صبح قزوین ؛____ ندا حبیبی.
"لس آنجلس تهران" با ورود دوباره بازیگراستار دهه 60 و 70 به محتوای به اصطلاح کمدی میخواهد به فروش میلیاردی برسد و فارغ از توقع بالای مخاطب در یک سردرگمی داستانی به شعور مخاطب فیلمهای کمدی توهین میکند.
این فیلم نه تنها برای ایجاد موقعیتهای مناسب کمدی تلاشی نکرده است، بلکه بازیگرانی همچون "پرویز پرستویی" را که پیش از این در خلق شخصیتهای کمدی سابقه طولانی داشتهاند را دچار بی هویت هنری کرده و از گذشتهی پر افتخار خود دور کرده است.
"تینا پاکروان" به عنوان اولین فیلم کمدی خود تنها به ایجاد فضای پر موسیقی اکتفا کرده است و تلاشی برای ایجاد و ساخت فیلمی کمدی گونه نکرده است.
حتی فضای پر از رقص و آواز فیلم هم نمیتواند مخاطب را جذب کند و مخاطبان گاهی با ورود به فضای کودکانه فیلم توقع خود را پایین میآوردند و به احترام حضور بازیگرانی همچون پرویز پرستویی و گوهرخیراندیش نوع خود را مثبت جلوه میدهند.
فارغ از اینکه این بازیگران که در سابقه هنری خود کمدیهای جذابی همچون "مارمولک" را دارند، توجهی به نگاه مخاطب و علاقه آنها نکرده اند و صرفا نگاهی مادی به این فیلم دارند.
همچنین گذشته پر افتخار "پرویز پرستویی" که تا چند سال پیش نیز ادامه داشت، نتوانست نگاه مادی این بازیگر را از بین ببرد و تغییر روحیات ناگهانی و هنری این بازیگر دلیل واضحی پذیرش این بی هویتی هنری است.
شاید دلیل این تغییر نگاه این بازیگر شماره یک سینما ورود بازیگرانی باشد که مشابه او در عرصه بازیگری دیده شده اند و به نوعی رقیب او به حساب میآیند.
"تینا پاکروان" نیز در انتخاب این بازیگر اشتباه بزرگی کرده است و این به معنا نیست که پرویز پرستوی بازیگر موفقی نیست؛ بلکه شخصیتی نصفه و نیمهای که نویسنده داستان نوشته است و کارگردان آن را پذیرفته است به اندازه سابقه هنری این بازیگر نیست و قرار گرفتن این بازیگر در قاب کوچک فیلم "لس آنجلس" تهران ضربه محکمی به ساختار ناهماهنگ و مستهجن فیلم وارد کرده است.
پرویز پرستویی با ورود دوباره به دنیای شبه کمدی فیلم لسآنجلس تهران تلاش کرده است که نوع نگاه سینما و مخاطبین را تغییر دهد و خود را از حواشی حیدرفیلم "بادیگارد" نجات دهد و به کارگردانان هنر بازیگری کمدی خود را اثبات کند.
این در حالی است که مخاطبین سینما و طرفداران حتی پیش از ورود پرستویی به این فیلم مستهجن او را در قالب رضا مارمولک فیلم "کمال تبریزی" نیز پذیرفته اند.
تینا پاکروان کارگردانی است که فیلمهای فرآوان اجتماعی در حوزه زنان تولید کرده است و می توان سابقه اجتماعی سازی او را خوب در نظر گرفت؛ اما این کارگردان با سابقه هنری خود و فیلمهایی که تلاش کرده است، حرفی برای گفتن داشته باشد نیز نتوانسته است فاجعهی فیلم جدیدش را توجیه کند.
نگاه سرمایه داری به این فیلم مستهجن صدای منتقدان را درآورد و نقدهای تند و دلسوزانه سینما دوستان و سینماگران نسبت به این فیلم موجب حاشیه سازی بازیگران این فیلم شد.
گروه "لسآنجلس تهران" با ورود به حواشی سعی کردند نگاه مخاطب را نسبت به منتقدان مغرضانه نشان دهند و موجب فروش بالای فیلم شوند.
نگاه دلسوزانه و گاهی سرزنش گرایانه منتقدین نتوانست زبان بازیگران همچون مهناز افشار حاشیه باز را کوتاه کند.
بازیگری که تا به حال حتی در بازیگری هم حرفی برای گفتن نداشته است، مثل همیشه با دست و پا زدنها و مظلوم نماییها و ورود به دنیای حاشیه دوباره فیلم لس آنجلس تهران را به صدر جدول فروش میرساند و اعتراض مخاطبین این فیلم را نادیده میگیرد.
حاشیه سازی مغرضانه عوامل فیلم از جشنواره سال پیش آغاز شد، کارگردان فیلم جشنواره فجر را در حد و اندازه شاهکار جدید خود نمیدانست و به این ترتیب با حرکت جریان حاشیه سازی را آغاز کرد.
فیلم مستهجن و مبتذل لس انجلس تهران با شوخیهای آبکی و موقعیت سازیهای مصنوعی نمیتواند در گروه فیلمهای کمدی سینما قرار بگیرد و این خود توهین به نگاه مخاطبین و حتی سینمای ایران است.
از حواشی سازی عوامل فیلم و کارگردانی و بازی ضعیف بازیگران نیز بگذریم به فیلمنامهای میرسیم که داستانی مطابق با معیارهای فیلم نامه نویسی ندارد و حتی در این فیلم نامه روایت مناسبی از شخصیتها را ندارد.
شخصیتهای این فیلم نامه منفعلانه رفتار میکنند و در سردرگمی تمام نمیتوانند خود را به مخاطب معرفی کنند و در مواجه با اتفاقات خاص واکنشهای مناسب و معقولانه و مناسب با شخصیت از خود نشان دهند.
همچنین این فیلم نامه فارغ از هرگونه اوج و فرودی است و ریتم یکنواختی دارد، اوج و فرودی که به عنوان هیجان انگیزترین بخش یک فیلم در فیلم نامه به حساب میآید در این فیلم دیده نمیشود و واکنش مناسب کاراکترها با نقاط عطف داستان خارج از یک فیلم نامه متوسط است.
نقاط عطفی که در داستان مشاهده نمیشود و هیجان مخاطب را در مقابل اتفاقات به ظاهر مهمی مانند فاش شدن هویت شخصیت اصلی داستان برنمیانگیزد.
به طور کلی فیلم لس آنجلس تهران به عنوان یک فیلم بد، مبتذل، به دور از ساختار مناسب و فارغ از هرگونه فیلمنامه نه تنها سطح بازیگرانش را پایین آورده است بلکه سینمای کمدی ایران را نیز به باد تمسخر گرفته است.
انتهای پیام/2004
دیدگاه ها