۱۹/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۱۰ جمعه

صبح قزوین آیا «خانه دختر» ارزش این همه حاشیه را داشت؟
کد خبر: ۲۶۷۳۷۶ تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۸/۴ ساعت: ۶:۴۹ ↗ لینک کوتاه

تحلیل؛

آیا «خانه دختر» ارزش این همه حاشیه را داشت؟

این فیلم، چه با اصلاحات و چه بدون آن، مستقل از ارزش‌های اخلاقی، فیلمی متوسط است. فیلمی که جز بازی حامد بهداد و یکی دو سکانس پر التهاب، هیچ نکته مثبت دیگری ندارد.

آیا «خانه دختر» ارزش این همه حاشیه را داشت؟
به گزارش سرویس اجتماعی صبح قزوین   ،بهت و تعجب تماشاگران پس از پایان فیلم، خلاصه همه آن چیزی است که «خانه دختر» به مخاطبش می‌دهد. مثلث ناهمگون محمد شایسته، شهرام شاه‌حسینی و پرویز شهبازی از سه طیف متفاوت سینمای ایران؛ محصولی را روانه پرده سینما کرده که می‌خواهد هم بفروش باشد و هم اجتماعی، هم جنجالی باشد و هم دغدغه‌مند، هم پرستاره باشد و هم پر محتوا. نتیجه اما اثری است ناقص و ناتمام، که در نقطه اوج به پایان می‌رسد و علامت سوال بزرگی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. خانه دختر، پیش از اکران قربانی پرده‌دری‌های فیلمنامه‌اش شد و حین اکران، فدای تهیه‌کننده‌ای که می‌خواست فیلم را اکران کند و سرمایه‌ی رفته را بازگرداند. چرا سرنوشت یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های دهه نود سینمای ایران، به اینجا رسید؟
آیا «خانه دختر» ارزش این همه حاشیه را داشت؟
 
فقط حامد بهداد و دیگر هیچ!
بیایید مستقل از جنبه‌های فرامتنی و حاشیه‌ای، اول خود فیلم را بررسی کنیم. خود 77 دقیقه‌ایِ خانه‌دختر را. فیلم، در نگاه اول شبیه آثار اصغر فرهادی به نظر می‌رسد. یک تریلر اجتماعی که در بستری از معما قوام می‌گیرد و جلو می‌آید. ریتم فیلم، خاصه در نیمه دوم، ریتم سریعی است. موسیقی متن هم به جان فیلم نشسته و همه اینها یعنی خانه دختر در نهایت اثری است که می‌خواسته سرگرم‌کننده باشد. نمایش حامد بهداد مثل اکثر فیلم‌هایش باورپذیر و عمیق است. بهداد این بار داد و فریاد ندارد و باید تمام خشمش را با درون‌گرایی و حرص‌خوردن‌های بی‌صدا به مخاطبش انتقال دهد. و بی‌انصافی است اگر موفقیت او در اجرای این نقش پیچیده را نادیده بگیریم. سایر بازیگران خانه دختر اما نمایشی معمولی و حتی زیر معمولی دارند. پگاه آهنگرانی و باران کوثری مثل همیشه‌شان هستند و مثلاً نماد دختران امروز جامعه ایرانی یا بهتر بگوییم تهرانی و یا در حقیقت شمالِ‌تهرانی. دخترانی که شوق‌شان دلبری کردن از پسران در عروسی‌های مختلط است و وقتی می‌فهمند عروسی دوست‌شان مختلط نیست، در هم می‌روند. دخترانی که خیلی راحت در مقابل پسری ابروبرداشته و بازو بزرگ‌کرده تسلیم می‌شوند و دل می‌بازند. حجم کلیشه در بازی این دو، و تقریباً تمام بازیگران دیگر فیلم، زیاد است و توی ذوق می‌زند.
خانه دختر، اگر نکته مثبت و نقطه قوتی هم داشته باشد، از فیلمنامه دارد. فیلمنامه‌ای که می‌توانست بدون ورود به خطوط ِ واقعاً قرمز، یک فیلم معمایی سرگرم‌کننده باشد. اما پی‌رنگ نفرت‌انگیز و اشارات شرم‌آوری که فیلم برای حل معمای بزرگ خود در چنته دارد، آن‌قدر کثیف هست که وزارت ارشاد سهل‌انگار دولت روحانی هم نتواند از آن بگذرد.

Image result for ‫خانه دختر‬‎
 
حمله به مذهبی‌ها از دو جناح
«خانه دختر» بیش از آن‌که یک فیلم اجتماعی باشد، به گلوله می‌ماند! گلوله‌ای که به قلب و مغز جامعه شلیک شده و حملات شدیدی را نثار اقشار مذهبی می‌کند. پدر سمیرا و مادر منصور، دو شخصیت فیلم هستند که شمایل تیپیکال مذهبی دارند. و هر دو نقشی اساسی در شکل‌گیری بحران فیلم دارند. در واقع بحرانی که پی‌رنگ اصلی قصه‌ی«خانه دختر» را ساخته، با پدر سمیرا شروع می‌شود و با مادر منصور به اوج می‌رسد و بدل به فاجعه می‌شود. آشِ مذهبی‌ستیزیِ خانه دختر آن‌قدر شور هست که تک‌سکانس ِ نماز ِ منصور نمی‌تواند آن را تعدیل کند. در تمام طول فیلم، نسل قدیمی، سنتی و مذهبی در جایگاه متهم قرار می‌گیرد و نسل جدید،مدرن و ولنگار در جایگاه طلبکار. فاصله‌های نسلی در فیلم اغراق‌شده هستند و تداوم رابطه دوست‌دختر-دوست‌پسری در زندگی ستاره، خواهر کوچکتر سمیرا، و لبخند ستاره به دوست‌پسرش در سکانس آخر فیلم، احتمالاً تلاشی است برای القای حس تداوم به مخاطب. و ایجاد این امید که سمیراها را قرار است ستاره‌ها بازتولید کنند و ادامه دهند. سمیراهایی که گذشته‌شان می‌تواند هرچیزی باشد و نباید برای همسران آینده‌شان مهم باشد. سمیراهایی که مردان آینده‌شان نباید ادای آدم‌های غیرتی را در بیاورند.
 
 مورد عجیب آقای شهبازی
پرویز شهبازی یکی از «باهوش»های سینمای ایران است. کارگردانی گزیده‌کار که برای فیلم ساختن عجله ندارد. کم فیلم می‌سازد و کم مصاحبه می‌کند اما تقریباً تمام آثارش حرفی برای گفتن دارند. اینکه چنین سینماگر باهوشی، فیلمنامه خودش را کارگردانی نمی‌کند و آن را به شهرام شاه‌حسینی می‌سپارد، احتمالاً به پیامدها و اثراتی مربوط می‌شود که فیلمنامه‌نویس، پیش از هرکسی آن‌ها را پیش‌بینی کرده و دامن خودش را از انبوه حواشی فیلمنامه جنجالی بیرون کشیده. شاه‌حسینی، که همه‌نوع فیلمی در کارنامه کاری‌اش دیده می‌شود و بیش از اینکه کارگردان باشد یک تکنسین سینماست، احتمالاً با اعتماد به سرمایه و ارتباطات گسترده‌ی محمد شایسته پشت دوربین رفته و فیلمنامه جنجالی شهبازی را کارگردانی کرده. نتیجه اما آن‌قدر دور از حد و حدود فرهنگی و اخلاقی ما بوده که خیلی زود از چرخه اکران خارج شده و پس از سه سال و با تلاش فراوان تهیه‌کننده، اکران شده. اما چه اکرانی؟
 
 چند هفته حاشیه و تمام!
فیلم، اخته است. در نقطه اوج تمام می‌شود و معمایش را بدون پاسخ باقی می‌گذارد. پایان‌بندی آشفته خانه‌دختر ضربه‌ای اساسی به روح و روان مخاطبی است که آمده تا از دیدن فیلم در سینما لذت ببرد. تقریباً واضح است که محمد شایسته، در قامت یک تهیه کننده بخش خصوصی، به بازگشت سرمایه‌ی از کف رفته‌ی دو سال پیش فکر می‌کرده و اکران فیلم برایش از چگونه اکران شدن فیلم مهم‌تر بوده. پس برای حفظ صحنه‌ها و دیالوگ‌های غیراخلاقی فیلمش اصرار نکرده و اجازه اکران را گرفته.
 
نسخه اکران شده، به اندازه نسخه ساخته شده زهر‌آگین نیست و به سایر آثار سینمای اجتماعی ایران شباهت زیادی دارد. خانه دختر اما، چه با اصلاحات و چه بدون آن، مستقل از ارزش‌های اخلاقی، فیلمی متوسط است. فیلمی که جز بازی حامد بهداد و یکی دو سکانس پر التهاب، هیچ نکته مثبت دیگری ندارد. شترمرغی است که نه زهر های فرهنگی‌اش به جان جامعه کاری است و نه جنبه‌های سرگرم‌کننده‌اش مخاطب را راضی می‌کند. دست بالا می‌تواند برای چند هفته خوراک حاشیه‌ی رسانه‌های سینمایی را تامین کند و بعد، در گوشه‌ای از سینمای ایران آرشیو شود. گوشه‌ای که سایر فیلم‌های شکست‌خورد و اخته‌ی اجتماعی، آنجا هستند.







انتهای پیام/1404
منبع: خبرگزاری دانشجو

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان