به گزارش سرویس سیاسی
صبح قزوین ؛ در عاشورای سال ۸۸ شاهد جسارت افرادی به دین و آرمانهای امام راحل بودیم، اما مردم كه تاب جسارت به مقدسات خود را نداشتند در يك انفجار خیرهکننده، حماسه ۹ دی را رقم زدند؛ حماسهای که فقط ۳ روز پس از جسارت به عاشورا و عزای اباعبدالله سراسر ایران را فراگرفت و یک باردیگر نشان داد که مردم ایران اسلامی فارغ از دستهبندیهای سیاسی و مشکلات و کاستیها، به اسلام، انقلاب و ولایت فقیه پایبند هستند.
به مناسبت گرامیداشت این روز با عبدالعظیم موسوی مدیر مسئول روزنامه ولایت قزوین به گفتوگو نشستیم:
در خصوص حوادث سال ۸۸ با توجه به مواضع رهبری بفرمایید که در آن دوره چه ظلمی در حق نظام صورت گرفت؟
بعد از مصاحبه اخیر محسن هاشمی در خصوص حوادث سال ۸۸ اختلافی بین بعضی اصلاحطلبان افتاد که چرا قضیه سال ۸۸ را فتنه نامیدند، این در حالی است که اگر کسی اپوزوسیون داخل نظام باشد باید در چهارچوب ادبیات نظام حرکت کند.
نمیشود گفت که من بگويم ولایت فقیه را قبول دارم و داخل نظام هستم اما واقعهای به این عظمت که در سپهر سیاسی کشور اتفاق افتاد و مقام معظم رهبری بارها آن را فتنه نامیدند، بگوییم نه این فتنه نیست.
با انتشار پیام آقای هاشمی در توییتر که افکارعمومی شفاف وجود دارد و هرکسی با هر نظریهای ورود پیدا میکند؛ افرادی که اپوزوسیون داخل نظام هستند و اصلاحطلبهایی که خودشان در نظام مسئولیت داشتند راهشان را از افرادی که میگفتند ما جمهوری ایرانی میخواهیم جدا کردند.
این جدایی چرا در سال ۸۸ رخ نداد؟!
در همان سال قبل از راهپیمایی و اتفاقات ۹ دی در سرمقالهای نوشتم، الان زمان آن است که رهبران اصلاحات از افرادی که شعار ساختارشکن میدهند راه خود را جدا کنند چرا که اگر جدا نکنند با چوب اینها توسط نظام رانده میشوند.
بعد از ۹ دی من آن را به لاالهالاالله امام خمینی(ره) تشبیه کردم؛ زمانی که جبهه ملی علیه لایحه قصاص میخواست جبههگیری کند که همان لاالهالاالله امام باعث شد مردم به خیابان ریختند و جبهه ملی نتوانست راهپیمایی کند.
دشمنان از این عدم جدایی رهبران اصلاحات چه استفادهای کردند؟
واقعیت این است که این اتفاق بزرگ افتاده بود، آمریکا، انگلیس و دیگر کشورها دلخوش به این بودند که بزرگترین دشمنشان به دست مردمش و بدون هزینه طی چند روز آینده از بین میرود و بسیار خوشحال بودند.
ایراد آن موقع رهبران اصلاحات این بود که خودشان را جدا نکردند و نیامدند بگویند آقا ما مرگ بر آمریکا گفتنمان به قوت خودش باقی است و به دفاع از ما در رسانههایتان کاری نداریم، چونکه کسی نمیتواند جمهوری اسلامی را داشته باشد اما ضدیت با اسرائیل را نداشته باشد.
شما حوادث سال ۸۸ را به عنوان فتنه قبول دارید؟
نظام جمهوری اسلامی تنها کشوری است که در کره زمین اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد، کسی نمیتواند بگوید من اپوزوسیون داخل نظام هستم و قصد براندازی ندارم اما درعینحال با اسرائیل کاری ندارم.
رویداد به این عظمت اتفاق افتاد و همه دشمنان نظام برای این قصه دندانتیز کرده بودند و ما میدیدم که در خیابان هم حضور دارند، طبیعی است که این فتنه بوده است و کسی نمیتواند به این شک کند چون اصل نظام زیر سوال رفته بود.
چه افرادی نقش اصلی در فتنه را داشتند؟
به یک نکته مهم هم اشاره کنم؛ درست است که فتنه رخ داده اما نمیتوانیم بگوییم که در فتنه یک نفر مبرا بوده و یک نفر صددرصد گناهکار، این ایراد است، در واقع ایراد ما در مورد تعریف فتنهگر است نه تعریف فتنه.
بعد از جنگ نهروان ۸ نفر زنده ماندند یا فرار کردند حضرت علی(ع) دنبالشان نفرستاد، گفتند که از میدان فرار کردند دنبالشان نرویم، یکی از آنها ابنملجم بود که بعداً حضرت علی(ع) را به شهادت رساند.
در خطبه ۶۱ نهج البلاغه ایشان فرمودند بعد ازمن کسی خوارج را نکشد زیرا کسی که دنبال حق بوده و به خطا رفته تفاوت دارد با کسی که از اول در خطا بوده است.
کسی که از اول دنبال خطا بوده است و میدانست خطا است دیگر به راه حق برنمیگردد، اما کسی که در راه حق بوده و منحرف شده است قصهاش فرق دارد.
در آن دوران شاهد حوادثی مانند آتش زدن مساجد هم بودیم، حوادثی که گروهی که شما خوارج میدانید در مقابل آن سکوت کردند؟
من اصلاحطلبان را خوارج نمیدانم. خوارج با خلیفه جنگ مسلحانه کردند درحالیکه اصلاحطلبان حد اکثر معترض خیابانی بودند؛ ولی بحث درباره کسانی است که بعداً به معترضین پیوستند. ما در کشور همچین جریاناتی داشتیم مثل منافقین که راه خود را تغییر دادند و در این سال هم آنها و امثال آنها که با اصل انقلاب دشمنی داشتند آمدند و به خیابانها ریختند.
در آن تجمعات و آتش زدن مساجد و امثالهم، ممکن است افرادی حضور پیدا کرده باشند که حتی در انتخابات شرکت نکرده بودند و رأی ندادند.
افرادی که عضو جنبش سبز بودند هیئتی و مسجدی بودند و به این مسائل اعتقاد داشتند و دارند ولی نسبت به انتخابات اعتراض داشتند، اما برخی که اصل انتخابات و نظام را هم قبول نداشتند و رأی ندادند در این شلوغی آمدند مسجد آتش زدند.
هم این طرف باید از افرادی که مسجد را آتش زدند اعلام برائت میکردند، هم آن طرف باید میگفت مخالف من دشمن دین نیست اما این کار را نکردند.
در این میان هر دو گروه خطاكارند، هنگامی که مقام معظم رهبری بیان کردند که انتخابات قانونی بوده و نتایج مورد قبول است باید همه افراد به این قضایا پایان میدادند.
سکوت در مقابل آتش زدن مساجد آیا فتنه نبود!؟
همانطور که گفتم رهبری فصلالخطاب است بعد از خطبههای نماز باید تمام میشد و همه میپذیرفتند. اما كساني که مدعی تبعیت از ولی فقیه هستند هم وقتی رهبری توصیه کرد که در انتخابات نامزد نشوند؛ حضور پیدا نکنند؛ با اين حال آمدند و ثبت نام کردند؛ این نشان میدهد که آنها هم ولایت فقیه را برای خودشان میخواستند ولی کلامش را بهعنوان فصلالخطاب قبول ندارند و خطا کردند.
موسوی اگر اعلام همراهی میکرد حتماً دور بعد رأی می آورد. اما سکوت وی باعث شد که دوباره احمدینژادها پای کار آمدند در حالی که کارنامه قابل قبولی نداشتند.
آنها باید از افرادی که به فتنه دامن زدند و به مقدسات توهین کردند اعلام برائت میکردند. اما صرف اعتراض، فتنه نیست بلکه اصرار بر آن هم حداکثر اشتباه است. چرا که اصل نظام را قبول و به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند.
کلام ولایت فصلالخطاب است یعنی آنچه سرانجام میفرمایند همه باید بپذیریند. وقتی میگویند انتخابات قانونی است باید همه قبول و موضع خود را اعلام میکردند.
در آن دوره رهبران اصلاحات موسوی، کروبی و خاتمی باید اعلام برائت میکردند و میگفتند که قانون را قبول دارند و در آتش زدن مساجد نقشی نداشتند.
مقام معظم رهبری بر دفع حداقلی و جذب حداکثری تأکید کردند اما طرف مقابل به جای جذب حداکثری؛ دفع حداکثری را در پیش گرفتند و گفتند همه اصلاحطلبان مساجد را به آتش کشاندند.
مردم در این حوادث چقدر متضرر شدند؟!
آسیبهایی که این حادثه برای مردم داشت شکستن چند شیشه و آتش زدن سطل آشغال نبود، وقتی که جایی ناامنی زیاد میشود افرادی این کارها را میکنند، ولی من مردم را همیشه به چشم کلیت میبینم و معتقدم در این ۴۰ سال انقلاب مردم در مجموع هرگز اشتباه نکردند.
دیدگاههای مختلفی همیشه در بین مردم وجود دارد اما افکار عمومی این است که مردم به یک نتیجه کلی برسند.
هم افکار عمومی و هم مردم به نتیجه انتخابات اعتراض کردند و اعتراض به حق بود، میگویید تقلب نشد؛ درست اما آقای جنتی به عنوان رئيس شورای نگهبان در ستاد احمدینژاد سخنرانی کرد که خطا است اگر قرار بر توبه است او هم باید توبه کند چون رئيس شورای نگهبان در مقام قضاوت انتخابات حق ندارد برود به نفع یکی سخنرانی کند. آنها پول دولتی خرج کردند. نه اینکه رأی سفید و اضافی بریزند. نخیر رأی اضافی کسی ادعای مستند ندارد اما اینها هم نوعی تخلف محرز است.
چرا اعتراض به نتیجه از مجرای قانونی پیگیری نشد؟
اعتراض از مجرای قانون پیگیری شد و در نهایت مقام معظم رهبری نتیجه انتخابات را تأیید کردند بعد از آن هرکسی خلاف نظر رهبر اعتراض کرد خطا کرده است.
این خطا در دو طرف دیده شد اما نمیتوانیم بگوییم احمدینژاد یا موسوی رأس فتنه بودند، در این میان افرادی که با نظام مشکل داشتند و افرادی که به دنبال خارج کردن افرادی از مدیریت کشور بودند کاسب فتنه شدند.
حضرت علی(ع) گفتند که بعد از من خوارج را نکشید چرا که این ها راه حق را گم کردند امام (ع) خوارج و اهل جنگ صفین را با یک چوب نراندند. اما طرفداران احمدینژاد حساب اصلاحطلبان را که هیچوقت خروج هم نکردند از حساب ضدانقلاب و طرفدار آمریکا جدا نکردند. این ایراد افرادی است که داخل نظام بودند.
با این تفاسیر حوادث سال ۸۸ مصداق بارز فتنه است؟
قطعاً فتنه بوده است و ما در تعریف فتنهگر ایراد داریم و فتنهگر از هر دو طرف بودند، مردم در ۹ دی دیدند که اتفاقی افتاده و رهبر هم موضعگیری کرده است اما باز ماجرا ادامه دارد؛ آمدند وسط کار و قضیه را تمام کردند.
وحدت مردم در آن روز چه دستاوردی برای نظام داشت؟
این بهترین تصمیم مردم بود وگرنه قضیه ادامه پیدا میکرد تا تمام نفس نظام را بگیرد، وقتی مردم همه آمدند افرادی که پشتپرده بودند متوجه شدند که مردم بر نظام خود پایبند هستند و کسی نمیتواند به آن تعدی کند.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها