۱۸/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۰۹ پنجشنبه

صبح قزوین حاج احمد متوسلیان که بود؟
کد خبر: ۳۳۳۲۷ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

حاج احمد متوسلیان که بود؟

حاج احمد، شناخت کاملی نسبت به بنی‌صدر داشت که منافق ملعونی است، بنی صدر جرأت آمدن به مریوان را پیدا نکرد اما حاج احمد را تحریم نیرویی و تسهیلاتی کرد و حاج احمد با کمترین و ضعیف‌‌ترین امکانات در پاوه و مریوان عملیات می‌کرد تا جایی که ضد انقلاب گفته بود: «ما از دست بچه‌های حاج احمد عاصی شده‌ایم.»

حاج احمد متوسلیان که بود؟
به گزارش صبح قزوین، حاج احمد متوسلیان در مریوان و پاوه، هر عملیاتی که انجام داد با خون دل بود، او بنی صدر را تهدید کرد که تو در خواب هم مریوان را نمی‌بینی.
» بنی صدر هم گفت: تو در حدی نیستی که با من صحبت کنی و کار به جایی رسید که بنی صدر گفت با هلی کوپتر وارد مریوان می‌شود.
حاج احمد گفته بود و به نیروها آماده باش داده بود که هلی کوپتر بنی صدر را بزنید و حتی به او فرصت پیاده شدن ندهید.
حاج احمد، شناخت کاملی نسبت به بنی‌صدر داشت که منافق ملعونی است، بنی صدر جرأت آمدن به مریوان را پیدا نکرد اما حاج احمد را تحریم نیرویی و تسهیلاتی کرد و حاج احمد با کمترین و ضعیف‌‌ترین امکانات در پاوه و مریوان عملیات می‌کرد تا جایی که ضد انقلاب گفته بود: «ما از دست بچه‌های حاج احمد عاصی شده‌ایم.
» زندگینامه (احمد) در سال 1332 در جنوب تهران چشم به جهان گشود .
پدر و مادرش اهل تقوا و دیانت بودند و بر این نسخ ، احمد را تربیت کردند.
دوره ابتدایی را در دبستان اسلامی(مصطفوی) تمام کرد.
ضمن تحصیل، در بازار به پدرش کمک می کرد.
احمد از همان سالهای نوجوانی، شوق و رغبت خاصی به شرکت در کلاسهای مذهبی و قرآن از خود نشان می داد.
در آن کلاسها با مظالم و جنایتهای رژیم شاه آشنا شد و از همان نوجوانی، وارد میدان مبارزه با عوامل رژیم ستمشاهی شد.
او پس از پایان دورهء ابتدایی، در هنرستان صنعتی شبانه، به تحصیل ادامه داد و در سال 1351 با موفقیت مدرک دیپلم را دریافت کرد .
فعالیتهای حاج احمد متوسلیان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی احمد که انسانی وارسته و مؤمن تربیت یافته بود همواره با رژیم شاه در حال مبارزه بود .
حتی وقتی به سربازی اعزام می شود در ارتش به روشنگری سربازان و افشاگری مفاسد می پردازد .
پس از پایان سربازی از سوی یک شرکت خصوصی برای انجام مأموریتی به (( خرم آباد )) می رود .
روز به روز در مبارزاتش علیه شاه جایتر عمل می کند تا اینکه از سوی ساواک تحت تعقیب قرار می گیرد و در سال 1354 ، کمیته مشترک به اصطلاح (( ضد خرابکاری ساواک)) او را دستگیر و مورد شکنجه قرار می دهد .
مدت پنج ماه در زندان (( فلک الافلاک)) خرم آباد ، در سلول انفرادی به سر می برد .
این زندانها و شکنجه ها ، از احمد فردی مجرب و خود ساخته بار می آورد و او را در راهی که انتخاب کرده بود ، راسختر و پر صلابت تر می کند .
احمد پس از فلک الافلاک حدود نه ماه در بند عمومی زندانی می گردد .
با اوج گرفتن موج انقلاب اسلامی از زندان آزاد می شود : اما آرام نمی گیرد و نقش رابط و هماهنگ کنندهء تظاهرات و راهپیماییها را در جنوب تهران به عهده می گیرد .
بارها در مبارزهء با رژیم ستمشاهی ، تا پای شهادت پیش می رود و در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ، بویژه 21 و 22 بهمن 1357 از خود درخشش و توانمندی خاصی بروز می دهد .
مبارزه با ضد انقلاب در کردستان پس از شروع غائله کردستان در اسفندماه سال 1357به همراه 66تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوگان شد و به دلیل ابتکار عمل هوشیارانه و فرماندهی قاطع خود توانست کلیه اشرار مسلح را متواری کند.
منطقه را از لوث وجود ضد انقلابیون که در راس آنها دمکراتها قرار داشتند،پاکسازی نماید.
او پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در بوکان ،به شهرهای سقز و بانه رفت.
در ابتدای ورود به شهر بانه تلافی کمین ناجوانمردانه‌ای که ضد انقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند،طی یک عملیات دقیق «ضد کمین» خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبردچهارصد اسیرو دویست کشته از انقلاب برجای ماند.
پس از آن به همراه گروهی از رزمندگان از جمله معاون خود(شهید محمد توسلی)برای فتح سنندج راهی این شهر شد.
ستون تحت فرماندهی او از سمت راست شهر،حلقه محاصره ضد انقلاب را در هم شکست و به همراه سرداران رشیدی چون محمد بروجردی و اصغر وصالی،سنندج را آزاد نمود و کمر تجزیه‌طلبان را شکست.
آزاد سازی شهرمریوان اوایل خرداد1359ماموریت آزادسازی شهرتام مریوان که در تصرف گروهگهای محارب بود،به وی محول شد.
تسلط ضد انقلاب در مریوان به گونه‌ای بود که از پادگان این شهر می‌توانستند افرادی را که در سطح شهر تردد می‌کردند شمارش کنند.
به همین دلیل به محض نشستن هلیکوپتر در محوطه باند فرود و حاج احمد و همراهانش زیر آتش همه جانب دشمن قرار م‌گیرند.
حاج احمد پس از ورود به شهر.
سازماندهی نیروها،با یورشی سهمگین و برق آسا شهر مریوان و مناطق اطراف آن را از لوث وجود گروهکها پاک نمود.
از همین زمان بود که مسئولیت فرماندهی سپاه مریوان به عهده ایشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهدای بزرگواری چون حاج عباس کریمی،سید محمد رضا دستواره،رضاچراغی،حسین قوجه‌ای،حسن زمانی،محسن نورانی و علیرضا ناهیری به پاکسازی مواضع مزدوران استکبار اعم از کومله ،دمکرات و رزکاری پرداخت.
ترس و وحشتی که از او بر دل سیاه‌ضدانقلابیون نشسته بود به جدی بود که به قول یکی از همرزمانش،هروقت به ضد انقلابیون خبر می‌رسید که حاج احمد قصد حمله به آنها را دارد،قوای ضد انقلاب،فرار را بر قرار ترجیح می‌دادندو مانند روباه از معرکه می‌گریختند.
حضور در لبنان حاج احمد پس از فتح خرمشهر و تثبیت مواضع رزمندگان اسلام در آن جا ، اواخر خرداد 1361 ، طی مأموریتی همراه یک هیأت عالی رتبهء سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران، به سوریه و لبنان سفر می کند تا راههای کمک به مردم مظلوم و بی دفاع لبنان را از نزدیک بررسی نماید .
شرکت در دفاع مقدس حاج احمد در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج،ماموریت یافت تا رزم بی‌امان خود را در جبهه های جنوب ادامه دهد.
او از طرف سردار فرماندهی کل سپاه مامور شد با به کارگیری برادران سپاه مریوان و پاوه تیپ محمد رسول الله (ص)-که بعدها به لشکر تبدیل شد- را تشکیل دهد و فرماندهی تیپ مذکور را نیز خود به عهده گیرد.
پس از مدتی زمینه اجرای عملیات بیت المقدس در دستور کاریگانهای رزمی قرار گرفت.
حاج احمد علاوه بر مسئولیت خطیر فرماندهی تیپ،در تمامی ماموریتهای شناسایی شرکت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن از نزدیک راه کارهای مناسب عملیات را شناسایی می‌کرد.
در شب دهم اردیبهشت ماه سال 1361عملیات بیت المقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهی حاج احمد از دو محور به مواضع دشمن یورش بردند.
نقطه آغاز عملیات،منطقا دارخوین به سمت جاده اهواز-خرمشهربوده با عبور نیروها از رود متلاطم کارون به سمت دژ«مارد»جهت‌دهی شده بود و با وجود حجم سنگین آتش کور و بی‌وقفه یگانهای توپخانه ارتش بعث عراق ،رزمندگان اسلام توانستند نیروها دشمن را در این محورها زمین‌گیر کنند و کلیه تانکهای آنها را دفع نمایند.
یکی از فرماندهای عملیاتی جنگ در مورد نقش حساس ایشان در عملیات بیت المقدس می‌کوید:«اگر فرماندهی قاطع و عمل به موقع در بعد از ظهر روز اول عملیات بیت المقدس روی جاده اهواز-خرمشهر حاج احمد نبود عملیات به مشکلات زیادی برخورد می‌کرد.
او در همان جا اسلحه کلاشینکف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت ایستادگی کرد و رزمندگان نیز با تاسی به او مقاومت بسیاری از خود نشان دادند که در نهایت جاده اهواز-خرمشهر حفظ شد.
او به رغم جراحت و زخمی که از ناحیه پا داشت حاضر به ترک میدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهای مستحکم و میادین متعدد مین،نیروهایش را عبور دادو در نهایت ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361رزم آوران تیپ 27حضرت رسول(ص)با جلوداری سردار حاج‌احمد متوسلیان در کنار سایر یگانهای سپاه به خاک مطهر خرمشهر قدم نهادند .
ایشان در عصر همان روز طی سخنان کوتاهی خطاب به دریادلان بسیجی در برابر مسجد جامع خرمشهر چنین گفت: «همه عزیزان ما که تا امروز در خونشان غوطه ور شده و به شهادت رسیده‌اند برای حفظ اسلام عزیز بوده هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند،اما خدا را شکر که بالاخره توانستیم امروز با آزادی خرمشهر قلب اماممان را شاد کنیم.
»
در پی آزادسازی خرمشهر،حاج احمد در معیت سایر سرداران فاتح خرمشهر به محضر فرمانده کل قوا حضرت امام خمینی(قدس سره )این سرداران دلاور به ویژه حاج احمد را به گرمی مورد تفقد خاص خویش قرار دادند.
ویژگیهای اخلاقی آگاهی و شناخت بالای ایشان در مسائل سیاسی-اجتماعی از جمله خصوصیات بارز این سردار بزرگوار بود.
در تدبیر و تصمیم‌گیری هایش دقت نظر داشت.
ضمن قاطعیت در کار،بر دلها فرماندهی می‌کرد و همواره در بطن مشکلات حضور داشت.
به همین دلیل ،درسخت‌ترین شرایط، کسی او را تنها نمی‌گذاشت.
امکاناتی را بیشتر از نیروهای تحت امر خود،به رغم برخورد قاطعانه در امر فرماندهی،در کارهای جمعی مانند ساختن سنگر،نظافت محیط،شستن ظروف و.
.
.
با پرسنل تحت امر همراهی می‌کرد.
علاقه به مطالعه و بحث پیرامون اخبار و رویدادها،از خصوصیات دیگر او بود.
در مواقع مقتضی در جمع صمیمی همرزمانش پیرامون مسائل اعتقادی بحث می‌نمود.
حاج احمد نسبت به شهداوخانواده‌های محترمشان احترام خاصی قایل بود و در هر فرصتی به مزار شهدا می‌رفت و برای رسیدگی به معضلات و حوائج خانواده‌های این عزیزان تلاش می‌کرد در غم فراق همرزمانش می‌سوخت و نقل می‌کنند:«هنگامی که برمزار شهید جهان آرا حاضر می‌شد،آن چنان از خود بی‌خود می‌شد که با ساعتها بی‌وقفه اشک می‌ریخت و با روح بلند او نجوا می‌کرد.
» برادر دیگری نقل می‌کند:«شبی در جوار مرقد مطهر حضرت زینب(س)تا صبح به گریه و نماز مشغول بود.
حوالی سحر با سیمایی بشاش و لبی خندان به سوی همسفرانش آمدو در پاسخ به سؤال دوستایش که خوشحالی او را جویا شده بودند،گفته بود:از سر شب داشتم در فراق برادران شهیدم ،مخصوصا شهید محمد توسلی اشک می‌ریختم به عمه سادات متوسل شدم.
تا بلکه ایشان در کارم عنایتی فرمایند.
چند لحظه پیش ناگهان دیدم یک پیرمرد نورانی بامحاسنی سفید و لباس بسیجی بر تن،کنارم آمدو ایستاد و گفت پسرم!بی‌تابی نکن ،لحظه اجابت دعایت نزدیک شده است.
»   مروری بر زندگانی حاج احمد متوسلیان در سال 1332 در تهران متولد شدند.
در سال 1354 دستگیری بوسیله ساواک به جرم فعالیت علیه رژیم منحوس پهلوی پنج ماه زندانی انفرادی در فلک الافلاک خرم آباد سال 1365رابط و هماهنگ کننده تظاهرات در محلات جنوبی شهر تهران اعزام به کردستان اسفندماه 1357برای سرکوب اشرار آن منطقه 1358ماموریت برای آزادسازی جاده پاوه-کرمانشاه 1359ماموریت برای آزادسازی شهر مریوان دی ماه 1360عملیات سرنوشت ساز محمّد رسول الله (ص) تاسیس تیپ 27 حضرت رسول(ص) ساعت 11 صبح روز سوم خرداد سال 1361تیپ 27 حضرت رسول(ص)به فرماندهی ایشان وارد خرمشهر شد.
اواخر خرداد سال 1361ماموریت به لبنان برای سرکوب رژیم غاصب صهیونیستی 14تیرماه 1361اسارت بوسیله مزدوران فالانژ   نحوه اسارت در چهاردهم تیر سال 1361،اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشورمان حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور پست ایست و بازرسی،مزدوران حزب فالانژ اتومبیل رامتوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک-توسط آدم ربایان دست نشانده رژیم تروریستی تل آویو گروگان گرفته شده و پس ازشکنجه و بازجویی،به نظامیان اسرائیلی تحویل گردیدند،که از سرنوشت آنان تاکنون اطلاعی در دست نیست.
در حالی که همرزمان آن مهاجر الی الله ،مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبری ازاو و همرزمانش برسد.
  منبع: چهل سردار

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان