۱۴/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۴ سه شنبه

صبح قزوین درس‌های نهضت ملی شدن صنعت ‌نفت برای برجامیان
کد خبر: ۲۳۷۳۳۰ تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۳۰ ساعت: ۱۰:۱۲ ↗ لینک کوتاه

درس‌های ماندگار یک نهضت؛

درس‌های نهضت ملی شدن صنعت ‌نفت برای برجامیان

تجربه انقلاب اسلامی به خوبی نشان داده که هرگاه در برابر کشورهای غربی کوتاه آمده‌ایم، به نتیجه نرسیده و نتوانسته‌ایم از منافع ملی خود دفاع کنیم، اما هر بار که مردم کشورمان توانسته‌اند در برابر آنها مقاومت کنند، نتیجه‌اش پیشرفت و توسعه کشور و حفظ استقلال ملی بوده است.

درس‌های نهضت ملی شدن صنعت ‌نفت برای برجامیان
به گزارش سرویس سیاسی صبح قزوین ، شصت و سه سال پیش در چنین روزهایی، ایران، دغدغه استقلال منابع غنی انرژی خود را داشت. شاید درست مانند امروز که همچنان کشورمان نگران دستاوردهای خود در حوزه انرژی هسته‌ای است. دیروز نفت بود و امروز صحبت از انرژی‌های نوین است، اما آنچه در این میان ثابت مانده، نهضت اسقلال‌طلبی مردم کشورمان است برای آنکه دست اجانب از منابع غنی کشور کوتاه شود.

ماجرای دست‌اندازی به منابع انرژی ایران حرف این سال‌ها نیست. از دوره‌ای که استعمار غربی پا به سرزمین‌های غرب آسیا گذاشتند، تلاش این بود که منابع با ارزش این مناطق به یغما رفته و خودکفایی و توسعه سرزمین‌هایی که تحت سلطه مستقیم استعمار نیست، متوقف شود. یک روز که طلا ارزشمند بود، انگلیسی‌ها روانه هندوستان شدند و آنگاه که ذغال‌سنگ منبع اصلی انرژی در عصر صنعتی‌شدن اروپا به شمار می‌رفت، فرانسوی‌ها و ایتالیایی‌ها آفریقا را تحت سلطه خود درآوردند.

ایران نیز از سال‌های دور مورد توجه خاص قدرت‌های جهانی بود. سرزمینی پهناور که روزی روس‌ها بزرگی جغرافیایی‌اش را تاب نمی‌آوردند و زمانی انگلیسی‌ها آن را هدف تاخت و تاز خود قرار می‌دادند.

درس‌های ماندگار یک نهضت

ماجرای نهضت ملی شدن نفت ایران را درست باید در چنین فضایی مورد بررسی قرار داد. مردم خسته از دخالت‌های انگلیسی، وقتی می‌دیدند که چطور یکی از بارازش‌ترین منابع انرژی کشورمان به دست بیگانگان افتاده و سهم اندکی از آن به مردم ایران می‌رسد، علیه این وابستگی دست به قیام زدند. قیامی که البته شاه وقت را هراسان کرد و او را مجبور به فراری کوتاه‌مدت کرد.

انگلیس با کمک قدرت تازه نفس آمریکا که در پس جنگ جهانی می‌خواست اقتدارش را جهانی کند، مدت‌ها بود که به منابع نفتی ایران دست درازی می‌کردند. رضاخان در دوره‌ای، گامی در جهت لغو قرارداد استعماری در حوزه نفت برداشت اما در نهایت به دلیل وابستگی ساختار سیاسی رژیم پهلوی نتوانست نقشه خود را عملی کند. او حتی پس از آنکه با وسوسه روی آوردن به قدرت سوم، به سوی آلمان‌ها چرخید، حتی یک روز نتوانست تاج و تخت خود را حفظ کند!

همین تجربه پدر، پسر را واداشت تا در برابر خواست مردم ایران برای استقلال نفتی بایستد. او می‌دانست که نتیجه همراهی با نهضت ملی شدن صنعت نفت، سرنگونی است. این همان درسی است که همه دیکتاتورهای وابسته منطقه آن را خوب فراگرفته‌اند و برای همین است که امروز هم امسال سلمان در عربستان در همان راهی گام می‌نهند که محمدرضا پهلوی شش دهه قبل پا گذاشته بود.

تلاش برای تکرار سناریوی وابستگی

در نتیجه ملی شدن صنعت نفت ایران، آمریکا و انگلیس کودتایی را در ایران رقم زدند. کودتایی که نتیجه ضعف درونی ایران و وابستگی دربار بود. از آن پس، باز هم سلطه واشنگتن و لندن به منابع انرژی ایران ادامه یافت تا آنکه انقلاب اسلامی، کودتاگران را در شوک فروبرد.

سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقلال نفتی ایران، همان‌ها که پیش از انقلاب منابع نفتی کشورمان را در دست داشتند، تلاش کردند تا از طریق تحریم نفتی، بار دیگر ایران را مطیع خود کنند. هدف آنها این بار، تسلط بر انرژی هسته‌ای کشورمان بود. انرژی نوینی که تا چند سال دیگر، جهان را از نفت بی‌نیاز کرده و کشورهایی در چنین شرایطی دست برتر را در اختیار خواهند داشت که از انرژی‌های جایگزین استفاده کنند.

بهانه غربی‌ها برای وارد کردن فشار هسته‌ای به ایران، شبیه همان بهانه‌های کودتاچیان در سال 32 بود. گویی انها می‌خواستند با توقف پیشرفت‌های هسته‌ای، انتقام 29 اسفند 32 را از ایران بگیرند. پاسخ مردم کشورمان به همه این فشارها مقاومت بود. با این همه، بودند کسانی که با فرافکنی ضعف‌های داخلی به چالش‌های بین‌المللی، کوشش کردند زمینه محدودسازی فعالیت‌های هسته‌ای کشور را فراهم آورند.

به هر ترتیب، با امضای توافق هسته‌ای میان ایران و شش کشور دیگر، سرعت رشد فعالیت‌های هسته‌ای موقتا کاهش یافت، با این وجود بهانه‌های هسته‌ای قطع نشد و تحریم‌ها ادامه دارد.

دلیل شکست تجربه برجام را می‌توان ریشه‌دار در تحولات سال 32 دانست. همان سالی که لندن و واشنگتن به‌خوبی نشان دادند نه در برابر منطق حقوق بین‌الملل تسلیم می‌شوند و نه حاضرند استقلال ایران را به رسمیت بشناسند. آنها تا زمانی که مهره‌ای دست نشانده نداشته باشند، به فشارهای خود ادامه می‌دهند و تا زمانی که خیالشان از بابت کنترل منابع انرژی در جهان راحت نباشد، بهانه‌شان را متوقف نمی‌کنند.

حفظ مقاومت ملی؛ کارآمدترین راهبرد

چنین است که تجربه تاریخی مردم ایران نشان می‌دهد که بهترین راه برای مقابله با زیاده‌خواهی های جهانی، نه عقب‌نشینی و وادادگی و همراهی با زیاده‌خواهان، بلکه ایستادگی و مقاومت در برابر آنهاست.

تجربه انقلاب اسلامی به خوبی نشان داده که هرگاه در برابر کشورهای غربی کوتاه آمده‌ایم، به نتیجه نرسیده و نتوانسته‌ایم از منافع ملی خود دفاع کنیم، اما هر بار که مردم کشورمان توانسته‌اند در برابر آنها مقاومت کنند، نتیجه‌اش پیشرفت و توسعه کشور و حفظ استقلال ملی بوده است. شاید برای همین است که انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها می‌کوشند تا به هر شیوه‌ای، مقاومت مردم ایران را در هم کسته و مانع از آن شوند که دستیابی به منابع غنی انرژی، ایرانی‌ها را به کشوری مستقل و توسعه‌یافته تبدیل کند.

آخرین ترفند آنها برای شکستن این مقاومت، تجربه برجام بود که می‌خواستند آن را در قالب برجام 2 و 3 تکرار کنند. با این حال درس گرفتن از این تجربه در کنار درسی که جنبش ملی شدن صنعت نفت به ایرانی‌ها داده، نشان می‌دهد که مردم ایران همچنان باید در پارادایم مقاومت حرکت کرده و مانع از آن شوند که برخی نگاه‌های معطوف به بیرون، مقاومت ملی را خدشه‌دار کند.

استفاده بهینه از انرژی‌های سنتی و جدید و نیز مقابله با وابستگی به خام‌فروشی نیز نکاتی است که باید با حفظ آن، به فرآیند استقلال و توسعه داخلی کشور ادامه داد. امروز دکترین مقاومت در اقتصاد، راهگشای مشکلات داخلی کشور است. همان دکترینی که هم ریشه‌های تاریخی استقلال‌طلبی ایرانیان را در خود دارد و هم از نظریات نوین اقتصادی برای خودکفایی بهره‌مند است.

انتهای پیام/1404

منبع: دیدبان

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان