صبح قزوین ؛___امیرعلی رضایی.
شهید و شهادت واژگانی هستند که در قاموس مکاتب مادی نه فهمیده میشوند و نه تابع قواعد و معادلات آن خواهند بود.
اگر اندکی برای فهمیدن واژگان شهید و شهادت به خود زحمت دهیم، باید همه عوامل طریق لقاء الله را بشناسیم تا معنای شهد نوشی را بدرستی درک کنیم.
ما خیلی راحت ازکنار تاریخ « ظلم ظالمان » میگذریم بدون اینکه متوجه شکل گیری ظلم و ستم شویم و بدون اینکه ظالم را بشناسیم با او همنوا هم میشویم.
قیام امام حسین (ع ) به وسعت قرنها و شعاع « همه عوالم خلقت » گسترده و تمام شمول شد و گذشتگان ما نیز سالها برسرو صورت خود زدند و اشک دلسوزی برای او وخانواده به اسارت رفته او ریختند، بدون اینکه بفهمند امام حسین(ع) کی بود و چرا شهادت را پذیرفت.
فهمیدن شهادت در قرن معاصر که همه علوم مادی و تکنولوژی درخدمت واراده انسان است برای برخی سخت و ناممکن است و نمیشود گذشتگان را بخاطر عدم درک موضوع به محاکمه کشید، اما میشود جبران کرد.
به وسعت تاریخ قابل فهم، انبیاء برای سعادت بشر و شناخت خدا آمدند و در طریق هدایت، مصائب و مشکلات زیادی راهم متحمل شدند؛ اما هیچ کدام « امام حسین (ع ) » نشدند، چرا؟
پاسخ به چرایی این سئوال در یاد داشتی کوتاه، نه اقناع کننده شماست و نه در توان ما، زیرا با بضاعت ناچیز علمی هرگز موفق به شناخت کامل رابطه عشقی فی مابین حضرت ابا عبدالله( ع) و خدا« حقیقت عشق» نخواهیم شد.
در همه کتابهای آسمانی، همه انبیاء الهی متعدد از خدا مطالباتی را داشته اند و خدا هم برای همه درخواستها و مطالبات آنها، آیات خویش را نازل کرده و با پند و اندرز آنها را راهنمایی و ارشاد فرمودند و استمرار راه رسالت یعنی "توسعه توحید تا پذیرش کامل حقیقت."
وقتی پیامبران خدا با حب فرزند و یا دوستی قوم و قبیله مورد آزمایش خدا قرار میگرفتند از انسانهای عادی مثل ما، انتظار فهمیدن تمام ابعاد قیام حضرت امام حسین (ع ) دور از انتظار است.
امام حسین (ع ) بنده ای است که در سودای عشق به معبود همه دنیا را یعنی ( خواب، لذت، خوردن، تنفس، زن، فرزند، فامیل، عاطفه پدر فرزندی، قصر، استخر و همه لذائذ دنیایی را یکجا داد و فقط خدا را خرید.
در معامله ای که تن و نفس به معشوق داده شود، میشود از واژه شهادت استفاده کرد، شهد نوشی طریق یعنی« عشق بازی با خدا » این کار سخت از انبیاء الهی هم بر نیامد.
حضرت امام حسین (ع ) با در نظر گرفتن همه محاسبات عقلی و علمی فوق تصور بشری پا در میدان ایثار گذاشت، یعنی همه چیز یک طرف، عشق بخدا یک طرف.
ذبیح الله شدن در راه خدا از حضرت اسماعیل کلید خورد و در حضرت یحیی (ع) امتحان شد، اما در قیام امام حسین (ع) با اختیار و عشق پذیرفته شد و در شهید محسن آقای حججی تبلور یافت.
مگر میشود قسی القلب ترین جلاد روی زمین که شبیه ترین فرد به شمر ابن ذی الجوشن است با کارد براق و عریان بالای سر شهید حججی ظاهر شود و تیغ بر گلوی او نهد اما استغاثه و آه و زاری از او نشنود!
ذبح قربانی مدافع حرم، شهید محسن حججی « در عصر تکنولوژی قرن بیست و یکم » اوج نفهمی و کج اندیشی و خوی ددمنشانه مدعیان حقوق بشر بود.
شمشیری که « شمرکثیف النسل » بر گلوی حسین نهاد، سبب شد تا قیام امام حسین و پژواک صدای حقیقت معشوق بودن او و شجاعتش به وسعت 14 قرن همه دنیا را در نوردد و هر روزهم بر عظمت آن افزوده میگردد.
تیغ داعشی « اجیرالیهود» برگلوی محسن حججی که هم فامیلی او انسان را بیاد حج ابراهیمی و ذبیح اسماعیلی میاندازد و هم جوانی او انسان را به یاد حضرت علی اکبرهای کربلا میاندازد و هم خندههایش بر قتگاه شهادتش انسان را متحیرالعقول میکند که آقامحسن کجا را دیده بود که ما هرگزبا چشم سرنمیتوانیم آن صحنهها را تماشا کنیم.
آقا محسن با همه خصوصیاتش، با همه جوانیش و همه تشابهاتی که شهادتش با شهادت سرورش حضرت اباعبدالله الحسین (ع) دارد، شهید عصر ظهورحضرت مهدی است که شهادتش دربهای بهشتی زیادی برروی جوانان ایران میگشاید.
شهید آقا محسن حججی به عشق معنای دیگری بخشید، آقا محسن به معرفت جایگاه والای داد، او شجاعت را دوباره املاء کرد، او با وصیت خود آب پاکی را بر روی دست « تنگ دستان دنیا» ریخت.
روزی سری به « جهل» به روی نیزه به شام رفت
روزی دگر تنی به « فهم » بدون سر ز شام آمد
شهادت آقامحسن حججی سبب بیداری دوباره همه خفتگان عالم خواهد شد، او مقدمه نفس زکیه است، شاید او بهانه قیام مهدی فاطمه است نمیدانم! اما میدانم که شهادتش عادی نیست!
نمیشود درقید زمان و مکان قرن بیست ویکم بود، اما شهید حججی را نشناخت؟ آخوند بود اما شهادت را نشناخت؟
نمیدانم چرا شهید حججی « به قول استاد ازغدی پور» دارد در همه جغرافیای عالم پهن میشود! این قدر گسترده شده است که همه جا بوی عطر شهادت گرفته، ازبرچسبهای روی جلد کتابهای بچههای مدرسه گرفته تا عکس داخل خودروهای جوانان فوگلی وسوگلی، ازکاور موبایلها و تصویر صفحه اصلی تبلتهای کودکان بازی گوش میشود فهمید همه جا شده است "حججی ".
همه دارند او را با اسم بزرگش « آقا محسن صدا میزنند » حضرت آقا می آید تا برتابوت او بوسه بزند تا از قافله عاشقان آقا محسن عقب نماند.
انگشت شماری هستند بی ریشه اما ریش دار، نامردانی از جنس « عروه بن قیس » که هم نامه مینویسند به امام حسین و هم صلح طلب می شوند و جنگ را تعطیل میکنند.
خیلی خنده دار است که « کورباطنانی » مانند آخوند نجفی انگلیسی و زن جامه دریده ای مانند « شادی » که با توئیتر نوشتههای میخواهند جلوی تشعشع انوارالهی شهادت را بگیرند، میخواهند عطرگسترده در جهان رامحو کنند، بدبخت ها اصلا نمیفهمند که عشق لایتناهی است، عشق خدایی است.
آقا محسن بی تعارف، من فقط در زندگی خودم به شما حسادت میکنم، ای کاش قبل از شهادتش میگفتی به کدام معصوم توسل میجستی و کدام آیه استغاثه را میخواندی که طیارزمان شدی، توبا شهادت خود دروازه « باور» را گشودی، تو به عشق هوای تازه ای بخشیدی، خوش بحالت ما را نیزجان مولایت دریاب.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها