۰۹/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۲/۱۲/۲۹ سه شنبه

صبح قزوین وقتی آقای خاص خود را پدر کتاب و رسانه می‌داند
کد خبر: ۲۶۹۴۸۹ تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۹/۲۶ ساعت: ۱۰:۳۷ ↗ لینک کوتاه

بدا به حال فرهنگ این استان؛

وقتی آقای خاص خود را پدر کتاب و رسانه می‌داند

بدا به حال فرهنگ این استان زمانی که آقای خاص خود را صاحب حوزه و مکتب رسانه‌ای یک استان بداند و یا پدر تاریخ شفاهی قزوین و چه تلخ هر استعدادی را به تمسخر خواهد گرفت و نیز خود را کارشناس دخالت در هر امری قلمداد خواهد کرد؛ و حتی شاید خویشتن را شایسته عنوان چهره ماندگار استان قزوین هم بداند.

وقتی آقای خاص خود را پدر کتاب و رسانه می‌داند
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر صبح قزوین ؛ خبر بدی برای شما دارم، به‌زودی همه ما کتاب را فراموش خواهیم کرد؛ استان قزوین خلأهای فرهنگی فراوانی دارد و گرفتاری‌هایی که تا آن‌ها حل نشود و تا چاره‌ای اندیشیده نشود، ما را با چالش‌هایی مدام روبرو خواهد کرد.

استانی که عمده کتاب‌فروشی‌هایش همه بوی درس و دانشگاه می‌دهد و تازه‌های نشر در آن جایی ندارد و شهرهای پرجمعیتی چون اقبالیه که حتی از داشتن یک کتاب‌فروشی یا یک دکه روزنامه‌فروشی محروم هستند.

شاید اینجا و در این استان رسالت و تکلیف اهالی فرهنگ در روشنگری و آگاهی‌بخشی بیشتر است و بدون شک اولین تکلیف همه ما، دعوت مردم به کتاب و آموختن مطالعه و روحیه تحقیق و پژوهش به فرزندانمان است. اما انگار خیلی مواقع یک پای دغدغه‌مندان فرهنگی هم می‌لغزد. آنجایی که گاهی مدعیان تألیف پا به میدان فضای مجازی می‌گذارند تا مردم را آگاه کنند.

گرچه جز معدودی کتب قابل‌تحسین که مورد ارزیابی و نقادی اهل‌فن قرارگرفته‌اند، بسیاری از تألیفات فرهنگی و تاریخ شفاهی در استان قزوین هرگز مورد داوری قرار نگرفته‌اند. چه‌بسا برخی کتب که نتیجه تحقیق و مصاحبه گروهی از جوانان بوده‌اند و تنها به‌محض پیاده‌سازی و تنظیم مصاحبه کنار هم سنجاق شده و نام کتاب به خود گرفته‌اند و چه بسیار کتبی که با کنار هم قرار دادن صرف وصایا و سرگذشت شهدا و آثار دیگر رزمندگان دفاع مقدس به نام فردی دیگر منتشرشده‌اند و حتی آثاری که حاصل خاطرات مکتوب دیگران بوده‌اند، مثل خبرنگارانی که خاطرات خود را حتی بی ویراست ابتدایی در کتابی دیده‌اند و حیران گشته‌اند.

حالا از این منظر که دقت کنیم، این حس به ما دست می‌دهد که چقدر استان ما با فقر روبروست و چقدر به فرهنگ این مردم ظلم شده است. تاریخ شفاهی توسط یک ارگان به انحصار یک شخص درمی‌آید و او خویشتن را در میدانی بی رقیب دارای همه نوع اختیار می‌بیند؛ حتی به ناگاه صاحب چیزهایی می‌شود که خانواده شهدا و رزمندگان برای امانت به وی سپرده بودند و امروز می‌بینیم همین امانات بانام عکس نادیده و عکس منتشرنشده در کانال‌های فضای مجازی منتشر می‌شوند.

کتاب‌هایی که کیلویی بدون اعمال کوچک‌ترین موازین حرفه‌ای، اصول تاریخ شفاهی و حتی ویراستاری توسط نهادی منتشر می‌شوند، تا عنوان فرهنگی یک آقای خاص را سنگین‌تر کنند.

اما ای‌کاش کتاب در قزوین جدی‌تر گرفته می‌شد. ای‌کاش در کنار همه برنامه‌های روزمره این استان، جلسات نقد و بررسی تخصصی کتاب هم برگزار می‌شد و متخصصان آگاه رو در روی نویسندگان می‌نشستند و اثر را به بوته نقد می‌گذاشتند تا سره از ناسره جدا شود و مشخص گردد کدام قلم ارزشمند بوده و به تعالی فرهنگی استان کمک کرده و کدام قلم نه‌تنها نارسا بوده که فرصت‌های جوانان این سرزمین را نیز سوزانده تا کتابی در حکم گزارش کار و رزومه آقای خاص منتشر شود، آن‌هم با بودجه بیت‌المال.

چقدر به فرهنگ مردم این استان ظلم شده است و چقدر بودجه‌های تألیف و نشر در خدمت نفوذهایی قرارگرفته‌اند که اگر این‌گونه نبود و این امکانات به خدمت استعدادهای جوانان این استان درمی‌آمد، شاید امروز شاهد شکوفایی فرهنگی بودیم که نظیر نداشت.

بدا به حال فرهنگ این استان زمانی که آقای خاص خود را صاحب حوزه و مکتب رسانه‌ای یک استان بداند و یا پدر تاریخ شفاهی قزوین و چه تلخ هر استعدادی را به تمسخر خواهد گرفت و نیز خود را کارشناس دخالت در هر امری قلمداد خواهد کرد؛ و حتی شاید خویشتن را شایسته عنوان چهره ماندگار استان قزوین هم بداند.

آنچه امروز شاهد آن هستیم، کوهی از عنوان و رزومه در استان قزوین است که هرگز به کسی اجازه نداده‌اند آن را به‌نقد بنشیند، یا کوهی از آثار که هرگز به کسی اجازه نداده‌اند آن‌ها را داوری و نقد کند. چه آنکه مدعیان شاگردی آقایان با هر نقد و انتقاد و اظهارنظری در رابطه با حضرات استاد کوبنده برخورد می‌کنند.

و باز پیش خودم فکر می‌کنم، چقدر به فرهنگ این استان ظلم شده است.
انتهای پیام/2002

منبع: قزوین خبر

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان