به گزارش خبرنگار اجتماعی
صبح قزوین ؛___علی تقوایی.
در شرایطی که کماکان «رضاخان»، «زمان شاه» و «ایدئولوژی پهلوی» آرزوها و اسطورههای غالب بر ذهن و ضمیر بسیاری از اقشار روشنفکر و عوام زده دانشگاهی و غیردانشگاهی ایران محسوب میشوند و نیز در شرایطی که حدود یک قرن از آغاز کودتای رضاخان و شروع سلطنت پهلوی میگذرد هنوز بسیاری از فجایعی که در جای جای این کشور توسط خاندان پهلوی به ویژه - محمد رضا- خلق شد در حافظه تاریخی ملت ایران ناشناخته مانده و یا با 70 سال تلاش بی وقفه بسیاری از بازماندگان پهلوی در دانشگاهها، دایره المعارفها و منابع تاریخی ایران این فجایع کماکان در محاق تحریف، انکار و ناشناختگی قرار گرفتهاند.
چنانکه یکی از هولناکترین و بیسابقهترین این فجایع در تاریخ ایران و منطقه، فجایع آذر 1325 در شمال غرب کشور و از جمله در استان قزوین است که تاکنون تلاشهای بسیاری برای انکار و ناشناخته ماندن آن توسط گروههایی که ذکر شد، صورت گرفته است.
اما انتشار رمان «مردگان باغ سبز» اثر محمدرضا بایرامی و موفقیت ملی و بین المللی این کتاب که در قالب رمانی تاریخی و زیبا به شرح کشتار 1325 میپردازد تابوی روایتهای پهلوی زده از آن نسل کشی را شکست و محملی ساخت برای برانگیختن حساسیت اذهان عمومی و بازنگری مجدد به یکی از تلخترین حوادث تاریخ ایران معاصر.
حادثهای که با اشکال دردآوری چون آتش زدن و زنده به گور کردن انسانهای بی دفاع، دفن اجساد و بعضا انسانهای زنده در گورهای دسته جمعی، تجاوز به زنان، کشتار زنان و کودکان، اعدام مردان در برابر چشم خانوادههایشان و وقوع بیسابقهترین کتابسوزان در تاریخ ایران یکی از دردناکترین تجربههای ملت ایران را رقم زد.
بهانه این کشتار برای قوام و ارتشش که بانیان اصلی این جنایت بودند، بازپس گیری شمال غرب ایران از نیروهای روسیه بود.
در حالی که همسایه شمالی سه ماه پیش از اقدام قوام علیه ملت، بر اساس توافقات پنهانی که با دولتهای آمریکا و انگلیس انجام میدهد از ایران خارج شده و معدود عوامل خود را نیز به آن سوی ارس منتقل کرده بود.
بنابراین جنگی که به بهانه بازپس گیری خاک ایران از نیرویهای از پیش عقب نشینی کرده روسیه انجام میگرفت از اساس با هدف دیگری آغاز شده بود، چنانکه در این لشگرکشی حتی یک روس نیز زخمی نشد چرا که اصلا تبعهای از روسیه در خاک ایران نبود تا زخمی شود.
اما جای سئوال است که قشونهای تا بن دندان مسلحی که با دستور مستقیم پادشاه حمله خود را آغاز کرده و مسلح به ادوات نظامی سنگینی چون هواپیماهای جنگی، توپهای متحرک و پیاده و سوار نظام کاملا کلاسیک است برای جنگ با کدامین دشمن خطرناک به سمت قزوین حرکت کردند؟ پیامدهای این فتح الفتوح برای مردم ایران از جمله مردم قزوین چه بود؟
سئوالی که میتوان پاسخ آن را در روایتهای شفاهی جست.
یعنی جایی که سرکوب و سانسور شدید و تاریخ نویسی استبدادزده پهلوی هرگز نتوانست خاطرات تلخ آن را از اذهان مردم بزداید، جایی که روایتهای شفاهی و البته اسناد مکتوب که شامل دستنوشتهها و خاطرات بازماندگان آن فاجعه میشود، حکایتهایی از یک پاکسازی نژادی بی سابقه با وسعت کشتار 30 هزار نفری و تبعید دهها هزار نفر دیگر را به سایر نقاط ایران
را برای نسلهای بعدی ایرانیان روایت میکنند.
قیام عمومی مردم علیه تمامیت خواهی سلطنت پهلوی اشغال نامشروع خاک ایران توسط شاه پهلوی، اعتراض به سیاستهای نژادپرستانه و سرکوبگرانه و پیگیری تحقق دهها خواسته ملی و مدنی برای آبادی و اتحاد ایران مهمترین انگیزههایی بود که میبایست آن را با نسل کشی سال 1325 پاسخ داد.
کما اینکه اگر مردم در این جنبش ملی و دینی پیروز شده بودند انقلاب اسلامی سی و دو سال زودتر روی میداد اما حکومت پهلوی این جنبش عدالت خواهانه را به بدترین شکل ممکن سرکوب کرد و پس از آن از جلّادی که عامل شهادت دهها هزار ایرانی بود اسطورهای به نام قوام ساخت.
کشتار 50 زن و کودک در استان قزوین
در این بین سهم قزوین از این فاجعه عظیم کشتار بیش از 50 انسان بی گناه بود که اکثریت آنها را زنان، کودکان و سالخوردگان تشکیل میدادند. این فاجعه در نواحی غربی استان در روستاهای شمالی منطقه قاقازان و طارم سفلی در مسیر حرکت قشون قوام به سمت زنجان توسط بازرسان گماشته وی روی میدهد.
چنانکه محمد کشاورز از شاهدان عینی این حادثه در خاطرات خود در شرح وقایع روستاهای طارم و قاقازان مینویسد:
دیدگاه ها