۰۹/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۲/۱۲/۲۹ سه شنبه

صبح قزوین چرا شریعتی جزء چهره های اصلی انقلاب نشد؟
کد خبر: ۳۱۱۸۸۳ تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۳/۲۹ ساعت: ۹:۵۰ ↗ لینک کوتاه

استاد یحیی یثربی مطرح کرد:

چرا شریعتی جزء چهره های اصلی انقلاب نشد؟

روانشاد دکتر علی شریعتی از آن دست چهره های مشهور در تاریخ معاصر ایران است که روند تاثیرگذاری اش بر قشرهای مختلف جامعه و به خصوص جوانان و دانشجویان فراز و فرودهای فراوانی را پشت سرگذاشته است تا آنجا که پش از مرگ او نیز این حضور و نقش آفرینی همچنان ادامه دارد.

چرا شریعتی جزء چهره های اصلی انقلاب نشد؟
به گزارش سرویس سیاسی  صبح قزوین ، دکتر یحیی یثربی استاد فلسفه و از چهره های ماندگار کشورمان درباره این فراز و فرودها و این درخشیدن و به حاشیه رفتن صحبت های جالبی دارد.

چرا درخشید؟

مخالفان رژیم گذشته دایره وسیعی را در بر می گرفتند از مذهبی ها تا کمونیست ها و از توده ای ها گرفته تا حوزویان و چهره ای علمی و دانشگاهیان که همگی پرچم مخالفت با رژیم پهلوی در دست داشتند. اما در این میان، شریعتی یک ویژگی خاصی را داشت، او بی آن که به طور مستقیم منتسب به هیچ کدام از این گروه ها باشد با سلاح و ابزار همه این گروه ها وارد میدان مبارزه شده بود.

او از طرفی، در سخن گفتن شباهت زیادی به روحانیون داشت و مسائل مذهبی را به خوبی بیان می کرد؛ از طرف دیگر چهره ای علمی و غرب دیده بود، هماهنگ با چپگرایان، لباس ضداستعماری بر تن می کرد و از سوی دیگر، شبیه کمونیست ها از ظلم جهان سرمایه داری سخن می گفت و در دفاع از محرومیت فقرا و مستضعفان سخنان جالبی را مطرح می کرد. پس می بینیم او به تنهایی پرچمی برای خودش برافراشته بود که از هر گروهی تکه ای و ردی در آن بود به بیان دیگر زبان همه گروه ها را در یک دهان می شد شنید! شریعتی با این رویکرد خیلی زودتر از آنچه خیلی ها فکر می کردند در میان بخصوص جوانان درخشید و نفوذی غیرقابل انکار پیدا کرد.

چرا ستاره شریعتی زود افول کرد؟

تاریخ پر است از این سرنوشت ها، انقلابیون و به اصطلاح اپوزیسیون هایی که شعارهایشان و سخنرانی هایشان شگفت انگیز و گاه جادویی است، رویاهای بزرگی در سر دارند، اما آیا این رویاها بدون برنامه عملیاتی می توانند پس از پیروزی هم به حیات خود ادامه دهند؟ پاسخ قطعا منفی است! این چهره ها بیشتر قابلیت براندازی دارند، هنگامی که قدرت حاکم سرنگون می شود به 2 دلیل اصلی به حاشیه رانده می شوند، نخست آن که تکیه گاهشان بنیادهای سازمانی و نهادی نیست تا ضمن هدایت مردم را به نتیجه مطلوب هم برسانند. دلیل دوم این است که در مخالفت با قدرت حاکم، عده زیادی دست به دست هم می دهند و به طور یکپارچه به میدان می آیند؛ اما پس از پیروزی، هرکسی به دنبال قدرت و سهم بیشتری از انقلاب می است که نتیجه اش دشمنی گروه های پیروز با یکدیگر است.

شریعتی، متصل به نهاد و پشتوانه سازمانی خاصی نداشت و از طرفی در تمام کتاب ها و سخنرانی هایش هم شما طرح و برنامه علمی که قابل اجرا هم باشد نمی توانید رصد کنید، او از جامعه ای بی طبقه و بدون گسست سخن می گفت، اما پاسخ او برای چگونگی رسیدن به این جامعه سکوت بود.

چرا شریعتی جزء چهره های انقلاب اسلامی محسوب نشد؟

این پرسش را می توان به چند گونه پاسخ داد، نخست آن که مجموعه تفکرات و آثار شریعتی، مورد تایید چهره هایی نبود که پس از پیروزی، نقش آفرینی و رهبری انقلاب را در دست گرفتند. با همراهی و اقبال مردم این امام خمینی (ره) و روحانیون بودند که اثرگذار شدند و سرنوشت اصلی انقلاب را رقم زدند از طرفی شریعتی در اصول و فروع دین، کار علمی ماندگار و اثرگذاری نداشت و همان طور که پیش از این گفته شد شهرت او در سایه شعارها و وعده های رویایی بود که همه بر اساس مخالفت با قدرت حاکم شکل می گرفت. در نتیجه، با سقوط رژیم پهلوی آن شعارها دیگر در بین مردم خریدار نداشت و مردم به دنبال برنامه اجرایی بودند.


انتهای پیام/1404

منبع: جام جم آنلاین

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان