به گزارش سرویس سیاسی
صبح قزوین ، مظلومیت بهشتى، در صبر و استقامت و سکوت مردانهاش در برابر اتهامات و بر چسبها و شایعات ضد انقلاب بود.
شهید مظلوم، بهشتى عزیز و قهرمان میدان اخلاص و ایثار، با آن همه صبر و خلوص و تواضع و با مدیریت و درایت، متانت و بصیرت، آیندهنگرى، احاطه، تسلّط ابداع و خلّاقیت، نبوغ، اندیشه مدون و موزون، تفکر و نظم تشکیلاتى و اخلاق اسلامى پشتوانه عظیمی براى انقلاب بود.
شرقباوران و غربگرایان، هر دو مخالف شهید بهشتى و همفکرانش بودند. خطّ اصیل و الهى انقلاب، در افکار و مواضع «بهشتى مظلوم» و یارانش تبلور و تجسّم پیدا کرده بود و راه بهشتى «صراط انقلاب» بود.
صبر بر تهمت و زخم زبان، قهرمانى در میدان صبر و سکوت، شکیب در مقابل گستاخى هتّاکان، ناروا شنیدن و به خاطر خدا و انقلاب تحمّل کردن، از ویژگیهاى روح بلند شهید بهشتى بود.
یاد آن شهیدان، بسى معطر و روحبخش است. هفتاد و دو شهید، هفتاد و دو ستاره خونین، هفتاد و دو نمونه «بودن»، هفتاد و دو مهاجر عاشق، جمعى بودند و شمعى داشتند.
شمع این جمع، «بهشتى» مظلوم بود و کاروانى بودند و مقصدى داشتند، و آن، «لقاءاللّه» بود. طائران قدسى خونین بالى بودند که با دو بال جهاد و هجرت، تا «سِدره المنتهىِ» شهادت، عروج کردند.
اگر چه قامتهایشان در زیر آوار انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى درهم شکست، ولى این قامتهاى فرو شکسته، قیامتى از قامتهاى یک امّت قائم پدید آورد. آن پیکرهاى قطعه قطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را در همه خانهها و کوچهها و گذرها گسترد.
نمرودیان براى به آتش کشیدن ابراهیم، هیمه و هیزم جمع آورى کردند و کبریت شایعه کشیدند و آتش کینه توزى و دشمنى افروختند و بنزین لجاجت و حسد ریختند تا شعله ورتر گردید.
نمرودیان، ابراهیم را در آتش افکندند و ابولهبهاى زمان، لهیب و شراره عداوت و کفر را پر شرر ساختند و هیزم کشانِ آتش جهل و جنون، آتش افروختند و بهشتى و یارانش را – که پروانگان شمع حقیقت بودند – سوزاندند.
انتهای پیام/2002
منبع:
شهر مینو
دیدگاه ها