صبح قزوین ؛____عباس مهدوی.
فاخر خوب، فاخر بد
یکی از سنتهای بسیار ظالمانهای که طی سنوات اخیر به ویژه در فضای هنری کشور رایج شده است؛ دست اندازی به پروژههای به اصطلاح فاخری است که صرفاً به درد آرشیو صداوسیما میخورد و بیش از آن هیچ بازخوردی در میان مردم ندارد و تنها ثمرۀ آنها پروپیمان کردن جیب «دلالال ارزشی» و «بانیان» آن است. فیلم سینمایی «راه ابریشم» یکی از بهترین نمونههای این قبیل پروژهها بود.
پروژههای فاخر گذشته از بلعیدن بودجههای کلان ملی و پس زده شدن از ناحیۀ مردم از قضا ساختار هنری درست و درمانی هم ندارند، برای همین هم از جانب مخاطبان ولو مخاطبان عام پس زده میشوند.
در این بین اما وجود دارند پروژههای فاخری – یا همان تولیدات استراتژیکی- که با وجود صرف هزینههای کم سابقه، با بازخورد بسیار عالی در میان مردم مواجه میشوند. هم ساختار هنری قابل قبولی دارند و هم به لحاظ فرهنگی میتوانند جامعه را یک گام به جلو پیش ببرند. نمونه آن فیلم «محمد رسول(ص)» مجید مجیدی، «چ» حاتمی کیا یا «شاهزاده روم» و اخیراً «ایستاده در غبار».
نمونۀ امریکایی این قبیل پروژهها فراوان هستند و اصولا پایه گذار ژانر تولیدات استراتژیک یا فاخر در سینما و بطور کلی هنر، امریکاییها هستند چنانکه متاخرترین و شناخته شدهترین اثر در این ژانر – در ایران- فیلم «لینکن» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است.
در این میان نمایش "فصل شیدایی" نیز از همین جنس، یک اثر فاخر و استراتژیک محسوب میشود. اثر فاخری که با وجود بروز برخی ایرادات در آن که هر اثر فرهنگی میتواند داشته باشد اما یکی از بیسابقهترین رویدادهای فرهنگی را در این استان را رقم زد.
بازدید بیش از 100هزار نفر از یک نمایش آن هم نه در وسط شهر -مثلاً در طبقۀ همکف ادارۀ ارشاد استان- بلکه بیرون شهر و در حاشیۀ تپههای شمالی قزوین در بدترین ساعت ممکن. 21 و سی تا 23 زمانی که هیچ خودرویی در حال عبور و مرور نیست.
عبرتهایی از فصل شیدایی برای مدیریت فرهنگی قزوین
تاریخ اسلام و تشییع، وقایع انقلاب و دفاع مقدس سه موضوع اصلی هستند که فصل شیدایی براساس آنها شکل گرفته است.
سه موضوع اصلی که پرداختن به آنها و اشاعۀ ارزشهای حاکم بر آنها، مورد اجماع هر دلسوزی در این کشور است و از قضا هیچ دلسوزی نیز این مضامینِ فراجناحی را سیاسی و جناحی نمیداند و اصولاً اشاعه آرمانها و ارزشهای حاکم بر آنها نیز مطابق با منافع ملی و اصول مذهبی ماست.
پیامبر گرامی اسلام، امام حسین(ع)، امام رضا(ع)، انقلاب و دفاع مقدس شهدای ما چون «همت»، «باکری» و «خرازی» هرگز شخصیتهای سیاسی نیستند که جناحی خاص و یا نهادی خاص مثلاً بسیج و یا حزب مشارکت بخواهد آنها را از آن خود بداند و مصادره کند.
اما اگر از بحث واضح مصادرناپذیر بودن شخصیتهای مذهبی و ملی بگذریم، یقیناً میان نهاد و افرادی که در پی زنده نگاه داشتن یاد شهدا و الگوهای مذهبی هستند و نهادها و افرادی که در پی این هدف نیست، تفاوتهای آشکاری و معناداری وجود دارد.
در واقع این نهادها و افراد خاص نیستند که در پی مصادره کردن شخصیتهای مذهبی و ملیاند؛ بلکه این جبهه مقابل آنها است که از قافله پرداختن به شخصیتها، الگوها و آرمانهای ملی و مذهبی ما عقب مانده است و یا دوست دارد که عقب بماند و آنگاه بر عقب ماندگی خود برچسب «نهادهای خاص سیاسی و مصادر میکنند» میزند.
حمله مدیرکل ارشاد به نمایش فصل شیدایی چه توجیهی دارد؟
با وجود این نکات آشکار در دستاوردهای فرهنگی فصل شیدایی و استقبال بیسابقه از این نمایش اما عالیترین مقام فرهنگی دولت در استان به اصل اجرای این برنامه مردمی و تاثیرگذار حمله کرد و بودجه آن را مورد انتقاد قرار داد. انتقادی که انصافاً با توجه به هزینۀ این نمایش که یک میلیارد ذکر شده – و بعضاً تا چند میلیارد نیز – ذکر شده است، جای تامل و بررسی دارد.
اما نکتۀ اصلی در این میان بخش دوم سخنان مدیرکل ارشاد بود. آنجا وی مدعی شده بود اگر به ارشاد قزوین پول بدهند آنها میتوانند برنامههای بسیار بهتر و عالیتری از فصل شیدایی برای استان برگزار کنند که این بخش از داعیه مدیرکل ارشاد قزوین جداً جای بسی تردید و اما و اگر دارد.
جای تردید و اما اگر دارد؛ چون نبود سابقۀ فرهنگی در کارنامه بیرمق مدیرکل ارشاد و نحوه مدیریت وب در این هفت ماه حاکی از چیز دیگری است.
در واقع این یک داعیه است که مدیرکل ارشاد قزوین برای حمله به اصل یک نمایش مذهبی و ملی و انحراف اذهان از رخوت حاکم بر اداره ارشاد قزوین به کار برده است. در همین رابطه لازم است وی این سه سئوال را در این زمینه، مورد تامل قرار دهند تا شاید پاسخ درخوری برای اصحاب فرهنگ و هنر و مردم قزوین داشته باشند.
یک: با کدام نیرو میتوانید برنامهای اجرا کنید؟
در شرایطی که پیشتر در مصاحبه با «قزوین خبر» اعلام کرده بودید چون کارمندان ادارۀ ارشاد قزوین با هم قهر هستند، یکی از اولویتهای اصلی شما در بحث فرهنگ استان انجام دادن این کار مهم است که کارمندانی که با هم قهر هستند را با هم آشتی دهید!
این در حالی است که اکثریت قاطع کادر اجرایی نمایش "فصل شیدایی" به صورت داوطلبانه از صبح تا نیمه شب در این محوطه تلاش کردند تا در نهایت میزبان دهها هزار نفر از مردم استان باشند در حالی که شما برای کوچکترین حرکت بعد از به تعبیر خودتان – آشتی دادن کارمندان- باید حق ماموریت و اضافه کار آنها را هم پرداخت کنید.
دو: با کدام رغبت و توانی میتوانید برنامه اجرا کنید؟
هر چه اداره ارشاد قزوین در دورۀ مدیریت پیشین اسیر بیش فعالی مشکوکی بود، در دوره مدیریت فعلی اسیر رخوت مشکوک تری است. کسی میداند در این 7 ماه اخیر آخرین برنامه و طرح اداره ارشاد قزوین چه بود؟
خبرهای چندانی از این اداره به گوش نمیرسد.
«طرح نیاور»، «خبری نیست»، «کارشناس نیست»، «مدیر مرخصی است»، «در اولویت نیست»، «بی خیال شوید» و سایر جملاتی از این دست پاسخ آشنایی است که در این ماهها هنرمندان و اصحاب فرهنگ استان در ادارۀ ارشاد با آنها مواجه میشوند. حال با این مشی صوفیانه و با این بی حالی چگونه میتوانید برنامهای به آن عظمت را اجرا کنید؟
سه: با کدام پشتوانۀ فرهنگی میتوانید برنامه اجرا کنید؟
"فصل شیدایی" با وجود برخی انتقادات از پشتوانۀ فرهنگی قوی برخوردار بود. پشتوانهای که برخاسته از دغدغههای فرهنگی بانیانش بود؛ اما در اداره ارشاد قزوین چطور؟
آیا باز هم میتوان افرادی را یافت که از چنین پشتوانههای فرهنگی برخوردار باشند و بتوانند آنها در فرمهای هنری تکثیر کنند؟ سئوالی که البته باید پاسخ آن را در کارنامه اجرایی و سوابق مدیرکل ارشاد قزوین جستجو کرد.
در نهایت به فرض که به وی یک میلیارد برای اجرای برنامهای اختصاص داده شد انصافا مدیرکل ارشاد قزوین با همان به تعبیر خودشان 700 میلیون بودجۀ ادارۀ ارشاد چه گلی به سر فرهنگ استان زده اند که مطالبۀ یک میلیاردِ فصل شیدایی را میکند؟
از سویی تقریبا صد نیروی حقوق بگیر اداره ارشاد با میانگین ماهی یک و نیم میلیون تومان، ماهانه صد و پنجاه و سالانه یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان حقوق دریافت میکنند که این رقم جدای از سایر هزینهها و بودجههای اختصاصی است که از تهران برای خوشنویسی، ترویج فرهنگ کتاب و فعالیتهای قرآنی به اداره ارشاد قزوین تعلق میگیرد.
بگونه ای که گردش مالی ارشاد قزوین به اضافه آن 700 میلیونی که علنی شده است به رقمی بسیار بیشتر از دو میلیارد تومان در سال بالغ میشود که البته حق مطلب نیز همین است و باید برای فرهنگ استان خرج کرد اما نکتۀ شگفت انگیز ماجرا جای دیگری است.
آیا با همان بودجه هنگفت اداره ارشاد نمیشد دهها و شاید صدها برنامه ریز و درشت فرهنگی در همین 7 ماهی که از مدیریت وی میگذرد، برگزار کرد؟ اگر پاسخ مثبت است؛ پس چرا ساختمان سیاه رنگ غیاث آباد طی این هفت ماه به دیر مغان و خانقاهِ صوفیانِ تارک دنیا تبدیل شده است؟
نکتۀ دیگر این است که آقای اسکندرینژاد با همان بودجه هنگفت ارشاد حتی نتوانست یک مراسم آبرومندانه برای روز خبرنگار برگزار کند؛ پس با این اوصاف وی چگونه میتواند برنامههایی بسیار بهتر و مفیدتر از فصل شیدایی برگزار کند؟
در واقع برگزاری برنامههای بسیار بهتر از نمایش فصل شیدایی پیش کش آقای اسکندری نژاد، اگر مدیرکل ارشاد قزوین از دفتر تنهاییهایشان بیرون بیاید خواهد دانست که کار فرهنگیِ استاندارد، اجتماعی و اصولی حتی بدون بودجههای میلیاردی هم به سرانجامِ مقبولیت و تاثیرگذاری خواهد رسید و توجیهاتی چون پول نداریم و یک میلیارد سهم ما بود، صرفاً فرافکنیهایی برای رخوت فرهنگ قزوین و یا از آن بدتر سیاسی دیدن مسائلی است که به هیچ وجه سیاسی نیستند.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها