۱۸/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۰۹ پنجشنبه

صبح قزوین منظره پشت پنجره بیمارستان
کد خبر: ۳۱۱۹۲ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

آن سوی پنجره؛

منظره پشت پنجره بیمارستان

یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر یك ساعت روی تختش كه كنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند. ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد.

منظره پشت پنجره بیمارستان
صبح قزوین؛ دو بیمار که سخت مریض بودند در یك اتاق بستری بودند.
یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر یك ساعت روی تختش كه كنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند.
ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد.
آن ها ساعت ها با هم صحبت می‏كردند؛ از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می‏ زدند و هر روز بعد از ظهر، بیماری كه تختش كنار پنجره بود، تمام چیزهایی كه بیرون از پنجره می‏ دید، برای هم اتاقیش توصیف می‏ كرد.
image پنجره، رو به یك پارك بود كه دریاچه زیبایی داشت.
مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا می‏ كردند و كودكان با قایق های تفریحیشان در آب سرگرم بودند.
درختان كهن، به منظره بیرون، زیبایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می‏ شد.
همان‏طور كه مرد كنار پنجره این جزئیات را توصیف می‏كرد، هم اتاقیش جشمانش را می‏ بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می‏ كرد و روحی تازه می‏ گرفت.
 

2

روزها و هفته‏ ها سپری شد.
تا اینكه روزی مرد كناز پنجره از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند.
مرد دیگر كه بسیار ناراحت بود تقاضا كرد كه تختش را به كنار پنجره منتقل كنند.
پرستار این كار را با رضایت انجام داد.
مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره كشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد.
بالاخره می ‏توانست آن منظره زیبا را با چشمان خودش ببیند ولی در كمال تعجب، با یك دیوار بلند مواجه شد! مرد متعجب به پرستار گفت كه هم اتاقیش همیشه مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می‏ كرده است.
پرستار پاسخ داد: ولی آن مرد كاملا نابینا بود! "پائولو کوئلیو" انتهای پیام/3007/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان