۱۱/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۱ شنبه

صبح قزوین تباه‌کردن سوژه طلایی در انبوه فضولات تصویری! + عکس
کد خبر: ۳۳۳۸۱۳ تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۱/۱۶ ساعت: ۱۱:۵۷ ↗ لینک کوتاه

سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر؛

تباه‌کردن سوژه طلایی در انبوه فضولات تصویری! + عکس

پلان های تردد رضا کیفی در خیابان های تهران جز در پر کردن زمان فیلم، کارکرد دیگری ندارد. نه موسیقی به کمک این پلان های می آید و نه حتی می شود از آن به شناخت دقیقی از شهر رسید.

تباه‌کردن سوژه طلایی در انبوه فضولات تصویری! + عکس
به گزارش سرویس فرهنگ وهنر  صبح قزوین ، سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از ۹ بهمن ماه با برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سال‌های گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحب‌نظران این حوزه را بر فیلم‌های در حال اکران منتشر خواهد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلم‌های اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان در کاخ جشنواره) خواهد بود. انتشار نقدهای فنی از منتقدانی با دیدگاههای متفاوت به مخاطبان کمک خواهد کرد تا داوری جامع‌تری نسبت به تازه‌ترین آثار فیلمسازان ایرانی داشته باشند. لازم به تذکر و تأکید است، انتشار این نقدها لزوماً در تمام جزئیات آن، بازتاب‌دهنده نظر مشرق نیست.

*****

نقد شماره ۲۲: فیلم «حمال طلا» - تورج اصلانی

نویسنده: میثم رشیدی مهرآبادی

«حمال طلا» داستان رضا اعتمادی (معروف به رضا کیفی) است که در کارگاه طلاسازی کار می کند و محصولات را با کیفی که به کمرش زنجیر شده، به زرگرهای بازار می رساند. او در یک حادثه خفت گیری، ۲۰۳ گرم و ۲۵ سوت طلا را از دست می دهد و همین مالباختگی او را در مسیر جدیدی قرار می دهد.

تورج اصلانی در این فیلم به سراغ فضولات انسانی رفته تا از مسیر آن ضمن گذر از رذایل اخلاقی به لایه های انسانی نقش اول فیلمش برسد اما حیف که بازیگرش (پیام احمدی نیا) نتوانسته از عهده آن بربیاید.

اصلانی ۱۸ سال است مدیریت فیلمبرداری فیلم های مختلفی را بر عهده داشته اما در این دومین ساخته اش در مقام کارگردان، از قاب بندی های سینمایی و راضی کننده خبری نیست. لوکیشنش را به ارتفاعات حاشیه تهران برده اما در نمای لانگ شات شهر نیز ناموفق است. گویا حالا که روی صندلی کارگردانی نشسته، حواسش از قاب بندی های حسن اصلانی پرت شده است!

«حمال طلا» با ارجاعاتی تصویری و کلامی به انقلاب اسلامی، سعی دارد همه مشکلات رضا کیفی، لطف الله (لویی) و بقیه را به نظام و حکومت ربط بدهد اما ساخته اش آنقدر ضعیف است که نمی تواند مخاطب را به لایه های زیرین فیلمش راهنمایی کند. تابلوی جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی در میدان امام حسین (ع)، پرچم های جمهوری اسلامی در پل حافظ، اشاره به رای گیری (وقتی لویی انگشتان رنگیِ رضا را می بیند) و حتی اشاره به خاطرات مردادماه در سال ۱۳۳۲ در دفترچه یک زرگر از ارجاعات ناقص و فکرنشده ای است که در «حمال طلا» توی ذوق می‌زند.

تورج اصلانی به همان اندازه که نتوانسته از «ژاله صامتی» بازی بگیرد، حضور «امین فرزانه تقی دیزج» (شرور سابقه دار پایتخت که حالا اهل خیر و خوبی است) در نقش اشرف خان را تباه کرده است. پلان حضور رضا کیفی در حوزه استحفاظی اشرف خان آنقدر دم دستی و مضحک است که دل تماشاگر بیش از هر چیزی به حال «امین آقا فرزانه» می سوزد! ناگفته نماند سعید آقاخانی در همان چند سکانس محدودش مثل همیشه به خوبی توانسته از عهده نقش علی دوشابچی بربیاید؛ صاحب یک کارگاه قدیمی طلاسازی که از کمترین سواله (براده های ریز طلا) هم نمی گذرد و چاه فاضلابش را در مزایده ای به ۶۰ میلیون تومان می فروشد!

اصلانی خرده داستان هایش را به خوبی انتخاب کرده و حتی در پلان حمل فضولات انسانی درون وام حمام بر روی دوش کارگران در سربالاییِ تپه، نشان می دهد که اگر بخواهد، می تواند سکانش های فاخرتری خلق کرده و مفهوم شکست انسانیت را نشان بدهد اما این توانایی جز در چند سکانس یا پلان، خودی نشان نمی دهد.

پلان های تردد رضا کیفی در خیابان های تهران جز در پر کردن زمان فیلم، کارکرد دیگری ندارد. نه موسیقی به کمک این پلان های می آید و نه حتی می شود از آن به شناخت دقیقی از شهر رسید.

موسیقی در «حمال طلا» همانقدر بی کارکرد و رهاست که سکانس خوشحالی لویی در فضای باز کارگاه، در حال توزیع تخم مرغ بین کارگران، از یک موزیک پاپ به یک نوای افغانستانی می رسد اما در اجرا، به اندازه پلان خوشحالی رضا و لویی در خروجی تونل توحید در کنار تانکرهای تخلیه چاه، مسخره و تباه شده است.

«حمال طلا» بیش از هر چیز، هدر دادن یک سوژه طلایی در میان انبوهی از مدفوعات فکری و تصویری است.



انتهای پیام/1404

منبع: مشرق

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان