۰۹/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۳۰ پنجشنبه

صبح قزوین جنگ پابرهنه
کد خبر: ۴۳۹۰۳ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

کتاب خوری، کتاب خوانی؛

جنگ پابرهنه

خاطرات کتاب جنگ پا برهنه با نثر دهه ۷۰ نوشته شده و رنگ و بویی متفاوت از از نثر امروز خاطرات دفاع مقدس دارد هرچه امروز سعی می شود جنگ را عاقلانه و با پرسش های متعدد ببینیم.

جنگ پابرهنه
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین، کتاب «جنگ پا برهنه» خاطرات رحیم مخدومی از مقاطع مختلف جنگ و از جمله عملیات‌های والفجر ۸ و کربلای ۵ است.
تمرکز این کتاب بر شخصیت‌های حاضر در جبهه بوده است، ضمن آنکه نگاهی هم به حوادث و رویدادهای جنگ دارد.
از ابتکارات زیبای کتاب آن است که هر خاطره با آیه‌ای از قرآن آغاز می‌شود.
عنوان: جنگ پا برهنه نویسنده: رحیم مخدومی انتشارات: سوره مهر قیمت: ۲۵۰۰ تومان چاپ سیزدهم ۱۳۹۰ خاطرات دفاع مقدس مختصری درباره کتاب: آیه‌ای به عنوان مقدمه که با خاطره همبستگی معنایی داشته و به نوعی ریشه‌های جنگ پابرهنه را مشخص می‌کند.
این کتاب شامل ۲۴ خاطره با نثری روان و دلنشین است که سعی می‌کند تنها به دود و آتش و بوی باروت بسنده نکرده و نقبی به لایه های زیرین جنگ و شخصیت رزمندگان نیز بزند.
مخدومی در این کتاب سعی دارد از زاویه‌ای به جنگ نگاه کند تا این ستاره‌های گمنام و پابرهنه در آسمان دفاع مقدس دیده شوند.
چرا دوستش داشتم: خاطرات کتاب با نثر دهه ۷۰ نوشته شده و رنگ و بویی متفاوت از از نثر امروز خاطرات دفاع مقدس دارد هرچه امروز سعی می شود جنگ را عاقلانه و با پرسش های متعدد ببینیم.
در این کتاب با نثر خالصانه ای روبرو هستیم که جبهه و پشت جبهه را از چشم رزمنده ای از خیل پابرهنه های عاشق امام خمینی(ره) روایت می کند.
لذت مطالعه خاطرات رزمنده ای آرمانخواه را نباید به این سادگی از دست داد.
۲۰۱۵۰۲۱۹۱۲۲۳۱۸-جلد-۱۴ برش‌هایی از کتاب:
  • ساعت حوالی دوازده است.
    سوزن سوزن‌های عراقی‌ها شدت می‌یابد، گوش‌هایمان زوزه می‌کشد، همه جا را دود فرا می‌گیرد، غبار غلیظی به داخل سنگر می‌پیچد، سرفه‌مان می‌گیرد و در میان انفجارها و صداها ناگهان صدایی به گوشمان می‌رسد: «یا حسین .
    .
    .
    یا حسین .
    .
    .
    » بیرون می‌دویم، خمپاره‌ای بالای سنگر نگهبانی خورده و دو نفر از نگهبانان را موج گرفته است.
    غبار که می‌نشیند آقا مهدی را هم می‌بینیم.
  • و تابلو را در مقتل آن رفتگان نصب کردیم، ماشین‌های خسته گردان را به راه انداختیم، تانکرها و کلاه خودهای سوراخ شده گردان را بار ماشین‌ها کردیم.
    نیروهای سوخته دل، یکی پس از دیگری سوار شدند و همگی با هم بازگشتیم.
    در را که می آمدیم جای عده ای از بچه ها خالی بود و بروبچه ها در غیابشان زمزمه دلنشینی می کردند:
می گذرد کاروان سوی گل ارغوان غافله سالار آن سرو شهید جوان -    محمود عرفاتی -آقا دیگه نمی آد، اسمشو خط بزنین.
- چرا نمی آد؟ - آقا تو کوچه ما می شینن، آقا صاحب خونه اسباباشونو ریخت بیرون.
یه خونه نسیه خریدن.
باباش گفته اگه کار نکنی پول خونه رو نمی تونیم بدیم.
آقا می‌دون خراسون کار می کنه، سری دوزی.
آقا ساعت ده شب می آد خونه.
- همین یه پسرو دارن؟ - نه آقا، داودشون بزرگ تر از محموده، آقا همیشه جبهه اس.
از کجا تهیه کنیم: اگر قصد خرید دارید می توانید را از کافه کتاب مهر در خیابان طالقانی نبش کوچه ارشاد تهیه نمایید.
برای امانت گرفتن هم کافی است سری به یکی از کتابخانه های عمومی بزنید.
انتهای پیام/۲۰۰۲

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان