۰۷/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۲۸ سه شنبه

صبح قزوین ۱۰۱ اعتراف یک گناهکار!!!
کد خبر: ۲۹۵۷ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

قسمت دوم؛

۱۰۱ اعتراف یک گناهکار!!!

و آه از این دفترچه روی جلدش نوشته بود؛ دفترچه ی محاسبات نفس شهید علی بلورچی .

۱۰۱ اعتراف یک گناهکار!!!

صبح قزوین: علی صفحه ی اولش نوشته بود:

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم 

قال الله العظیم فی کتابه الکریم

اقرءکتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیباُ .

«من استوی یوماه فهو مغبون»

حالا دیگر علی بلورچی فقط یک اسم نبود،یک راز بود ،رازی بزرگ.
از روز پنج شنبه 22آذر ماه سال 1363 شروع کرده بود به محاسبه ی نفس و نوشتن گناهانش! گناهان که چه عرض کنم .
.
.
بعضی هایش .
.
.
بگذریم، خودتان بایدبخوانید تا بفهمید.
نمی دانم وقتی این 101 گناه یا لغزش را می خوانید چه حسی بهتون دست می ده و عکس العمل تون چیه.
اما راستش را بخواهید، من خندیدم!حسابی هم خندیدم!

به خودم خندیدم چون دیدم کاری از گریه ساخته نیست.

50 مورد اول تو پست قبلی آورده شده اگه دوست داشتی برو و بخون.
ام ادامه این دست نوشته و راز جوانی به اسم: علی بلورچی.
.
.

51.
نمازها را با علاقه و شوق نخواندم.

52.
در جهت خودسازی گام برنداشتم.

53.
درحال موتورسواری حب دنیا تأثیر گذاشت و موجب معصیت کنم.

54.
یقین و اخلاص نبود.

55.
توجیه می کردم معاصی ام را.

56.
تواضع و زهد نبود.

57.
کمبود شخصیت داشتم و با خودبزرگنمایی سعی در جبران آن داشتم.

58.
خوف نداشتم.

59.
گستاخی داشتم و حیا نداشتم.

60.
ایذاء مومن نمودم.

61.
نماز را در حالت خواب خواندم و اصولا به یاد مولایم نبودم.

62.
دعای عهد را نخواندم.

63.
عبرت از احوالات دنیا نگرفتم.

64.
حب دنیا خیلی دارم و حقیقتانفس در کنترل شیطان است و نه در کنترل خودم.

65.
واجبات را متوجه نبودم.

66.
دقت در نیات وجود نداشت.

67.
نفس خیلی طغیان کرد.

68.
قلب متوجه خداوند تبارک و تعالی نبود.

69.
آمادگی برای مرگ وجود نداشت.

70.
احساس مسئولیت کم بود.

71.
نظم کم بود.

72.
تفکر و تعمق وجود نداشت.

73.
چشم آزاد بود و بیهوده به اطراف نگاه میکرد وگاهی به محارم الهی برمی خورد که

متأسفانه حتما بر قلب نیز تأثیر سوء گذاشته است.

74.
ذکری که موجب صعود شود وجود نداشت.

75.
آنچه نباید میگفتم،گفتم.

76.
شهوت خواب پیدا کردم.

77.
ریا کردم و خواستم سواد خود را به رخ دیگران بکشم.

78.
در حال خنده نوعی غفلت در خود احساس کردم.

79.
در مقابل روی کردن دنیا سوی خودم سست بودم و دائما در ذهنم بود.

80.
تعارف و تمجید ها وسوسه مینمودند.

81.
پناه بردن به حضرت حق تعالی و استغاثه  حقیقی از او کم بود.

82.
عشق به خداوند را تقویت ننمودم.

83.
حالت انابه وجود نداشت.

84.
دعا را به علت کسب صفات رذیله در روز و سریع خواندن با توجه کامل نخواندم.

85.
چند شبی است که سوره ی واقعه را بی رغبت می خوانم .

86.
با آنکه می دانستم دارم اشتباه می کنم اما اشتباه کردم.

87.
چند مورد عجله وشتاب زدگی وجود داشت.

88.
علاقه به مدح دیگران وجود داشت.

89.
حفظ سرّ نشد.

90.
سوز و ناله کم بود.

91.
بصیرت نبود.

92.
توسل و ارتباط با عالم قدس خوب نبود.

93.
هنگام غروب خوابیدم که حال و صفای قلب گرفته شد.

94.
شهوت خودش را خیلی فعال نشان می دهد ،باید مراقب بود.

95.
اگر عنایتی شده بود،در اول صبح به واسطه ی خواب بعداز نماز کم شد.

96.
توجه به باطن امور و حضور قلب و توجه به نفس چه هنگام وسوسه وچه غیر آن خیلی کم

 بود،لذا در دام شیطان افتادم و علی الخصوص در دام هایش حب دنیا بود که شدیداْ متأثر شدم .

آن گونه که در نماز ظهر و عصر ومغرب وعشاء و اوقات مابین اینها ذهنم مشغول به دنیا

بود .
لذا از خداوند نجات خود را خواهانیم که ای مولای ما خودت به فریاد ما برس .
وشیطان وحب دنیا را از ما بگیر .

97.
حجاب های قلب خیلی زیاد بود و امروز این مطلب برای عقل درک شد.

98.
زهد وفقر و اخلاص کم بود .

99.
انقطاع از دنیا نبود بلکه بر عکسش بود.

100.
احساس نمودم که تا چه حد زیادی بین من و رب حق حجاب وجود دارد.

101.
خود را همه کاره جلوه دادم و شیطان از این راه خوب موفق شد.
 

وقتی این گناهان رو میخودم واقعا شرمنده شدم.
.

چقدر از شهدا عقبیم، چقدر از خدای خوبی هامون دوریم.
.
.

بزار نتیجه را از دست نوشته خود شهید براتون بگم:

 

بیاید ما هم یک دفترچه درست کنیم برای گناهامون!

شما رو نمیدونم ولی من که باید یک دفتر پر برگ! بردارم!

قطعا تو زندگی وروحمون تاثیر میذاره.
.
.

دفترچه گناهتون خالی! انشالله

حق یارتون - شهادت نصیبتون

انتهای پیام/2004

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان