عملاً همه چیز در قبال ایران غیر از کالاهای مصرفی و کالاهای لوکس تحریم است.




منبع: نسیم
انتهای پیام/7008

منبع: نسیم

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان