۱۵/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۵ چهارشنبه

صبح قزوین اختلافات دایی و کریمی چرا و چگونه آغاز شد؟
کد خبر: ۱۴۲۹۱۲ تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۷ ساعت: ۱۶:۸ ↗ لینک کوتاه

خبر ورزشی

اختلافات دایی و کریمی چرا و چگونه آغاز شد؟

دیگر دوران تازه‌کاری کریمی در تیم ملی هم تمام شده بود و او برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده بود. بماند که در تمام‌ سال‌های گذشته هیچ‌وقت ارتباط او با علی دایی خوب نشد.

اختلافات دایی و کریمی چرا و چگونه آغاز شد؟
به گزارش سرویس ورزشی  صبح قزوین ، در نیمه سال ١٣٧٥ از علی دایی و علی کریمی هیچ خبری در پرسپولیس نبود. یکی از آنها در بانک تجارت بازی می‌کرد و دیگری پیراهن تیم فتح را به تن داشت که دست بر قضا در یکی از بازی‌های سالنی در جام رمضان، چشم‌شان به چشم هم افتاد و برای نخستین بار مقابل هم قرار گرفتند. رویارویی اول در شرایطی اتفاق افتاد که هیچ کدام از این دو اسطوره فوتبال ایران نمی‌دانستند که چه «فردای مشترکی» با هم داشت و چه داستان‌هایی برایشان رقم خواهد خورد. در آن بازی سالنی اما اختلاف و درگیری اول به وجود آمد. علی کریمی به قول فوتبالی‌ها چند بار در طول بازی به دایی «لایی» می‌اندازد. رسانه‌ها بارها و بارها نوشته‌اند آن لایی‌ها و اتفاقات آن مسابقه و جدال لفظی به وجود آمده جرقه و نقطه آغاز دعوایی تاریخی بود که تا به امروز ادامه داشته است، امروزی که بیش از ١٩ سال از آن می‌گذرد.

این اختلاف و دعوا مدت‌ها در سایه بود. درست تا روزی که جادوی فوتبال علی کریمی چشم علی پروین را خیره کرد. آن روز پروین بازگشت دوباره‌اش به پرسپولیس را جشن گرفته بود. در ورزشگاه کارگران و در طول تمرین کارهایی که علی کریمی در زمین انجام می‌داد و بی‌محابا همه را دریبل می‌کرد توجه علی پروین را به شکلی ویژه جلب کرده بود. در نهایت سرمربی سرخپوشان به اطرافیانش و اعضای کادر فنی می‌گوید او را نگه دارید و با وجود او دیگر هیچ بازیکن دیگری را نمی‌خواهیم و این می‌شود نقطه آغاز شروع بازیکنی که سال‌ها بعد به جادوگر و مارادونای فوتبال آسیا تبدیل شد. اما این اتفاق دومین تنش (این‌بار غیر مستقیم) را بین او و دایی به وجود آورد، چرا که آن روزها پرسپولیس به علی دایی پیشنهاد داده بود تا جذب این تیم شود. اما بعدها این‌طور به گوش دایی رساندند که «پرسپولیس یه مهاجم خوب گرفته و دیگه تو رو نمی‌خواد. » علی دایی به خاطر علی کریمی شانس حضور در پرسپولیس را از دست داد و انگار که این اتفاق هم با ناراحتی و دلخوری دایی همراه شد. اما هیچ‌وقت اظهارنظری رسمی درباره آن نداشت.

daee4
    
زمان گذشت. اما سرنوشت این بود که کریمی و دایی در تیم ملی همبازی شوند. در همه آن روزهایی که این دو نفر در اردو و ترکیب تیم ملی در کنار هم حضور داشتند با یک بررسی ساده مشخص می‌شد که چه کینه و اختلافی بین دو ستاره بی‌چون وچرای فوتبال ملی ایران وجود دارد. اختلافات و دعوا‌هایی که روز به روز بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد و همه مردم فوتبالدوستان ایران و رسانه‌ها را در نهایت متوجه خود کرد؛ اختلافی که با مصاحبه‌ جنجالی علی کریمی برای همه علنی شد و با واکنش تند علی دایی شکل یک جنگ را به خود گرفت و ماحصل تمام اتفاقات و درگیری‌هایی شد که در سال‌های بعد در تیم ملی به وجود آمد. علی کریمی در یک مصاحبه‌ جنجالی درباره دایی صحبت کرد وگفت که «خدا علی دایی را بغل کرده است». آن مصاحبه زمینه‌ساز سومین درگیری بین او دایی شد. در جام ملت‌های ٢٠٠٠، کنفدراسیون فوتبال آسیا علی کریمی را پدیده فوتبال قاره نام داده بود اما او را در بازی‌های تیم‌ملی روی نیمکت می‌نشست.

بعدها در رسانه‌ها نوشتند که نیمکت نشینی او بی‌ارتباط به اختلافاتش با دایی که آن روزها بزرگ‌تر تیم ملی بود، نیست. رسانه‌ها می‌نوشتند جلال طالبی آنقدر از آقای‌گلش حرف‌شنوی دارد که به خواست او کریمی را نیمکت نشین کرده است. در چنین شرایطی زمان می‌گذشت و کریمی در فوتبال ایران بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. تا جایی که به محبوب‌ترین ملی ‌پوش و اصلی‌ترین بازیکن تیم ملی تبدیل شد. تا جایی که هیچ مربی‌ای نمی‌توانست تحت هیچ شرایط و فشاری از او استفاده نکند. دیگر دوران تازه‌کاری کریمی در تیم ملی هم تمام شده بود و او برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده بود. بماند که در تمام‌ سال‌های گذشته هیچ‌وقت ارتباط او با علی دایی خوب نشد. تا جایی که بعدها در یکی از مصاحبه‌های آتشین خود با رسانه‌ها رسما تاکید کرد که دایی با جوان‌ها و تازه‌‌وارد‌های تیم ملی بدرفتاری می‌کرد. واقعیت اما این است که انگار هیچ‌وقت قرار نبود ارتباط بین این دو خوب شود. با این حال باز هم‌زمان گذشت و این‌بار در جام ملت‌های ٢٠٠٤ زمزمه‌هایی درباره دو دستگی در تیم ملی شنیده شد.

daee5

نخستین بار در حاشیه همین مسابقات بود که اخباری درباره پاس ندادن بازیکنان به دایی به گوش رسید. این ماجرا اما در جام‌جهانی ٢٠٠٦ آلمان به اوج خود رسید. این‌بار علی دایی لب به گلایه باز کرد و انگشت اتهامش را به سوی کریمی و دو ملی‌پوش باتجربه دیگر نشانه رفت: «توی چشمم نگاه می‌کنند و به من پاس نمی‌دهند!» و این ماجرا دعوا را به اوج رساند. جام‌جهانی ٢٠٠٦ و اتفاقات تلخش پایان دوران با شکوه علی دایی در تیم ملی بود. اما حوادث جام‌جهانی سرآغاز تشدید درگیری‌ها شد. خیلی‌ها می‌گویند دو دستگی در اردوی تیم ملی در جام‌جهانی باعث شد که در سال ٢٠٠٦ یکی از بهترین تیم‌های ملی تاریخ ایران نتواند نتایج قابل توجهی در جام‌جهانی آلمان کسب کند.
    
مدتی گذشت و دایی سرمربی تیم ملی ایران شد. تیمی که علی کریمی هیچ‌وقت برایش بازی نکرد. خداداد عزیزی یک بار در این رابطه روایت جالبی داشت و گفت: « «این بحث به هفته‌های پیش از بازی با عربستان برمی‌گردد. آن زمان بهزاد غلامپور مربی دروازه بان‌های تیم ملی به من زنگ زد و صحبت‌هایی در این زمینه داشت. او می‌گفت مربیان تیم ملی خواهان حضور علی کریمی در تیم هستند اما نمی‌خواهند در صورت دعوت دوباره با کناره‌گیری مجدد این بازیکن مواجه شوند. در نهایت بحث به اینجا رسید که من با علی کریمی صحبت کنم و او را برای حضور دوباره در تیم ملی راضی کنم. با علی کریمی صحبت کردم. او واقعا تصمیمش را گرفته بود و نمی‌خواست به تیم ملی برگردد. از او خواهش کردم در تصمیمش تجدیدنظر کند. او نیز لطف داشت و در نهایت پذیرفت که به تیم ملی برگردد. اما وقتی لیست تیم ملی از سوی علی دایی اعلام شد نشانه‌ای از هیچ توافقی در آن دیده نمی‌شد. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد و چرا علی دایی تمام توافقات را به هم زد. در این قضیه تنها من شرمنده کریمی شدم» در آن مقطع حتی کار به جایی رسید که محمود احمدی‌نژاد، رییس دولت وقت با حضور در اردوی تیم ملی از دایی می‌خواهد که کریمی را به اردو دعوت کند. اما دایی می‌گوید که تصمیم‌گیری فنی با خودش است و باز هم اختلافات باقی می‌ماند.

daee6
   
به هر حال داستان دایی- کریمی پس از شکست مقابل عربستان روندی به خود گرفت که به هیچ عنوان نمی‌توان در قبال آن سکوت اختیار کرد. چه انگیزه‌ای بهتر از پاسخگویی؟ سرمربی معزول تیم ملی در کنفرانس مطبوعاتی پایان مسابقه در برابر اصرار خبرنگاران برای کنکاش در مورد دلایل نبودن او گفته بود این بازیکن بعد از مسابقه با کرواسی هرگز عملکرد مثبتی در تیم ملی نداشته است. شنیدن همین جمله کافی است تا علی کریمی را بی‌خیال خویشتنداری و سیاست پیشگی کند و به این ادعا پاسخ دهد. او در این مورد تاکید می‌کند و می‌گوید؛ «حرف دایی را قبول دارم، اما ایشان فکر می‌کند تنها خودش برای تیم ملی موثر بوده؟ دایی فکر می‌کند از روز ورود به تیم ملی تا آخرین بازی‌اش همیشه عملکرد موثری داشته و بهترین بازیکن تمام دوران تیم ملی بوده است؟».

شدت این حرف‌ها در مصاحبه‌های هفته، ماه و سال‌های بعد تندتر و تندتر شد. تا جایی که وقتی دایی موضوع پاس ندادن بازیکنان را دوباره مطرح کرد با واکنش کریمی مواجه شد. کریمی در جواب او ضمن تاکید روی این موضوع که هیچ‌وقت ارتباط خوبی با دایی نداشته تاکید کرد که دایی با پاس‌های او و سایر بازیکنان تیم ملی این همه گل در تیم ملی زده و هیچ‌وقت نشده که خودش توپ بگیرد و یک بازیکن را دریبل بزند و گلزنی کند. از این دست مصاحبه‌های انتقادی در تمام سال‌های گذشته بین این دو چهره دوست داشتنی فوتبال ایران زیاد رد وبدل شده است. این درگیری حالا ١٩ ساله شده است. حتی در آن آشتی‌کنان صوری و کاملا مصنوعی که در رختکن ورزشگاه آزادی برای‌شان ترتیب دادند هم اتفاقی نیفتاد. بعد از آن رفت و برگشت‌های دایی و کریمی به پرسپولیس، همه در جهت مخالف هم بود. شرط اصلی این دو نفر نبودن دیگری در پرسپولیس و ندیدن یکدیگر بود! و این درگیری و دعوا هنوز ادامه دارد.

منبع: اعتماد

دیدگاه ها

محمد / ۲۵ آبا ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۰

معلومه که مقصر دایی بوده و هیچ وقت چشم دیدن بهتر از خودش رو نداره و نداشت

سهیل / ۰۹ آذر ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۰

هر دو مقصر بودند.

مهران مهربان / ۰۴ مرد ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۰

معلومه تقصیر دائی

ناشناس / ۲۰ مرد ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۰

از وقتی که دائی از تیم ملی رفته انگار تیم مهاجم نداره .کی میگه کریمی بهتر بود ? حتی وقتی دائی به بازی نمیرسید با وجود کریمی تیم ملی نمیتونست گل بزنه ...

الهام / ۰۵ اسف ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۰

همش تقصیر منه...خودم گردن می گیرم ...خوب شد؟
اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان