به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین ؛ مبارزه و تعارض میان افراد قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد، گاهی این تعارضها به تعدی و ستم تبدیل شده و جلوه مبارزت حق و باطل میگیرد.
کشور ما نیز در دوران مختلف در قالبهای متفاوت شاهد ستمهای بسیاری بوده، یکی از این دوران حکومت ۲هزارساله سلطنتی بود که وقوع انقلاب اسلامی آن را درهم شکست.
انقلاب اسلامی دریچه تازهای را مقابل این کشور گشود، پس از انقلاب با آغاز جنگ تحمیلی که اتحاد بسیاری از کشورها علیه جمهوری اسلامی ایران بود برکسی پوشیده نیست.
در این دوره از تاریخ از تمام اقشار پیر و جوان و زن و مرد تمام قد برای دفاع از کشور تازه انقلاب کرده خود ایستادند و جان و مالشان را فدا کردند.
این دفاع به آنان که با حضور فیزیکی در جبههها حضور داشتند محدود نمیشود، بلکه تک تک افراد خانوادههای آنان نیز در این حضور نقش دارند.
محمد صالحی یکی از رزمندگانی است که با هدف دفاع از ملت، دین و ناموس و پیروی از ولی فقیه در این جبههها حضور یافت.
این جانباز قزوینی در عملیات والفجر۸ پس از عملیات اصلی از ناحیه نخاع آسیب دید و این آسیب آغاز دوران جدید زندگی او و خانوادهاش بود.
به عنوان مرد جوانی که به تازگی ازدواج کرده بود باید تا پایان زندگی بی حرکت روی ویلچر میماند و این موضوع بی شک خانواده را نیز تحت تاثیر قرار میداد.
اما همسر این جانباز با عشقی که به وی داشت و باور به هدف والا درکنار همسرش ماند، وی میگفت حضرت زینب(س) الگوی اوست، همین عشق و پشتیبانی باعث شد به جای سکون روز بروز پیشرفت کنند.
سختیها و ناملایمات سدی در برابر این زوج جوان ایجاد نکرد و با تمام توان در مقابل مشکلات ایستادند، امروز دوفرزند و عروس و نوه دارند و با ادامه تحصیل تا مرحله وکالت پیش رفته و در سنگر جدیدی به ملت خدمت میکنند، به منزل آنان رفته و پای صحبتهای آنان نشستیم.
محمد صالحی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین اظهار میکند: سال ۶۱ در سن 16سالگی برای اولین بار با عنوان بسیجی به جبهه و منطقه جنگی کردستان و غرب اعزام شدم و در سقز، سنندج، سردشت و تپههای مرزی حضور پیدا کردم.
وی ادامه میدهد: پس از بازگشت با عضویت رسمی در سپاه پاسداران از سال ۶۲ چند مرحله به جبهه اعزام شدم و در اسفند سال ۶۴در منطقه فاو عراق در عملیات والفجر ۸مجروح و قطع نخاع شدم.
این جانباز عنوان میکند: پس از مجروحیت در یکی از بیمارستانهای عراق پانسمان شدم و سپس با قایق به اهواز، اراک و به بیماریستان شهدای تجریش تهران منتقل و ۶ماه در آنجا بستری بودم و پس از آن نیز در آسایشگاه ثارالله ولیچرنشین شدم.
هدف ارزشمند، سختیها را قابل تحمل میکند
وی عنوان میکند: اگر فردی در سلامت کامل، یک باره پس از قطع نخاع شدن، ولیچری شود دچار مشکلات زیادی میشود، اما به دلیل هدف والا و مقدسی که وجود داشت و برای اهداف ارزشمندی همچون حفظ قرآن، وطن و ناموس سختی و مشقت قابل تحمل است.
صالحی درباره نوع نگاه افراد جامعه به جانباز قطع نخاع اذعان میکند: نوع نگاه به سطح نگرش و نوع شخصیت افراد بستگی دارد؛ اگر افراد تهی باشند نگاهشان نیز تهی است اما برخورداری از سطح نگرش عالی در نوع دید آنها تاثیرگذار است.
وی ادامه میدهد: برخی افراد بر این باورند که اگر در گذشته رزمندگان به جنگ نمیرفتند امروز وضعیت بهتری داشتیم، اما افراد بسیاری هم دفاع رزمندهها را تائید میکنند و معترفند اگر دفاع مقدس نبود امروز امنیت و آرامش نداشتیم.
این جانباز قزوینی تاکید میکند: نگاه بیشتر افراد نسبت به دفاع مقدس مثبت است و از جانبازان و شهدا به عنوان قهرمانان ملی یاد میکنند.
وی عنوان میکند: الگوی اصلی ما ائمه اطهار(ع) هستند، امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع) و زینب(س) خود را برای حفظ دین و ناموس و زنده ماندن اسلام فدا کردند، درواقع سایر ائمه(ع) نیز در راستای اهداف خود در مقابل ظلم سکوت نکرده و جانشان را فدا کردند.
این جانباز قطع نخاعی بیان میکند: امروز نیز مردم پیرو ائمه(ع) هستند اما وجود اینترنت، رسانههای مجازی بر فکر جوانها تاثیرگذاشته است، در این فضا علیه نظام، انقلاب، اسلام، اصل ولایت فقیه و ارزشهای دینی سمپاشی انجام میگیرد.
وی ادامه میدهد: اگر علیه این موارد اقدامی صورت نگیرد صدمات بزرگی به دین و ارزشها وارد میشود، از این رو لازم است مسئولین در این راستا فعال باشند.
جانباز قزوینی میگوید: امروز زوجها صبر و تحملشان کم شده، ناملایمات را نمیپذیرند و زود اقدام به کارهایی میکنند که به مصلحت نیست، شاید به این دلیل که آسایش و دسترسی خوبی به نیازها دارند.
وی ادامه میدهد: جوانان باید عمیقتر نگاه کنند، خویشتن دار باشند و درباره زندگیشان تصمیم عجولانه نگیرند.
صالحی درباره حمایتها و پشتیبانی همسرش میگوید: همسرم وقتی سن کمی داشت مرا به تحصیل تشویق کرد، پس از آن ما دو فرزند داشتیم و در قم زندگی میکردیم، در آن شرایط او باوجود اینکه کارهای خانه و رسیدگی به فرزندان را داشت و در درسها به من کمک میکرد خود نیز شبها در زیرزمین خانه درس میخواند.
این جانباز ابراز میکند: با پذیرفتن در دانشگاه شرایط رفت و آمد و حضور در دانشگاه بسیار سخت بود اما دوست نداشتم در خانه و ساکن باشم، بلکه هدفم این بود که درس بخوانم و به مملکت خدمت کنم، امروز نیز با همه مشکلات بعد از فوق لیسانس دفتر وکالت دارم و مشاوره و وکالت انجام میدهم.
وی درحالی که به هدفهای آینده اشاره میکند، میگوید: هردوی ما تصمیم داریم کد تدریس گرفته و در دانشگاه تدریس کنیم، این به این معنا است که سختیها ما را از ادامه راه ناامید نمیکند.
جانباز نیز اظهار میکند: ما پیرو ولایت بودیم و به همین خاطر تصمیم گرفتیم در جبهه حاضر شویم تا به کشور و ناموس صدمهای وارد نشده و از دین، شرف و ملت حمایت و پشتیبانی کنیم.
وی عنوان میکند: ما درهرشرایطی حتی اگر زمانی همه مسئولین نیز علیه ما باشند پشتیبان ولی فقیه هستیم، چراکه معتقدیم ایشان به عنوان برجستهترین فرد امور مسلمین را به دست گرفته و از این رو هر دستوری بدهند تابع امر ولی مسلمین هستیم.
دوست داشتم با جانباز قطع نخاع ازدواج کنم
کبری صالحی همسر فداکار این جانباز قزوینی است که در سال۶۲زندگی مشترک خود را آغاز کرده است، هنگامی که خبر مجروحیت همسرش را میشوند سن کمی داشته و هیچ اطلاع از وضعیت قطع نخاع نداشته است، وی میگوید پس از چند ماه که همسرم از آسایشگاه به منزل آمد متوجه شدم که چه صدماتی به او وارد شده است.
وی ادامه میدهد: آگاهی از وضعیت همسر حس بدی برایم داشت، اما به واسطه هدف او که برای دفاع و پایدار ماندن ارزشهای وطن رفته بود، خود و همسرم را به خدا سپرده و باور کردیم که باید به این شکل زندگی را ادامه دهیم.
همسر این جانباز میگوید: حضرت زینب(س) الگوی من در زندگی مشترک بودند، چراکه ایشان بزرگ شده خانواده ائمه(ع) هستند و در برابر سختیها، اسارت، شهادت خانواده، پرستاری از امام سجاد(ع) صبر زیادی داشتند.
وی ادامه میدهد: حضرت زینب(س) در برابر ناملایمات واقعه کربلا و پس از آن صبر عظیمی داشتند، باوجود اینکه در آن حد نیستیم اما ایشان را در زندگی به عنوان الگو قرار دادیم.
صالحی با بیان خاطرهای جالب عنوان میکند: زمان جنگ که به مدرسه میرفتم یک روز با دوستان درباره آینده صحبت میکردیم که گفتم من دوست دارم با جانباز قطع نخاع ازدواج کنم، این درحالی بود که آن زمان مجرد بودم و هیچ تصوری هم از جانباز قطع نخاع نداشتم.
وی اذعان میکند: در تمام طول این زندگی بهویژه در ابتدای مجروحیت همسرم نه تنها اطرافیان و خانواده مرا از ادامه با چنین شرایطی منع و نهی نکردند، بلکه همواره حمایت و تشویق نیز کردند.
این همسر جانباز ابراز میکند: زندگی خانواده جانباز قطع نخاعی دارای سختیهای زیادی است، اینکه مرد و سرپرست خانواده باید بر ولیچر بنشیند، مشکلات خانه و بیرون بر دوش خانم میافتد، باوجود همه سختیها به خاطر علاقه به همسرم و اعتقاداتش از زندگی راضی هستم.
وی بیان میکند: زوجهای جوان باید یادبگیرند که هر دو نفر در زندگی گذشت داشته و از بسیاری موارد چشم پوشی کنند، خانم نیز در سختیهای مالی و غیرمالی بتواند زندگی را مدیریت کند.
همسر این جانباز ابراز میکند: ابتدا تنها تا مقطع ابتدایی تحصیل کرده بودیم اما با بودن در کنار همسرم و حمایت همه جانبه هردو تحصیل را آغاز کردیم تا جایی که امروز او فوق لیسانس حقوق دارد و وکیل دادگستری است و خودم هم در مقطع کارشناسی ارشد حقوق درمرحله دفاع از پایان نامه قرار دارم.
همسر جانباز قطع نخاع درباره انتظار خود از مسئولین اذعان میکند: ما از مسئولین انتظار و توقعی نداریم، البته آنها درمواردی که نیاز به دارو، پزشک و مواردی از این دست بوده کمک میکنند و بازدید هم دارند.
انتهای پیام/۶۰۰۶
دیدگاه ها