۱۱/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۱ شنبه

صبح قزوین خطر استراتژیک نفوذ صهیونیست‌ها در کردستان عراق
کد خبر: ۲۶۶۱۵۷ تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۷/۵ ساعت: ۱۱:۸ ↗ لینک کوتاه

یادداشت؛

خطر استراتژیک نفوذ صهیونیست‌ها در کردستان عراق

تجزیه سودان، معاصرترین تجزیه از این دست است؛ نفوذ تدریجی صهیونیست‌ها در جنوب این کشور و غفلت کشورهای اسلامی از جمله ایران، موجب شد این کشورتعیین‌کننده در آفریقا جایگاه خود را کاملاً از دست دهد.

خطر استراتژیک نفوذ صهیونیست‌ها در کردستان عراق
به گزارش سرویس سیاسی  صبح قزوین ، عباس سلیمی نمین در یادداشتی نوشت:

متلاشی کردن ملت‌های تعیین‌کننده با توسل به مقوله‌های نژادی و فرقه‌ای پدیده‌ای دیرپا در عرصه سیاست‌ورزی جهان کنونی است؛ حتی سوءاستفاده از قومیت‌ها برای تحت فشار قراردادن کشوری با هدف امتیازگیری، امری متداول است. تاریخ به‌خوبی بر این واقعیت گواهی می‌دهد که احقاق حقوق حقه آحاد یک ملت صرفاً در چارچوب اتحاد، حفظ تمامیت ارضی و تقویت قدرت ملی ممکن خواهد بود و الا چندپارچگی با هر توجیهی، صرفاً بستر مناسبی برای سلطه‌گران و زیاده‌خواهان در نظام بین‌الملل فراهم خواهد ساخت.

تجزیه سودان، معاصرترین تجزیه از این دست است؛ نفوذ تدریجی صهیونیست‌ها در جنوب این کشور و غفلت کشورهای اسلامی از جمله ایران، موجب شد این کشور قدرتمند و تعیین‌کننده در آفریقا جایگاه خود را کاملاً از دست دهد. آیا امروز می‌توانیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا نسبت به برنامه دشمنان قسم خورده مسلمانان در سودان غفلت ورزیدیم؟ آیا امروز کسی می‌تواند ادعا کند که تجزیه موجب احقاق حق قومیت یا فرقه‌ای در این کشور شده است؟ پاسخ کاملاً منفی است و حتی جنوب سودان به ابزاری برای تضعیف مستمر یک کشور تعیین‌کننده تبدیل شده است.

ایران به عنوان کشوری که ارتباطات بسیار مثبتی با سودان در آن ایام داشت، بدون تردید می‌توانست در جلوگیری از چنین فاجعه‌ای مؤثر واقع شود. متأسفانه غفلت دولت آقای احمدی‌نژاد موجب شد تا صهیونیست‌ها با موقعیتی که در سودان جنوبی برای خود رقم زدند، این کشور را به دوری از ایران وادار سازند. روند این نوع امتیازگیری‌ها قطعاً به درهم شکستن اراده یک ملت منجر خواهد شد؛ شرایطی که مطلوب سلطه‌گران در جهان معاصر است. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، آنچه امروز در بخشی از قلمرو عراق شاهدیم نمونه دیگری از نتیجه کار مستمر نژادپرستان حاکم بر فلسطین اشغالی است.

مواضع مسعود بارزانی در منطقه کردنشین عراق را آیا می‌توان ناشی از دلسوزی برای حقوق کردها دانست؟ دست‌کم بر اساس تجربیاتی که در گذشته در این کشور رقم خورده است، تردیدهای جدی‌ای در این زمینه وجود دارند. تحولات عراق در سال 1337 خ. (1958م. ) مقوله‌ای نبود که صهیونیست‌ها و حامیان پایگاهی به نام اسرائیل در منطقه از آن خوشنود باشند. با آن که عبدالکریم قاسم گام بلندی در زمینه رعایت حقوق اقلیت و اکثریت به طور همزمان برداشت و در قانون اساسی گنجانیده شد که کرد و عرب شریکند، ملأ مصطفی بارزانی با تحریک اسرائیل و ایران (که در آن زمان نقش ژاندارمی حامیان صهیونیست‌ها در خلیج فارس را برعهده داشت) بغداد را برای پذیرش تغییر جهت‌گیری‌ها و رویکردش تحت فشار قرار داد. در نهایت، با روی کار آورده‌شدن صدام که مراودات پنهان پشت پرده با لندن داشت، اجازه داده شد کردها بسیار ناجوانمردانه قلع و قمع شوند.  در حالی که همه مطلعان و صاحب‌نظران می‌دانند که در تغییر رویکرد بغداد، اسرائیل نقش اساسی و محوری و محمدرضا پهلوی صرفاً نقش تبعی داشت.

وی حتی مجبور شد به‌رغم همه ادعاهایش در مورد کوچک شمردن حکام عرب، سطح خود را به شدت تنزل دهد و با معاون رییس‌جمهور عراق به مذاکره و امضای قرارداد الجزایر بپردازد؛ زیرا این سیاستی بود که صدام را در ساختار سیاسی عراق بالا می‌کشید. رییس وقت موساد در کردستان عراق نمی‌تواند نگاه ابزاری به کردها و خیانت به آنان را در این مقطع تاریخی نفی کند.  امروز بعد از شکست پروژه داعش، صهیونیست‌ها یک بار دیگر نگاه ابزاری خود را متوجه مناطق کردنشین عراق کرده‌اند. متأسفانه معلوم نیست مسعود بارزانی وصیت پدر(ملأ مصطفی) مبنی بر عدم اعتماد به صهیونیست‌ها را در برابر چه امتیازی به طاق نسیان سپرده است.

بدون شک اگر سرنوشت سودان برای عراق نیز رقم بخورد کمترین امتیازش برای صهیونیست‌ها تحت فشار قراردادن بغداد برای دوری از تهران خواهد بود. این موضوع به‌تدریج در مورد ترکیه و سوریه نیز صادق خواهد بود. ظاهراً آمریکا با ترکیه، ایران، عراق و سوریه در مورد ادعای استقلال‌طلبی مسعود بارزانی همراه است، اما این بازی روی آنان است.

این مسأله در مورد اتحادیه اروپا نیز صادق است. تا زمانی که واشنگتن و لندن با طرح تجزیه‌طلبی در مناطق کردنشین عراق موافقت نداشتند، گرایش صهیونیست‌ها برای دامن زدن به نزاع‌های قومی در حساس‌ترین منطقه آسیای غربی ره به جایی نمی‌برد؛ بنابراین کدام تحلیل‌گر سیاسی می‌پذیرد که امروز فقط اسرائیل از تجزیه عراق حمایت می‌کند. قطعاً در این مقطع، حامیان صهیونیسم حاضر نیستند بهای دفاع مستقیم از چنین ظلمی به ملت‌های منطقه را بپردازند. زیرا با آشکار شدن این نقش‌آفرینی پنهان، بسیاری از کشورها در تمایلاتشان نسبت به سردمداران کشورهای سرمایه‌داری تجدید نظر خواهند کرد.

این فتنه‌انگیزی جدید صهیونیست‌ها که چون غائله داعش از حمایت سعودی‌ها برخوردار است، هزینه زیادی را بر ملت‌های منطقه به ویژه بر اتباع کردشان تحمیل خواهد کرد؛ بنابراین در این ماجرا آقای مسعود بارزانی تنها به قماری بزرگ دست نمی‌زند بلکه نگاه ابزاری صهیونیست‌ها به اقوام برای تضعیف ملت‌ها یک بار دیگر تجربه خواهد شد و تنفر از نژادپرستان حاکم بر فلسطین را صدچندان خواهد کرد.



انتهای پیام/1404
منبع:صبح نو

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان