۱۶/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۶ پنجشنبه

صبح قزوین " آوینی روزگار خود باشید!"
کد خبر: ۳۷۳۳ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

" آوینی روزگار خود باشید!"

الحمدالله آوینی نیست که ببیند وزرات ارشاد و رسانه ملی در خواب خرگوشی ناز خود به سر می برند و دشمن و شبکه های ماهواره ای ۲۴ ساعته در حال شبیخون زدن به فکر و اعتقادات این ملت هستند.

" آوینی روزگار خود باشید!"

صبح قزوین: "سید مرتضی آوینی"!!! که بود؟

برخی ها او را به اسم روشنفکری متجدد می شناسند و برخی ها هم چماقداری منتقد و برخی هم یک موسیوی سینمائی آرام!

اما "سید شهیدان اهل قلم" استعاره ی زیبائی که مقام معظم رهبری(حفظ الله) بعد از شهادتش برای او گذاشت، همان "سید مرتضای" ما ، فقط یک مومن غیور انقلابی بود.

مردی که درد دین داشت و با تکلیفی که به عنوان یک مسلمان روی دوشش احساس می کرد، عمارگونه وارد میدان مبارزه با تحجر و روشنفکری شد.

این تحجر و این تجدد مصداق میادین مینی بودند که به قول " حسن رحیم پور ازغدی" او در تهران  و پیش از شهادت در میدان مین فکه، روی آن ها رفت.

مین هائی خطرناک تر از مین های فکه!!!

سید شهیدان اهل قلمی که بعد از انقلاب با " کامران آوینی" خداحافظی کرد و به یک " سید مرتضای" صد در صد انقلابی  تبدیل شد.

او تمام منیت هایش را سوزاند و عشق واقعی را انتخاب کرد که در درگاه معبود باید عبد گونه زیست و این رسم مردان بی ادعای خداست.

همه آوینی را با" روایت فتح" می شناسند، که اگر این شهید مظلوم را در این قاب جادوئی خلاصه کنیم، در حقش جفاها کرده ایم.

مجموعه " روایت فتح" که در زمان جنگ و بعد از آن به زنده نگه داشتن یاد شهدا پرداخت، فقط گوشه ای از رشادت های این مرد خداست.

که اصل کار "سید مرتضی" تیرهای زهرآگینی بود که با قلمش بر قلب دشمن و تازه به دوران رسیده ها و انقلابی نماها وارد آورد، که اگر آوینی نبود معلوم نمی شد چه بر سر فرهنگ و هنر این مملکت بعد از انقلاب می آمد.

اما در این بین وظیفه ما بعد از شهادت آوینی چه بود و حال حاضر که سالگرد بیست سالگی شهادتش را بزرگداشت می گیریم چه کرده ایم؟!

برای شناخت "راه آوینی" چه کرده ایم و چه خواهیم کرد؟؟

اگر شخصیت را کنار بگذاریم معمولا تفکری که آن شخصیت بزرگ مطرح و از خود به جای می گذارد همیشه در فرهنگ سازی جامعه نقش مهمی را ایفا می کند.

چقدر پیاده کننده تفکر آوینی در جامعه اسلامی خود بوده ایم؟

اگر" سید مرتضی" به عنوان سردبیر مجله سوره به نقد تفکرات موجود در جامعه و جهان می پرداخت، هدفش جهت دهی به هنر اسلامی در جهت همراه شدن با مبانی دینی بود.

اگر پا به عرصه هنر هفتم و سینما گذاشت، جدا از داشتن یا نداشتن علقه شخصی، هدفش قبح زدائی از سینمائی بود که به علت کارکردهای ناصوابش در قبل از انقلاب کارنامه درخشانی نداشت.

آوینی ثابت کرد که می توان حزب اللهی بود و سینما را جهت دهی کرد و با هنر و سینما حرف دین را زیباتر بیان کرد.

در حال حاضر سردمداران فرهنگ و هنر اسلامی(!!!) ما چه قدر از تفکر و راه این شهید بزرگوار الگو گرفته اند؟

فقط از شهید آوینی چند تا جمله حفظ باشی و هر جا نظری از شما پرسیدند به این کلمات عرفانی اشاره کنی کافیست؟

پس بار این همه رسالت عظیمی که آوینی استارتش را زد و با خون خود آن را بیمه کرد، در ادامه راه چه کسی به دوش خواهد کشید؟

آوینی در راه فرهنگ و هنر دینی و اسلامی ایران خون دل ها خورد،  طعنه ها و برچسب ها و فحش ها شنید، اما کار خودش را کرد و خدای متعال هم جواب زحماتش را با توفیق شهادتی که نصیبش کرد، داد.

حتی کسانی بودند که بعد از شهادتش حاضر نشدند او را شهید بنامند و در صفحه حوادث روزنامه هاشان به اسم کشته شدگان(!!!) از او و یارانش یاد کردند.

الحمدالله آوینی نماند تا این روزگار افسار گسیخته فرهنگ و هنر ایران را مشاهده کند.

مشکل کجاست؟ کیست؟ چیست؟

مگر شهید آوینی همرزمانی همراه در آن دوران نداشت؟ چرا آوینی دیگری نشدند؟

چرا پیاده کننده تفکرات و ادامه دهنده راهش نشدند؟

اگر هم کاری کردند مطمئنا ضعیف بوده که بازخوردی چشم گیر نداشته است!

هر دوره ای نیازمند آوینی ها است.
چرا نخواستیم آوینی روزگار خود باشیم؟!

در قیامت می توانیم پاسخگوی خون شهدا و شهید آوینی باشیم؟!

ما مدیون آن ها هستیم.
برای این ادای دین چه کرده ایم؟

او عمارگونه به ندای رهبر زمانش پاسخ داد و سعی کرد در قبال حمله های متحجرانه به دین و ارزش های انقلاب ساکت ننشسته و با پاسخگوئی و برخورد، از کجروی ها جلوگیری کند.

به طور مثال وقتی فیلم" مشق شب" کیارستمی در حوزه هنری اکران می شد که در صحنه هائی به "ساحت مقدس حضرت زهرا" بی حرمتی شده بود، ایستاد و با فریادی رسا به این کار اعتراض کرد! او به تخریب شدن وجه شخصیتی خود فکر نکرد.

آن چه برای او مهم بود، دور نشدن از مسیر دین و انقلاب بود.
مسئله ای که حلقه گمشده دوران بی آوینی بودن، ما شده است.

وقتی مقتدایش بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کرد، مردانه وارد میدان شد و از متهم شدن از سوی فاشیست ها نترسید و برایش اهمیتی نداشت چگونه مورد هجمه قرار خواهد گرفت.

او معتقد بود که هنر و سینما و تلویزیون باید در مسیر خود قرار گیرد.
هر تلاشی هم که کرد در این زمینه بود، مشکلی که امروز با آن در حال دست و پنچه نرم می کنیم و بیشترین ضربه را هم از نبود هنر در مسیر صحیح دینی خورده ایم.

آیا مدیران روزگار ما این گونه اند؟

چقدر مراقب لطمه نخوردن به پست مردیتی شان هستند؟!

جائی برای درد دین داشتن، درد فرهنگ داشتن در جایگاه مدیریت های شان باز کرده اند؟؟

هم در زمینه پرورش ندادن آوینی ها لنگیده ایم، هم در پیاده نکردن نظرات کارشناسانه این شهید بزرگوار!

در این بیست سال چقدر چالشی به قلم و کتاب هایش دل داده ایم؟

این آن هنر سینمائی است که "سید مرتضی" برایش جان شیرینش را داد؟

الحمدالله که او زنده نماند تا شاهد فراموش شدن یاد شهدا و جنگ، در رسانه ی ملی و جامعه باشد!

الحمدالله اونیست که ببیند فرهنگ جامعه را به سمتی سوق داده اند که قهرمانان مردم به جای فرماندهان جنگ، به جومونگ و مرد عنکبوتی و بت من و.
.
.
تبدیل شده اند!

الحمدالله  آوینی نیست که ببیند وزرات ارشاد و رسانه ملی در خواب خرگوشی ناز خود به سر می برند و دشمن و شبکه های ماهواره ای 24 ساعته در حال شبیخون زدن به فکر و اعتقادات این ملت هستند.

الحمدالله که او نیست.
.
.
.

آن چه در پایان لازم به ذکر است وارد شدن حماسی گونه در این حوزه هاست، که شهید آوینی زمینه اش را بیست سال پیش فراهم کرد.
اما همه با غفلت قابل وصفی کوتاهی کردیم.

دیگر کار از تلنگر زدن هم گذشته است! به فرموده امام صادق(علیه السلام) باید در راه دین این مردمان را تازیانه زد!!!

انتهای پیام/2002/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان