به گزارش خبرنگار اجتماعی
صبح قزوین ،____اعظم میرزائی؛
امام حسين (ع): «چشمى كه تو را مراقب خويش نبيند، كور است»
از کی و کجایش پای خودتان! تا اینجایش را بگویم که اگر سرکی لابه لای مجلات و سایتهای خبری بکشید میبینید که مردم ما در مصرف لوازم آرایشی چه حرفهایی که برای گفتن ندارند، آن هم در سطوح بینالمللی.
یک ضرب المثلی بود قدیمترها که " کم بود جن و پری یکی هم از دریچه میپرید" به مدد مدیران دغدغهمند، خودمان در عصر جدید صاحب ضرب المثل شدیم با این مضمون: "کم بود مشکلات فرهنگی آرایش ویژه محرم هم رسید".
به قول بزرگترها دلمان آب به آب شده، نه میتوانیم حسینی را که با گوشت و خونمان عجین شده نخواهیم نه جَنَم دل کندن از فرهنگ نامأنوس غربی را داریم!
حال و هوای محرم در کشورمان، حال و هوای غریبی است؛ همه مردم مهیا میشوند، گویی عزیزکردهای از سفر بازمیگرد، خانهها میشوند تکیههای عزاداری و ایستگاههای صلواتی از هر محلهای قد میکشند و دستههای عزاداری در شهر به راه میافتند و خیل جمعیت سینهزنان پشت کاروانی که به نام حسین (ع) به راه افتاده قدم برمیدارند.
زن و مرد و پیر و جوان، فرقی نمیکند، همگی مبتلای حسیناند و دلشان در گرو این خاندان اما همه ما میدانیم که گنجها مراقبت بیشتری میخواهند، شبیه محصولی که از غفلت باغبانش آفت میبیند، ایمان و اعتقاد به اهل بیت هم از بی توجهیهای خرد و کلان آسیب میبیند و میبینیم کسانی را که به شکلی در مراسمات عزای حسینی حضور پیدا میکنند که نه شایسته فرهنگ ماست و نه در شأن مردم ما و وقتی پای صحبتشان مینشینی عقیده دارند ما عاشق امام حسینیم دلمان پاک است!
و اما حسینی که به عشقش به خیابان میآیی میفرماید: «محبّت ما اهل بيت سبب ريزش گناهان است، چنانكه باد، برگ درختان را میريزد»
و مگر نه اینکه شرط محبت، دلبری و دلدادگی است؟ برادر من، نه تو با پارگی دیسک کمرت زیر عَلم چند صد کیلویی محبتت را به حسین و خاندانس اثبات میکنی نه تو خواهر من با گیسهای پریشان و صورت روغن مالی شدهات. میخواهی حسین و اهدافش را به این شکل به دنیا نشان بدهی؟ چهرهای که تو از حسین میسازی گوش به گوش و زبان به زبان میچرخد و چه بخواهی و چه نخواهی میشوی معرف فرهنگ عاشورا و تو به قدر تاثیری که میگذاری، مسئولی.
شما آقای محترم، بله شما. شما که دم از مرام و مردانگی و لوتی بازی میزنی و رگ گردنت برای خواهر و مادر خودت متورم میشود، حواست هست زیر پرچم کسی سینه میزنی که تعریفش از ناموس فراتر از اهل منزلش بود؟
اما شما! با شما حرف بیشتری برای گفتم دارم، بله خانم محترم، حواسمان هست پشت هیئت و دسته عزاداری پسر بانویی قدم برمیداریم که خواست تا شبانه به خاک سپرده شود تا قبرش از دست هتاکان مخفی بماند و تابوتی را انتخاب کرد تا برجستگیهای بدنش نمایان نشود، حواست هست؟ جمع میشویم برای پسرش سینه بکوبیم و مویه کنیم یا کارناوال خودنمایی به راه بیندازیم و خون به دلش کنیم؟
فکر کردهای به هدف حسین؟ به صلابت زینب؟ به ولایت پذیری علی اکبر و امنیت بخشی حضرت عباس؟ به رباب چقدر فکر کردهای؟ به تکه تکههای وجود حسین که در راه زنده نگه داشتن اسلام تقدیم کرد و فریاد زد " هل من ناصر ینصرنی" چقدر اندیشهای؟ "هیهات من الذله" گفتنهایش به عمق جانت رسوخ کرده یا تنها بر زبانت جاری شده؟
صدای حسین در تمام عصرها پیچیده و تو به خودت ظلم کردهای که فکر کنی این نهضت خاموش میشود، عاشورا یک روز نیست، یک جریان است، اگر مرد راهی باید در مسیرش قرار بگیری و به جوشش این جریان کمک کنی، حسین (ع) را که ایستاده و نگاهت میکند خوب ببین، میخواهی یاریاش کن؟ اگر محبتش را بر دلت داری راهش را پیدا کن. حسین را خوب بشناس. بسم الله.
انتهای پیام/9003
دیدگاه ها