۱۱/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۱ شنبه

صبح قزوین هوش سیاه، تجلی سریال های هالیوودی
کد خبر: ۷۴۳۹ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

نقد فیلم؛

هوش سیاه، تجلی سریال های هالیوودی

بالاترین نقد بر این سریال که همچون تیری زهرآگین بر پیکره ی فیلم سازی سینما و رسانه ملی ایران اسلامی وارد خواهد بود، تقلید و کپی برداری بالای ۹۰ درصد ساخت هوش سیاه از روی سریال غربی "جنایت های غیرحرفه ای" می باشد.

هوش سیاه، تجلی سریال های هالیوودی
صبح قزوین: ژانرهای پلیسی- جنایی بیشتر موارد جزو سریال هایی هستند که مورد علاقه عامه مخاطبان تلویزیونی می باشند.
این سریال ها با پیچیدگی های خاصی که معمولا به دنبال دارند سعی شان بر حفظ مخاطب تا آخر داستان است.
حال در این بین مولفه های تاثیرگذاری نقش دارد که این قلم به آن خواهد پرداخت.
دو سال گذشته مسعود آب پرور کارگردان خوش قریحه مجموعه های تلویزیونی توانست با ساخت مجموعه جذاب "هوش سیاه" بار دیگر مخاطب گریزپای تلویزیون را به صحنه کارکردهای ارزنده رسانه ملی برگرداند.
در حال حاضر نیز سری دوم این سریال با عنوان "هوش سیاه2" با نویسندگی آرش قادری در حال پخش از شبکه 3 می باشد.
در این بین نقد ما به این سریال بیشتر از تعریف ها است، چون اعتقاد داریم نقد سازنده راهی برای پیشرفت و کسب قله های موفقیت است اما برحسب آنچه شرع و دین به ما آموخته، ابتدا باید قوت ها را گفت و بعد ضعف ها و کاستی ها را.
مسعود آب پرور در "هوش سیاه 2" توانسته خیلی از نقاط ضعفی که در سری اول آن مشاهده شد با درایت و مدیریت جالبی رفع کند و سریالی با کیفیت عالی خلق کند؛ که بجاست بگوییم اثری این گونه تا به حال در سریال های ایرانی نداشتیم.
مجموعه ای که با داشتن سرعت، تاثیرگذاری، جذابیت و تصویر صحنه هایی که به ذهن مخاطب خطور نمی کند، درامی پلیسی با قوت را به نمایش درآورد.
از طرفی با شکل گیری پلیس سایبری و فتا در کل مدیریت نیروی انتظامی بسیار به جا بود این بازوان قوی امنیت کشور به مردم و حتی مجرمین معرفی شود و مخاطبین با فضای سخت کاری آنها آشنا شوند.
در اغلب سریال های سیما چهره ای که از پلیس نشان داده شده، چهره ی کاری ضعیف و رو به متوسط بوده، اما آب پرور توانست به عنوان مدیر اصلی این مجموعه غبار از روی چهره پرکار و هوشمند پلیس ایرانی بردارد.
نقطه قوت دیگر این سریال پررنگ جلوه دادن نقش پدری سرگرد احمدی در توجه لازم به همسر و نیازهای فرزندانش هست.
حلقه ی مفقوده ای که نه تنها در فیلم های پلیسی، که اغلب یک خانواده پلیس را با انواع مشکلات و نابسامانی ها و درگیری نشان می دهند، بلکه در اکثر سریال ها و فیلم های ما نقش آموزش خانواده محوری در حد صفر است، به گونه ای که جنبه بد آموزی اش بر دیگر موارد می چربد.
البته نقاط قوت دیگری هم موجود است که هدف این نوشتار وارد شدن در جزئیات نیست.
بالاترین نقدی که به دو سری ساخته شده این مجموعه وارد است و همچون تیری زهرآگین بر پیکره ی فیلم سازی سینما و رسانه ملی ایران اسلامی وارد خواهد بود، تقلید و کپی برداری بالای 90 درصد ساخت هوش سیاه از روی سریال غربی "جنایت های غیرحرفه ای" می باشد.
سریالی خارجی که سالیان گذشته در 2 سری ساخته شد و از شبکه سوم سیما پخش می شد.
مطمئنا این اقدامی شایسته و حرفه ای برای یک کارگردان ایرانی نیست؛ این کارگردانی و ساخت تقلید گونه که در مواردی چون موضوع داستان، شخص محوری متهم اصلی فیلم، حتی تیپ شخصیت های پلیسی مخصوصا شباهت نزدیک سرگرد احمدی با کاراکتر رئیس پلیس فیلم مذکور، حتی ساخت در دو سری و موارد دیگر را می توان اشاره کرد.
از طرفی مدل اجرای نقش بهمن هاشمی که مامور قتل جمشید کاظمی است، این طور به بیننده القا می کند که وی مدت ها بازی افرادی چون آرنولد یهودی را نگاه می کرده و با الگوگیری و تقلید در رفتار، حرکات و حتی راه رفتن و نوع خشونتش، سبک جنایات غربی را به اجرا می گذارد، که البته این کار با مهارت بازیگر جوان سیما به خوبی نمایش داده شد.
معلوم نیست با چه هدفی سازندگان این سریال خواسته اند این گونه سبک خشونت گرایی بازیگران هالیودی را در یک فیلم ایرانی که هر چقدر هم مجرمینش خشن و جنایتکار باشند، باز هم خون ایرانی در رگ آن ها است و این گونه نمی توانند باشند رابه نمایش درآورند؛ و این تقلید گرایی های بی مورد اکثرا مخاطب را به جای جذب، دفع خواهد کرد!!! یکی از ویژگی های ساختاری فیلم های جنایی غربی برخورداری از ساختی قوی و مستحکم و بدون آب بندی های رایج در خلق صحنه های بدیع است، در این سریال نیز سازندگان تلاش خود را معطوف کردند تا کلیت فیلم از ساختار شل و آبکی جلو رفتن خارج شود و کیفیت مقایسه با همتاهای خارجی خود را داشته باشد، اما با چه ساز و کارهایی؟ گویی مدیران سریال "هوش سیاه" این تفکر را داشته اند که با خلق صحنه های قتل های فجیع می توان کیفیت و ساخت سریال را بالا برد و از این غفلت کردند که کودکان نیز در این ساعت از شب با خانواده شان در حال تماشای این مجموعه هستند! یک مورد جالب هم فراهم بودن تمام امکانات و تجهیزاتی است که برای خلافکاری جمشید کاظمی نیاز است و بیننده متوجه نمی شود کسی که از باند تروریستی طرد شده و با چند دوست محدود و بدون دریافت هزینه از جایی و حساب نداشتن در بانکی چطور از داخل زندان و بعد فرار از آن این همه پول کلان خرج می کند؟ مورد دیگر نمایش بی اعتمادی بیننده به پلیس است، در صحنه ای که ایمان به عنوان یکی از متهمان پرونده وارد نقشه کمک به پروزه ی نفوذ در باند گروهش می شود و داستان ادامه پیدا می کند، اما این طور نشان داده می شود که با بی مهری پلیس آخر کار به قتل می رسد و این تفکر نشان داده می شود که تضمینی برای کمک به پلیس در کشف جرائم نخواهد بود! بحث دیگر که باعث انتقاد خیلی از مخاطبان شد نوع پوشش زندانیان و ساختار زندان بود که بدون ذره ای تغییر از زندان های کشورهای غربی و فیلم های آن ها برداشت شده بود که ضرورت این سبک گرایی های ناپسند مشخص نیست؛ گویی این سبک ساخت مسعود آب پرور است که در سریال های قبلی او هم نمود داشته، سریال "عملیات 125" که در سه سری ساخته شد هم نمونه ای از کپی برداری از سریال " آتش نشان ها" کشورهای غربی بود!! آن هم در این دوره که هم مقام معظم رهبری و هم کارشناسان فرهنگی بر حفظ سبک اسلامی در زندگی ایرانی و بدون تقلید گرایی از فرهنگ باد آورده غرب را توصیه و متذکر می شوند.
آن چه در پایان لازم به ذکر می باشد توجه به این نکته است، همین مقدار که این سریال توانسته زمینه ای را برای جذب مخاطب که رغبتش به تماشای تلویزیون کشورمان کم شده، را فراهم کند قابل تقدیر است؛ اما ملت ایران انتظار دارند اگر قرار است سریالی با این کیفیت و زحمت فراوان ساخته شود به دور از کپی برداری از سریال هایی غربی باشد و درام ایرانی داشته باشد نه ساختی هالیودی! انتهای پیام/2002/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان