۱۱/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۱ شنبه

صبح قزوین غربت آیت الله موسوی شالی با وجود شخصیت بی نظیر ایشان در استان
کد خبر: ۳۴۶۷۵ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

گله فرزند آیت الله موسوی شالی در ۹ مرداد سالروز وفات این عالم ربانی؛

غربت آیت الله موسوی شالی با وجود شخصیت بی نظیر ایشان در استان

حجت الاسلام سید محمد شمس الدین موسوی شالی:کمتر کسی هم از نظر علمی، هم تقوا و زهد و هم از نظر سیاسی، در مجاهدت و خدمت به مردم جامعیت آیت الله موسوی شالی را دارد اما شخصیت ایشان بسیار مهجور مانده است.

غربت آیت الله موسوی شالی با وجود شخصیت بی نظیر ایشان در استان

 حجت الاسلام سیدمحمد شمس الدین موسوی شالی فرزند خلف آیت الله موسوی شالی در سالروز وفات این عالم ربانی در گفتگو با سرویس فرهنگ و هنر صبح قزوین گفت: مرحوم آیت الله شالی نزد خداوند قرب و منزلتی دارد.
ما نمی خواهیم ایشان را از آن حدی که بودند بالاتر ببریم ؛ اما آن حدش شناخته شود.

آیت الله موسوی شالی در ۵۰، ۶۰ سال اخیر یکی از شخصیت های فوق العاده و کم نظیردر استان بود.
شخصیتی که کمتر کسی هم از نظر علمی، هم تقوا و زهد و هم از نظر سیاسی، مجاهدت و خدمت به مردم جامعیت ایشان را دارند.
ولی شما تا به حال در قزوین عکسی از آیت الله شالی دیده اید؟ آیا در استان و یا نه در شهرستان بوئین زهرا ، بلواری به اسم ایشان…آیا در ورودی شهرستان تاکستان عکسی از ایشان دیده می شود؟!

وی با تاکید بر اینکه وجود مبارک آیت الله شالی نیازی به این تکریم ها ندارد اذعان داشت: آیت الله موسوی شالی در استان خیلی غریب واقع شدند.
خیلی مظلوم واقع شدند.
البته شخصیت خود ایشان از شهرت گریزان بودند و در محافلی که نتیجه آن جز شهرت نبود حضور نمی یافتند.
اما ما به وجود ایشان محتاجیم و چوب این کار را خواهیم خورد.
ما نیاز داریم که قدر دان چنین شخصیتی باشیم.
یک نعمتی بود که خدا به استان هدیه کرد و ما نیاز داریم قدر بدانیم.

وی در جواب خبرنگار ما درباره وظیفه مسئولین در این امر اظهار داشت: وظیفه ما روشن است.
این شهدا و بزرگانی که بنده هم فوق العاده به آن ها ارادت دارم و کارهای زیادی در ترویج شناخت این بزرگواران صورت گرفته،که البته این بزرگواران روی چشم ما جا دارند؛ ولی جای سوال است، چرا یک صدم این شخصیت ها اسمی از آیت الله سید حسن موسوی شالی در استان نیست.
حتی در حد ناچیز یک بلوار، یک عکس و یا…

موسوی شالی در مورد خانواده  پدری خود به شخصیت برجسته پدر بزرگش میرزا محمد اشاره کرد و افزود: پدر آیت الله شالی در حد مکتب وقرآن سواد داشت وفوق العاده انسان معنوی وروضه خوان بود.
روضه خوانی ایشان معجزه الهی بود.

امام جمعه موقت شال اضافه کرد: وی فرد خیلی فقیر ی بود شخصی به ایشان فشار می آورد که، زمان برداشت محصول ،  سهم سادات را از مردم دریافت کن.
ایشان نمی پسندید ومی گفت این گدایی وذلت است.
به اصرار آن شخص راهی زمین ها ی کشاورزی شد اما، در راه دلش می شکند ومی گوید حسین جان مپسند ذریه تو به حقارت کشیده شود.
شما خون دادید برای عزت و کرامت انسانی، وبه خانه بر می گردد.

وی ادامه داد: شب در عالم رویا می بیند در صحرای کربلاست وحسین (ع)تنها.
میرزا محمد به اصرار در یاری حسین(ع) دارد.
که از خواب بیدار می شود.
بعد از این خواب، خداوند به پدر آیت الله موسوی شالی عنایت می کند و دارای حافظه قوی می شود وهر روضه ای که از زبان اهل منبر می شنیده، موبه مو آن روضه را با یک سوز وگداز بیشتر برای مردم می خواند.
لذا مرید پیدا می کند نه فقط در منطقه،بلکه در مشهد مرید داشت.
که در عزاداری ها ایشان را به مشهد می بردند.
تا در مجالس مهم آن ها روضه بخواند .

فرزند آیت الله موسوی شالی سپس یادآور شد: در زمان رضاخان وقتی ایشان از مشهد به سمت تهران آمدند در تهران با رضا خان مواجه می شود، وقتی رضاخان عمامه را بر سر میرزا محمد می بیند.
با توپ وتشر به اومی گوید عمامه ات را بردار، میرزا محمد می گوید عمامه را با سر می دهم .
آن قدر شجاعت میرزا محمد رضاخان را متحول می کند که جرات سخن دیگری پیدا نمی کند و سه بار به اومی گوید توسیدی ! توسیدی! توسیدی!

امام جمعه موقت شال افزود: برجسته ترین ویژگی میرزا محمد عشق به امام حسین(ع) بود.
لذا پیاده کربلا می رفت.
در یکی از سفرهایش، سید علی پسر کوچک میرزا محمد بهانه سفر با پدر را می گیرد.
وقتی با مخالفت پدر مواجه می شود با وجود سن کمی که داشت خطاب به پدر می گوید من می خواهم مثل علی اصغر(ع) که برای امام حسین(ع) فدا شد،فدا شوم.
میرزا محمد وقتی حریف پسرش نمی شد به فرزندش سیدحسن می گوید شما بیا وسیدعلی را بیاور.
طفل با گذراندن دو سه روستا از شدت خستگی برمی گردد، اما کودک بدون خستگی آنها را همراهی می کند این بهانه ای برای ورود ایت الله شالی به نجف بود .

موسوی شالی به روایت دیگری از پدر خویش پرداخت و خاطرنشان کرد: آیت الله شالی می فرمودند«تقریبا ۱۹ ساله بودم که به همراه پدرم راهی نجف اشرف شدیم مرحوم پدرم رضایتی به ماندن من درنجف نداشت یعنی کسی او را منصرف ساخته بود اونیز خودرا از تهیه مخارج تحصیل من عاجز می دید چون پشیمانی او از اقامتم در نجف قطعی شد متوسل حضرت امیر(ع) شدم لذا به زیارت حضرت رفته ودرخواست پناهندگی نمودم گریه گلویم را گرفته بود ولی خودداری می کردم تا رفتم وچسبیدم به ضریح مطهر حضرت وعرض کردم : یا علی مرا تا اینجا کشانده ای نگذار من برگردم.

فردای آن شب پدرم درحالی که به من نگاه می کرد ومی خندید گفت : رفتی و گرفتی ؟

بله پدرم خواب امام را دیده بود که به او فرموده بودند :”حسن را به من بسپار وکاری نداشته باش”
«آقا آقایی کردند وخوب از من مهمان نوازی کردند.
»

thCA3ZTF4I
امام جمعه موقت شال به ویژگی ایشان در دوران جوانی و نوجوانی اشاره و تشریح کرد: ایشان قبل از رفتن به نجف هم روحیات خاصی داشتند.
در سن نوجوانی یک زمین بایر که صاحبی نداشت و قابل کشاورزی نبود.
با کلنگ شخم زد و با مشک آن زمین را تبدیل به باغ انگور کرد.
وقتی این باغ به ثمر رسید، آن را به یک سادات مستحق بخشید.

موسوی شالی در ادامه خاطرات آیت الله شالی با بیان خاطره دیگری گفت: ایشان می فرمودند"عروسی یکی از فامیل ها بود که جوانان به من اصرار کردند تا صورتم را که تازه ریش درآورده بود با تیغ بزنم.
من زیر بار نرفتم.
گفتند ما دست و پایت را نگه می داریم و صورتت را تیغ می زنیم.
ایشان گفتند من آنقدر سرم را تکان می دهم تا صورتم پاره پاره شود.

وی سپس با بیان دوران تحصیل پدر در نجف و اساتید برجسته پرداخت و ابراز داشت: وی در ابتدایی که وارد نجف شد خیلی مقید بود، تا احکام را بیاموزد.
چون این برخلاف روال حوزه بود، ایشان احکام را خدمت آیت الله سیدمحمود مرعشی گذراند.
ایشان می فرمودند اوایل طلبگی درس ها برایم سنگین بود و خوب یاد نمی گرفتم.
در کنار توکل و توسل و جد وجهد تصمیم گرفتم به استادم خدمت کنم و کارهای ایشان را انجام دهم.
خدمت به استاد اثر گذاشت و کم کم متوجه شدم بهتر از شاگردان دیگر می توانم درس را بفهمم.

امام جمعه موقت شال ادامه داد: ایشان اساتید بزرگی داشتند در سطح مقدمات شاگرد سید علی مرعشی، جد مادری مرحوم کلانتر صاحب شرح لمعه گذراندند.
بحث تفسیر را خدمت سید علی قاضی یک دور تفسیر صافی را گذراندند از نظر اخلاقی هم شاگرد آیت الله قاضی بودند.

وی افزود: در دوران سطح متوسطه شاگرد استاد برجسته میرزا باقر زنجانی بودند.
در دوران عالی و درس خارج شاگرد آیت الله خویی بودند.
-آیت الله خویی تنها یک مرجع نبودند ایشان صاحب یک سبک علمی بودند- آیت الله خویی درباره آیت الله شالی فرمودند «اگر قرار باشد من به یک نفر اجازه ی اجتهاد بدهم به این سید قزوینی اجازه می دهم» (آیت الله شالی در نجف به سید قزوینی معروف بودند) اشکالات شاگردان درس آیت الله خویی را ایشان برطرف می کردند.

وی به جدیت آیت الله شالی در درس و بحث پرداخت و خاطرنشان کرد: ایشان آنقدر در درس جدیت داشت که برای پیدا کردن مطلب علمی شب تا صبح نمی خوابید به طوری که آیت الله قاضی از همت بلند حاج آقای شالی تعجب می کردند.
ایشان هر درسی که می خواندند، بلافاصله در آن درس استاد می شدند.
لذا برای آیت الله شالی رسیدن به مقامات علمی و مرجعیت سهل بود.
زیر بنای علمی محکمی داشتند ولی تشخیصشان این بودکه به ایران بیایند و به مردم کمک کنند.
.
ایشان در واقع از مقامات علمی دل کندند.
ولی در حالی به ایران آمدند که مجتهد کامل بودند(ایشان حدود ۲۳ سال در نجف بودند).

فرزند آیت الله شالی با اشاره داستان ازدواج آیت الله شال گفت: حاج آقای شالی بعد از مدتی اقامت در نجف، قصد ازدواج می کند، اما از نظر مالی خیلی در فقر و تنگنا بود.
یکی از دوستان ایشان پیشنهاد می کنند که یک فرد کربلایی را می شناسم که دوست دارد دخترش را به همسری یک طلبه دربیاورد.
حاج آقای شالی وقتی به خواستگاری رفتند .
کربلایی وی را پذیرفت.
اما حاج آقا اصرار داشت که نظر دختر کربلایی را هم بداند.
که دختر با آگاهی از فقر ایشان گفتند خون من که از سید اولاد پیغمبر رنگین تر نیست هر کاری او انجام دهد من هم با او هستم.

عقد ایشان را هم حاج آقا حسین قمی -که آیت الله شالی در وصف ایشان فرمودند ایشان امام بی امت بود-خواندند.

موسوی شالی در بیان ویژگی های این عالم ربانی ابراز داشت: از ویژگی های برجسته اخلاقی ایشان این بود که اصلاً ترس برایشان معنا نداشت.
اگر تشخیص می داد کاری درست است از بی آبرویی هم نمی ترسید یکی از کارهای ایشان تعدد زوجات بود.
ایشان دو تا از همسرانشان نابینا بودند.
در عین ابهتی که ایشان داشتند حتی یک طلبه کوچک هم با ایشان احساس صمیمیت می کرد.

وی ادامه داد: ایشان با وجود اینکه نذورات و وجوهات زیادی به دستشان می رسید، همان لحظه بین مستحقین تقسیم می کرد.
خیلی ساده زیست بودند به طوری که بعد فوت ایشان یک صندلی و یک تخت و چند دست لباس داشتند.
چند انگشتری هم که داشتند به عروسشان که به ایشان خدمت می کرد بخشید.
ایشان خیلی شجاع بود.
خیلی صبور،زاهد بی رغبت به دنیا بود.

thCAUB5IO7
موسوی شالی اضافه کرد: اهل تهجد و مناجات بودند.
نمازهای جمکرانشان بسیار عجیب بود.
در عین حال شخصیت علمی بودند و دائماً مطالعه می کردند.
حتی زمانی که از کار خسته می شدند با مطالعه نشاط پیدا می کردند.
حتی در کهولت سن از اطرافیان می خواستند برایشان کتاب بخواند.
ایشان یک شخصیت جامعی داشت.

امام جمعه موقت شال به مبارزات ایشان علیه مستکبران اشاره کرد و افزود: ایشان هم عالم بود، هم زاهد بود و هم سیاستمدار.
مبارزات سیاسی ایشان به مبارزه با استعمار انگلیس در نجف برمی گردد.

ایشان در کارهای سیاسی با علامه امینی صاحب کتاب الغدیر مشورت می کرد.
خود ایشان تعریف می کردند ما گروهی بودیم دور علامه حلقه می زدیم و ایشان از نظر سیاسی ما را تربیت می کرد.
.
یکی از اعضای گروه نواب صفوی بود.
وقتی علما و مراجع حکم به ارتداد کسروی دادند.
من داوطلب ترور کسروی شدم ، اما در جلسه ای که تشکیل شد آقای نواب صفوی را انتخاب کردند.

وی درادامه به بعد سیاسی ایشان پرداخته و تشریح کرد: بعد از اینکه ایشان به ایران آمدند در شال و روستاهای بوئین زهرا به فعالیت های تبلیغاتی پرداختند.
ایشان با نفوذ مسیحی ها و صهیونیست ها در منطقه مقابله کردند.
تیپ زرهی همدان که قصد سرکوب انقلابیون تهران را داشتند، آیت الله شالی در سه راهی رحیم آباد بوئین زهرا، جلوی این اقدام ارتش را گرفت.

موسوی شالی سپس در بعد اجتماعی و تبلیغاتی ایشان افزودند: در بعد اجتماعی و تبلیغاتی ایشان حوزه علمیه سیار داشتند.
هم به مردم روستا خدمت می کردند و هم شاگرد تربیت می کردند.
با اوج فعالیت ایشان در منطقه شال و بوئین زهرا، علمای قزوین ایشان را به قزوین دعوت می کنند.
ایشان می پذیرند.

امام جمعه موقت شال با اشاره به استقرار آیت الله شالی در قزوین، همزمان با قیام ۱۵ خرداد اذعان داشت: شاید بتوان گفت آیت الله شالی اولین کسی بود که در سال ۴۲ در منطقه دشت قزوین علیه طاغوت سخنرانی کرد.
در مسجد آقا سید علی هم بعد قتل منصور سخنرانی می کرد.
و.
لذا دائماً فراری بود و یکبار هم ایشان را دستگیر کردند اما جرأت نداشتند ایشان را در زندان نگه دارند.

فرزند آیت الله شالی به فعالیت های بعد از انقلاب ایشان اشاره کرد و افزود: بعد پیروزی انقلاب به دلیل وجود روحانیت قوی در قزوین به شهرستان تاکستان مهاجرت کرد و با وجود کهولت سن، مدرسه علمیه شهید مصطفی خمینی را در این شهرستان تأسیس کرد.

وی در مورد حضور ایشان در سال های دفاع مقدس یادآور شد: دائماً در جبهه حضور داشتند و حتی به خط مقدم می رفتند.
یکی از رزمندگان شالی می گفت: در خط مقدم وقتی ارتباطمان با عقب کاملاً قطع شد.
صبح در گرگ و میش هوا دیدیم ماشینی آمد و ایشان در بین رزمندگان حضور یافتند.
وجود ایشان روحیه ی دوباره ای به رزمندگان می داد.

th
موسوی شالی اضافه کرد: از خانواده ایشان هم خیلی از جوان ها به جبهه اعزام شدند.
پسر ایشان سید مصطفی که دائماً در جبهه بود و در سال ۶۵ فوت کردند که حاج آقا شالی اعتقاد داشتند این بیماری ایشان در اثر جراحات حضورشان در جبهه بوده و اعتقاد داشتند سید مصطفی شهید شد.

امام جمعه موقت شال در توصیه پدر به جوانان عنوان کرد: در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار گاهی از تواضعشان به جوانان می گفتند ما که به جایی نرسیدیم شما جوانان مواظبت کنید تا به جایی برسید.

سید حسن موسوی پورمعروف به شالی فرزند سید محمّد به سال 1296 ه.
ش درخانواده ی مذهبی ومشهور به فضیلت که اجدادشان با سی وهفت واسطه منسوب به سلسله ی مقدسه ی باب الحوائج، امام موسی کاظم (ع) می باشند دیده به دنیا گشود.
مادر گرامی اش دریک رویای صادقه دریافت که کودکش هدیه ی آسمانی است وآینده ی درخشانی خواهد داشت.
وی ازآغاز نوجوانی به تحصیل علوم اسلامی روی آورده وبا تلمذ ازمحضر علما ومجتهدین عظیم الشانی،درطی 22سال تحصیل در نجف اشرف ،توانست مدارج علمی رابه سرعت طی نموده وباتزکیه ی نفس ومجاهده ی فراوان به درجه ی اجتهاد نائل گرددتاجایی که آیت الله بهجت فرموده اند:((اگرمی خواهیدبه چهره ی انسان های بهشتی بنگرید به آقای شالی نگاه کنید.
))

مقام والای آیت الله شالی ازسویی وتقوای زبانزد ایشان ازسوی دیگر، موجب اطمینان واحترام ووثوق عالمان طراز اول جهان اسلام ،درو عصرحاضربه ایشان گردیده است واین اطلاعات علمی ووسعت اندیشه ولی جویی ایشان درزمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) می باشد.

خدمات فرهنگی و اجتماعی

آیت الله شالی از سال 1358ه.
ش درمدت 24 سال نمایندگی ولی فقیه وامامت جمعه ی شهرستان تاکستان ،علاوه برکارتبلیغی گسترده،اقدام به تاسیس مدرسه ی اسلامی شال وتدریس در حوزه ودانشگاه نموده ودرپشتیبانی جنگ پیش قدم بوده ومشوق حضورنزدیکان خوددرجنگ ودفاع مقدس نیزبوده اندوتاکنون ده هاتن ازنزدیکان ایشان به درجه ی رفیع شهادت نائل آمده اند.

thCA8OVFTL

علاوه براین درتشکیل صندوق های قرض الحسنه وکمک به مستمندان وجوانان درامرازدواج واشتغال واحداث مدرسه وسایراقدامات عام المنفعه،خدمات قابل توجهی داشته اندومدتی هم عضومجلس خبرگان رهبری بودند.

thCALLSLP0

درسال1382 به دلیل سکته ،جسمشان نتوانست روح بلندشان رادرادامه ی این خدمات یاری دهد وافسوس واندوه دوستداران ومشتاقان ایشان رادرپی داشت.

 انتهای پیام/9002

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان