صبح قزوین، امروز بر سر مسئله هستهای بحثهای فراوانی چه در سطح استانی و چه در سطح ملی بر سر زبانها جاری است و هر فرد و مقامی، به تناسب درک و فهم خود، به اظهار نظر و تحلیل موضوع مربوطه میپردازد و این نظرات تا زمانی ادامه خواهد داشت که پرونده هستهای ایران یا حل شود و یا منحل که در آنصورت هم وارد فاز جدیدی از مباحثات خواهیم شد.
از آغاز اسفند تا امروز که بیش از یکماه از سال جدید میگذرد، نه تنها از داغی تنور تحلیل موضوع هستهای کاسته نشده بلکه هر روز نیز بر هُرم آن افزوده میشود.
در این راستا، نهادها و به ویژه دانشگاهها در بهرهگیری از نظرات کارشناسان و صاحبنظران موافق و مخالف بیانیه مشترک لوزان، گوی سبقت را از هم ربوده و با برگزاری
کرسیهای آزاداندیشی در این خصوص به بحث و تبادل نظر میپردازند.
نکته قابل توجه اینجاست که فصل مشترک بسیاری از این نشستها، حضور
صادق زیباکلام، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران است که معمولا با سبک خاص در کلام و حتی نوع نشستن، سعی در القاء مطالب خود به حضار و به ویژه قشر دانشجو دارد.
صادق زیباکلام از جمله شخصیتهایی است که همیشه در کسوت معترض ظاهر شده و به تعبیر عام، درصدد است خلاف جریان آب به حرکت و در واقع دست و پا زدنهای خود ادامه دهد.
وی همیشه نسبت به غیر ضروری و بی صرفه بودن و حتی ضرر داشتن انرژی هستهای برای جامعه ما و حتی مردم جهان تاکید داشته و در آخرین اقدام خود با ارسال
نامهای در قالب طوماری عریض و طویل به ریاست جمهوری اعلام کرده است:
«آیا مردم میدانند هستهای چه هزینههایی مستقیم و غیرمستقیم (در قالب تحریمها) برای کشور داشته؟ آیا میدانیم کشوری که نه سرانه خیلی بالایی در آموزش و پرورش و بهداشت و درمان دارد و نه بودجه چندانی برای حفظ و حراست از محیط زیست اش هزینه میکند، در عوض برای برنامههای هستهایاش چگونه دست و دلبازانه خرج میکند؟»
چندی پیش هم نمونه چنین ادبیاتی را از همین استاد دانشگاه، در مناظره سیاسی که در
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در خصوص
بیانیه لوزان برگزار شد را شاهد بودیم ؛ کما اینکه وی طی چند سال گذشته در هر دانشگاه و مجمع دانشجویی که از وی دعوت به عمل آمده از همین لحن استفاده کرده است.
نکته سخن اینجاست که در تفکر افرادی همچون زیباکلام و هم مسلکان وی، مردم جایگاه مشخص و مدونی ندارند و نسبت به خواستههای عموم مردم وهمآلود فکر کرده و حتی نظر میدهند.
پرسشها و نظرات مکرر زیباکلام درمورد خواستهها و احتیاجات مردم و بیان نظریات خود که از فهم ناقص یک فرد نسبت به یک اجتماع سرچشمه میگیرد، بی اختیار ذهن را به سمت تحلیل برخی آقایان در سالهای ابتدایی انقلاب و حتی ۸ ساله جنگ تحمیلی میکشاند که داعیه وکالت مردم را داشتند و معتقد بودند ادبیات تند انقلاب اسلامی و
اشغال سفارت آمریکا بود که مسبب جنگ شد و حتی پس از
فتح خرمشهر نیز نباید جنگ ادامه پیدا میکرد.
حتی با فرض قبول تمامی این ادعاها، افرادی امثال زیباکلام، با نشناختن مردم، فراموش کردهاند همان مردمی که وارثان واقعی انقلاب اسلامی بوده و هستند در تمام مراحل جنگ و انقلاب و در غیبت مدعیان امروز، شانه به شانه یکدیگر در کنار امامشان ایستاده و از کلیت انقلاب و نظام و تصمیمات مسئولین کشورشان عملاً حمایت کردند و این حماسه برای هیچکس قابل انکار نیست.
زیباکلامها باید بدانند تمام فعالیتهای هستهای، غنی سازی، کیک زرد، رادیوداروها، فعالیت نطنز و
فردو و تمام هزینههای جانبی آن، به اندازه قطره خونی از وجود جوانان ما که جان عزیزشان را برای دفاع از آبرو و حیثیت انقلاب و جمهوری اسلامی فدا کردند ارزش نداشته و حتی قابل قیاس نیست.
شاید مشکل زیبا کلام اینست که این مردم را نمیبیند و نوع نگاهشان را درک نمیکند. او حتی نمیتواند همجواری با چنین مردمی را در ذهن خود ترسیم کند زیرا زمانیکه اندیشه انقلابی و اسلامی این مردم شکل گرفته، وی برای تحصیل و آموزش تفکر غربی و به اصطلاح مدرن، در آنسوی مرزها و به دور از هرگونه ناآرامی به سر برده است و تفکر امروز او از این مردم جعلی است.
دکتر زیباکلام در برخی موارد مرزهای انحطاط فکری را درنوردیده و خواسته یا ناخواسته خود را به زنگ تفریح سیاسی در ایران مبدل کرده است در حالی که وی استاد معتبرترین دانشگاه ایران است و نباید خود را مایه تحقیر دوست و دشمن قرار دهد اما متاسفانه گویا این سقوط شخصیت برایش اهمیت چندانی نداشته و اتفاقا از برد تبلیغاتی این موضوع چندان هم ناراضی نیست.
از دیگر شاهکارهای این کارشناس سیاسی میتوان به نامه اخیرش به اسماعیل کوثری، نماینده مردم تهران در مجلس اشاره کرد که در آن با نگاهی ساختارشکنانه و عنادورزانه به دفاع از بیانات یونسی درمورد عراق پرداخته بود: « چرا اگر شما و همفکران تان مباهات کنید که «انقلاب اسلامی» به عراق صادر شده و در آن کشور به حرکت در آمده، سخن تان عیب و ایرادی ندارد و تازه انقلابی هم هست، اما اگر آقای یونسی بگوید که ایران اسلامی در عراق پیشروی کرده یا نفوذ کرده، می بایستی علیه وی اعلام جرم شود؟»
گویا دکتر زیباکلام به هیچ وجه متوجه نیست دولت عراق معترض اصلی سخنان یونسی است نه کوثری و هم مسلکانش و این استاد دانشگاه متوجه نیست همین نظراتش و ارسال گاه و بیگاه نامههای مغرضانه به مسئولان نظام منجر به آن شده و میشود تا دیگر کسی نظرات سیاسی وی را جدی نگیرد!
و در پایان، امثال این استاد دانشگاه باید بدانند ما با دشمنی طرف هستیم که پیمان شکن بوده و بارها در انجام تعهداتش خلف وعده کرده است. این دشمن در همه دورانهای مذاکرات هستهای ایران عامل بر هم زدن مذاکرات و به نتیجه نرسیدن آن بوده و حتی در دوران جدید پس از توافق ژنو و در همین مذاکرات لوزان و نیز انتشار متنی مغایر آنچه مذاکره کنندگان ایرانی میگویند، آن هم نیم ساعت پس از نشست مشترک خبری نشان میدهد، آمریکاییها نمیخواستند و نمیخواهند این مذاکرات به نتیجه برسد و تمام تلاششان در عقیم ماندن مذاکرات است.
عملکرد آنها در گذشته و اظهارات و فعالیتهای رسانهای آنها در حال حاضر ما را بر این امر مومن کرده که اعتماد به آمریکاییها بدور از عقلانیت است.
انتهای پیام/۶۰۰۱
دیدگاه ها