۱۰/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۳۱ جمعه

صبح قزوین رسوایی دیپلمات ایرانی در برزیل «ننگ دیپلماتیک» بود یا دفن فرای در اصفهان؟
کد خبر: ۲۷۳۸۲ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

رسوایی دیپلمات ایرانی در برزیل «ننگ دیپلماتیک» بود یا دفن فرای در اصفهان؟

اینکه سالیان‌سال در برابر رنج روزافزون مردم و به قهقرا رفتن کشور سکوت پیشه کنیم و حال دولت برآمده از رای مردم را به «عکس‌العمل شدید کنترل‌نشده مردمی» تهدید کنیم، چیزی جز کینه و خصومت سیاسی بیش نیست.

رسوایی دیپلمات ایرانی در برزیل «ننگ دیپلماتیک» بود یا دفن فرای در اصفهان؟
به گزارش صبح قزوين به نقل از  آفتاب،کسانی که در هشت سال اخیر اجازه کوچکترین اظهارنظر و انتقاد به سیاست‌های احمدی‌نژاد را نمی‌دادند و در برابر اعتراض‌های دلسوزانه صاحبنظران و منتقدان به عملکرد دولت‌های نهم و دهم، با انوع برچسب‌ها و اتهامات ناروا آ‌ن‌ها را سرزنش، حذف و خانه‌نشین می‌کردند حالا در انتقاد و مخالفت با دولت یازدهم چنان شتاب می‌کنند که انگار خود در وضعیت فعلی هیچ نقشی نداشته و تازه وارد عرصه سیاسی کشور شده‌اند.
سیاست‌ و رفتار این گروه‌ها در مواجه با دولت اعتدال یادآور عملکرد برخی گروه‌های فشار در دوره دولت اصلاحات است که «هر 9 روز یک بحران» برای دولت سیدمحمد خاتمی ایجاد می‌کردند.
گویا حالا هم می‌خواهند هر روز یک بحران برای دولت تدبیر و امید به‌وجود بیاورند.
بعد از ایجاد چالش‌های فراوان برای دولت یازدهم، هم‌اکنون مسئله وصیت‌ ریچارد فرای ایرانشناس آمریکایی و خاکسپاری او در کنار زاینده‌رود به بهانه‌‌ای برای گروه‌ها و رسانه‌های محافظه‌کار و تندرو جهت انتقاد از دولت تبدیل شده است.
اعتراض‌هایی که باید در اصالت و واقعی بودنشان از جانب مطرح‌کنندگان آن تردید کرد.
به‌نظر می‌رسد که این مسئله دستاویزی شده است تا برخی تندروها برای دولت حاشیه ایجاد کنند وگرنه دفن یک ایرانشناس که اتفاقاً سال‌ها نیز برای شناخت و معرفی فرهنگ و تاریخ ایران به جهانیان تلاش کرده است، چه ضربه‌ای می‌تواند به منافع ملی بزند، اگر پای منافع شخصی و خصومت‌های سیاسی در میان نباشد؟ داستان وصیت ریچارد فرای و واکنش‌ها نسبت به آن در روزهای اخیر به اوج خود رسیده است.
در کنار موافقت‌های گسترده با وصیت فرای، عده‌ای نیز به مقبره دو ایرانشناسی که سالیان درازی است در حاشیه زاینده‌رود دفن شده‌اند حمله کرده و ضمن مخالفت با دفن فرای در اصفهان، تهدید کرده‌اند در صورت موافقت دولت با این موضوع، مقبره آرتور پوپ را نیز تخریب خواهند کرد.
اما همه این مسائل به‌کنار، نامه‌ای که اخیراً با امضای جمعی از نمایندگان اصفهان در این‌خصوص منتشر شده است تأمل‌برانگیز است.
در این نامه  خطاب به رئیس‌جمهور نوشته‌ شده است: با توجه به مسائل مطرح‌شده پیرامون انتقال احتمالی جسد جاسوس آمریکایی "ریچارد فرای" و طراحی دفن ایشان در اصفهان، به اطلاع می‌رساند با توجه به فضای فرهنگی و اعتقادی و سیاسی اصفهان و طرح این موضوع در اجتماعات مذهبی .
.
.
انتظار می‌رود حضرت‌عالی با تدبیر خود دستوری لازم به وزارت خارجه و اطلاعات و میراث فرهنگی صادر فرمایند که به هیچ عنوان تن به این ننگ دیپلماتیک و تحمیل زورمدارانه ندهند که با عکس‌العمل شدید کنترل نشده مردمی مواجه خواهید شد.
در بخش دیگری از این نامه آمده است: اگرچه ریشه‌های این تحمیل در دولت‌های قبلی ایجاد شده ولی در شرایط فعلی اصلاً نباید این تحمیل را پذیرفت لذا ما نمایندگان مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی با ارسال این نامه تکلیف اولیه خود را به‌نمایندگی افکار عمومی مردم همیشه مبارز و غیرتمند و متدین استان انجام داده و هشدار لازم را ارائه و در آینده متناسب با عملکرد دولت وظایف خود را قاطعانه انجام خواهیم داد.
همانگونه که این نمایندگان نیز گفته‌اند، ریشه این مسئله به دولت‌ محمود احمدی‌‌نژاد برمی‌گردد.
و زمانی که همین افراد به عنوان نماینده اصفهان در مجلس حضور داشتند؛ در حضور احمدی‌نژاد از ریچارد فرای تقدیر و دستور داده شد خانه‌ای به وی در اصفهان هدیه دهند.
اما واکنش‌ این نمایندگان و مخالفان کنونی دولت اعتدال در آن زمان تنها سکوت و بعضاً حمایت بوده است.
حال چه شده که ناگهان تغییر موضع داده‌اند و نگران «جریحه‌دار شدن غیرت دینی و ملی مردم» شده‌اند جای بسی تأمل دارد.
اینکه سالیان‌سال در برابر رنج روزافزون مردم و به قهقرا رفتن کشور سکوت پیشه کنیم و حال دولت برآمده از رای مردم که سخت در تلاش است تا آسیب‌های حاصل سالیان گذشته را رفع کند، به «عکس‌العمل شدید کنترل‌نشده مردمی» تهدید کنیم، چیزی جز کینه و خصومت سیاسی بیش نیست.
اگر ریچارد فرای جاسوس بوده، زنده‌‌اش تهدید بوده نه پیکر بی‌جانش.
مگر می‌شود دعوت ریچارد فرای به ایران و تقدیر از او را نادیده گرفت و حال در برابر دفن پیکر بی‌جان او اینچنین برآشفت و دولت منتخب مردم را تهدید کرد! اگر این افراد معتقدند که فرای جاسوس آمریکا بوده پس چرا آن زمان این نمایندگان احساس تکلیف نکرده بودند تا به دولت اصولگرا هشدار بدهند که چرا وی را به کشور دعوت کرده و مورد تقدیر قرار داد‌ه‌اند؟ این نماینده‌ها چرا هنگامی که احمدی‌نژاد درآمدهای نفتی را به حساب‌های شخصی واریز می‌کرد و در جای‌جای کشور اختلاس و فساد مالی و مدیریتی و کمرنگ شدن ارزش‌ها و اخلاق در جامعه به‌شدت مشاهده می‌شد اعتراض نمی‌کردند؟ آیا می‌توانند پاسخ بدهند هنگام مخدوش شدن چهره ایران در جهان و رسوایی دیپلمات ایرانی در برزیل و ده‌ها مورد دیگر از این دست، کجا بودند که اکنون نگران «ننگ دیپلماتیک» شده‌اند؟ نکته جالب اینجاست که زمانی پای منافع و آبروی ملی در میان باشد، این گروه‌ها به ایجاد جنجال و مخالفت و کارشکنی می‌پردازند اما زمانی که پای منافع جناحی‌‌اشان در میان باشد، خود را مدافع سرسخت حقوق ملت جای می‌دهند و از زبان مردم سخن می‌گویند در صورتی که اگر به آراء و خواسته‌های مردم رجوع شود، خلاف آن مشاهده خواهد شد.
بار اول نیست -و قطعاً نخواهد بود- که این افراد و گروه‌ها این‌گونه رفتارهای دوگانه و عدم ثبات فکری و سیاسی از خود در برخورد با مسائل مختلف نشان می‌دهند اما بی‌شک این‌ نوع عملکرد نه مناسب جایگاه این افراد است و نه برای کشور که جهت برون‌رفت از بحران‌های کنونی نیاز به آرامش سیاسی و وفاق ملی دارد، مطلوب است.
خطی که این گروه‌ها دنبال می‌کنند، در جهت تضعیف دولت و منحرف کردن افکار عمومی و خلاف بهبود وضعیت کشور است.
بنابراین انتظار می‌رود که مخالفان اگر انتقاد و اعتراضی هم نسبت به عملکرد دولت دارند، ضمن توجه به منافع ملی و در چارچوب اخلاق به بیان آن‌ها بپردازند.

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان