۱۱/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۱ شنبه

صبح قزوین یک روز با جهادگران گمنام دانشگاه علوم پزشکی قزوین
کد خبر: ۲۱۷۱۸۰ تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۹/۴ ساعت: ۸:۱۴ ↗ لینک کوتاه

مجاهدت‌های خاموش؛

یک روز با جهادگران گمنام دانشگاه علوم پزشکی قزوین

تیم دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قزوین در حیطه‌های مختلف از جمله پر کردن دندان، زیبایی، جرم‌گیری، کشیدن دندان، عصب‌کشی اطفال و سایر خدمات، بسته به نیاز مردم روستا در حال انجام کارهای دندانپزشکی در همین مکان هستند.

یک روز با جهادگران گمنام دانشگاه علوم پزشکی قزوین
به گزارش سرویس دانشگاه صبح قزوین ، همه ساله گروه‌های جهادی دانشگاه علوم پزشکی قزوین به روستاهای محروم برای خدمت‌رسانی به ساکنین اعزام می‌شوند برای یک روز با این گروه همراه شدیم که گزارش آن را خواهید خواند.

مدت‌ها بود دنبال فرصتی می‌گشتم تا گزارشی از گروه‌های جهادی تهیه کنم. بچه‌هایی که از تخصص و توانشان برای خدمت‌رسانی به مردم شهر و دیارشان استفاده می‌کنند. آن هم در این ایامی که معمولا آدم ها سرگرم مسافرت ها و تفریحاتشان هستند.

بعد از مدتی یکی از دوستان با من تماس گرفت و از اعزام یک گروه جهادی پزشکی به مناطقی از الموت غربی استان قزوین خبر داد.

با دوستان بسیج دانشجویی تماس گرفتیم و بلافاصله فرصت را مغتنم شمردیم و راهی روستای آکوجان شدیم. مسیری پر پیچ و خم در رشته کوه‌های البرز که ما را به مقصد تهیه گزارشمان می‌رساند. مقصدی در ۸۰ کیلومتری شهر قزوین که برای رسیدن به آنجا به علت صعب العبور بودن جاده باید مسیری دو ساعته را سپری کرد.

در راه از یک موتوری آدرس آکوجان را پرسیدیم و وی نیز گفت که راه را اشتباه آمده‌ایمیم و بید از جاده‌ایا‌ایماا، از او پرسیدیم تا آنجا چند کیلومتر مانده است؟ و آن مرد روستایی نیز گفت ۵-۶ کیلومتر.

روستای آکوجان. در ۸۰ کیلومتری قزوین واقع است در بخش الموت غربی، روستایی محروم که مردم آن با مشکلات زیادی برای ابتدایی‌ترین نیازهایشان دسته و پنجه نرم می‌کنند.

از یکی از ساکنان روستا در مورد مشکلاتشان پرسیدیم. وی گفت: مشکلاتمان زیاد است؛ اگر حلشان کنند خوب است، مشکلات آب داریم مشکلات مسکن داریم که حل نشده است. الان دنیا بهداشتی شده است همه چیز خوب شده است اما ما داریم تو این خرابه زندگی می‌کنیم. آب نداریم، هیچ امکاناتی نداریم.

از یکی از پیرزنان ساکن همان روستا نیز در مورد مشکلش پرسیدیم؛ وی نیز پاسخ داد: مشکلات زیادی داریم. مریض هستم. تنگی نفس و ناراحتی قلبی دارم.

در بین راه گروهی از ساکنین روستاهای اطراف را دیدیم سوار بر مینی‌بوس به آکوجان می‌آمدند. از یکی‌شان پرسیدیم برای چه به این روستا آمده‌اید؟ وی گفت: گروهی هستند که از طرف بسیج برای انجام کارهای دندانپزشکی مردم روستا به این جا آمده اند و خدماتشان هم رایگان است.

وقتی به روستا رسیدیم با آقای بحرانی مسئول اردویی ناحیه بسیج دانشجویی قزوین تماس گرفتیم تا آدرس دقیق محل اسکان دانشجویان را برایمان بگوید. او نیز آدرس یک مدرسه را داد. به محض رسیدن به مدرسه آقای بحرانی به استقبالمان آمد و با وی به داخل مدرسه رفتیم.

وی در ارتباط با موقعیت روستای آکوجان گفت: اینجا روستای آکوجان از بخش الموت غربی است. ما با تیم گروه جهادی پزشکیمان به اینجا آمدیم. تقریبا سه گروه هستیم. گروه اول که تیم آقایان بودند و کارشان را انجام دادند و رفتند. تیم دوم « تیم خادم المهدی» که وارد کار شدند که تیم خانم‌ها هستند.

بحرانی ادامه داد: طبق شناسایی‌های ما و صحبت‌های مسئولین، این روستا دارای تقریبا ۵۰۰ نفر جمعیت است و اکثر مردم آنجا باغ فندق دارند و امسال هم به برکت حضور بچه‌ها باغ فندشان خیلی پربار بوده است.

وی گفت: ما روز اول که اینجا آمدیم فکر می‌کردیم اهالی بخاطر باغ‌های فندقشان و کارشان اینجا نمی‌آیند. ولی خب محرومیتشان زیاد بود و از لحاظ بحث درمانی مشکل داشتند.

از او پرسیدیم اعضای این گروه دانشجو هستند یا دکتر؟

مسئول اردویی ناحیه بسیج دانشجویی جواب داد: ما از تفکیک دانشجو، هیئت علمی و فارغ التحصیل استفاده کردیم. دانشجویانی که ترم بالا هستند و می‌توانند کار درمانی بکنند و دانشجویانی که در ترم پایین‌تر مشغول تحصیل‌اند می‌توانند در حوزه آموزش و بهداشت وارد کار شوند، کمک کنند و دستیار پزشکانی که اینجا کار می‌کنند باشند.

وی افزود: آن‌هایی که ترم بالایی هستند می‌توانند در کنار استاد و فارغ‌التحصیلان کار درمانی انجام بدهند. دانشجویان مامایی هم در اینجا بحث آموزش بهداشت و خانواده را دارند. بچه‌های دندان پزشکی هم کارهای تخصصی خودشان را با توجه به تجهیزات صحرایی که اینجا داریم انجام می‌دهند.

از بحرانی در رابطه با برنامه‌های روزانه آنجا پرسیدیم. وی گفت: دانشجویان بعد از اینکه نماز صبح را به جماعت می‌خوانند معمولاً یک برنامه فرهنگی دارند و دعای عهد می‌خوانند. سپس برای انجام صحبت‌های روزمره که امروز باید چه کاری انجام دهند آماده می‌شوند.

بچه‌ها در این مدرسه می‌نشینند و برنامه‌ریزی میکنند که امروز طرح درمان به چه صورت باشد بعد کاهاشان را تقسیم بندی می‌کنند و پس از میل صبحانه به حسینیه مدرسه می‌آیند و یک سلامی به امام حسین (ع) می‌دهند و سپس شروع به کار می‌کنند.

در ادامه از یکی از جهادگران که خانم دندانپزشکی بود پرسیدیم:

شما از کدام دانشگاه آمده‌اید؟

تهران

سال چند هستین؟

سال ششم.

آیا از همکلاسی‌ها و هم‌رشته‌ای‌هایتان به جز شما کسی اینجا هست؟

بله دو نفر از همکلاسی‌های خودم و سه نفر از سال پایینی‌های دانشگاه تهران هستند. چند نفر از همکاران قزوین و زنجان نیز هستند. تقریباً اینجا ۱۰ تا ۱۲ نفر دندانپزشک هست.

بحرانی در ارتباط با ترکیب دانشگاهی تیم جهادگران توضیح داد: بچه‌هایی که الان داخل این گروه‌ها هستند، از بچه‌های دانشگاه تهران، قزوین و زنجان هستند.

وی ادامه داد: خانم دکتر محبیان مسئول تیم هستند. ایشان فارغ التحصیل رشته عمومی دندانپزشکی دانشگاه قزوین هستند، همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه زنجان نیز می‌باشند. خانم دکتر محبیان ورودی سال ۸۴ رشته عمومی دندانپزشکی دانشگاه قزوین بودند که با رتبه ۳۰۰ در دانشگاه قبول شدند و بعد از فارغ التحصیلی به عنوان دانشجوی برتر کشور شناخته شدند. ایشان با معدل بالایی فارغ التحصیل شدند.

مسئول اردویی ناحیه بسیج دانشجویی افزود: به سبب ممتاز بودن معدل‌شان بدون کنکور در رشته تخصصی خود یعنی رشته بیماری‌های دهان، فک و صورت، در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شدند. بعد از فارغ التحصیلی در همان رشته عضو هیئت علمی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه زنجان شدند و در حال حاضر به اتفاق دانشجویانشان به اینجا تشریف آوردند.

با خانم دکتر محبیان هم‌کلام شدیم و وی توضیح داد: در حقیقت شاید خیلی از همکارانی که من در رابطه با این اردوها به آن‌ها اطلاع‌رسانی کردم، حتی با مشاهده عکس‌های این گروه‌های جهادی باورشان نمی‌شد که بتوان همچین تجهیزاتی را داخل یک مدرسه یا خانه بهداشت به وجود آورد. ما حتی داخل خانه‌های روستایی درمانگاه برپا کردیم.

وی اظهار کرد: حتی می‌توانیم داخل یک چادر با استفاده از موتور برق و آب معدنی‌هایی که وصل می‌کنیم کارمان را انجام دهیم. خیلی از همکاران هنوز هم مطمئن نیستند که آیا می‌شود همه این تجهیزات را به یک روستا آورد؟

دکتر محبیان در رابطه با تجهیزات موجود گفت: از جمله دستگاه‌ها و تجهیزات این درمانگاه سیار، دستگاه ساکشن جراحی، بهترین دستگاه جرم گیر، دستگاه توربین تراش را می‌توان نام برد. همه تجهیزات اینجا جزء بهترین‌ها است و بهترین استرلیزاسیون تجهیزات در داخل یک مدرسه انجام می‌شود.

وی در ادامه تصریح کرد: توصیه من این است که همکاران حتی شده برای یک نصفه روز تشریف بیاورند و این تجهیزات و این فضای صمیمی و همدلی را از نزدیک ببینند. من به دوستان هم گفتم به خصوص در این گروه، احساس خیلی خوب دارم چرایش را نمی‌دانم. من توصیه می‌کنم همکاران بیایند این محیط را ببینند و یک بار آن را تجربه کنند، پس از آن دیگر برای بار دوم نیازی به دعوتشان نیست و خود آن‌ها داوطلبانه خواهند آمد.

بار دیگر سراغ آقای بحرانی رفتیم و از او در مورد تجهیزات منتقل شده به روستا پرسیدیم. وی در پاسخ گفت: ما از مهرماه در مورد تجهیزات سیار صحرایی که مورد استفاده در کشور است شروع به جستجو و تفحص کردیم. خیلی از استان‌های دیگر را بررسی شد مثلاً دانشگاه تهران، تجهیرات پزشکی و دندانپزشکی آن دانشگاه را به صورت ثابت برای چند سال در محل مستقر می‌کند.

وی اضافه کرد: یا در دانشگاه اصفهان یک اتوبوسی تعبیه شده که تمام تجهیزات در داخل آن قرار داده شده است. اما مشکل این روش این است که این اتوبوس به هر جایی نمی‌تواند برود. مثلاً قادر به رفتن به مناطق کوهستانی نیست.

بحرانی ادامه داد: ما به دنبال راهی مناسب بودیم که به واسطه یکی از دوستان مخترع به ما معرفی شد. این مخترع پیرمردی بود که چندین سال در کار تعمیرات و کارهای تجهیزات دندانپزشکی و پزشکی بود. با ایشان صحبت کردیم و گفتیم که ما وسیله‌ای می‌خواهیم که صحرایی و سیار باشد و قابلیت جمع شدن را داشته باشد و بتوان آن را داخل یک وانت جا داد.

وی گفت: ایشان پس از فکر و مشورت با صرف دو ماه وقت طرحی را ارائه کرد و آن را به ما نشان داد. اتفاقاً در آن زمان بچه‌های خراسان جنوبی هم به دنبال حادثه زلزله به آن‌جا آمده بودند و آن‌ها هم به دنبال طرحی بودند تا تجهیزات سیارشان را سرپا کنند. ما همگی فکرهایمان را روی هم گذاشتیم و این تجهیزات سیاری که الان اینجاست را آن بزرگوار برایمان طراحی کرد.

بحرانی اظهار کرد: پس از آن ما کم کم کارمان را شروع کردیم و تا تابستان ۹۲ سه گروه شدیم و در منطقه مستقر شدیم. پس آن نیز به کارمان ادامه دادیم و در عید ۹۳ کارمان را ارتقا دادیم و در حال حاضر تقریبا این اردو بیستمین اردویمان است.

دکتر محبیان در حالی که به دستگاهی دندانپزشکی اشاره می‌کرد توضیح داد: این دستگاه قطعاً مدل‌های خارجی هم دارد، ولی مخترع این تجهیزات ما یک مهندس ایرانی است و با هزینه‌ای خیلی کمتر از مدل‌های خارجی این تجهیزات را در اختیار ما قرار داده است. یونیت‌های خارجی تا قیمت ۵۰ میلیون تومان هم وجود دارند ولی این یونیت پرتابلی که ما داریم با ۸ میلیون تومان تهیه کردیم.

دکتر محبیان در ارتباط با حیطه‌های کاری تیم گفت:
تیم مامایی ما در خانه بهداشت روستا بحث آموزش بهداشت را انجام می‌دهند و در صورت نیاز تست‌های غربالگری سرطان برای جلوگیری از تأخیر در تشخیص سرطان را انجام می‌دهند. بچه‌های فرهنگی ما هم داخل محوطه مدرسه و هم داخل حسینیه با گروه‌های سنی مختلف شروع به فعالیت میکنند.

به حیاط مدرسه آمدیم جایی که روحانی گروه جهادگران در حال صحبت با کودکان بود؛ از وی در ارتباط با برنامه‌هایشان در این اردو پرسیدیم، وی گفت: برنامه ما این است که در ابتدا در مورد موضوعات معارف، قرآن، آشنایی با ائمه و معارف اسلام با بچه‌های روستا کلاسی تشکیل می‌دهیم پس از اتمام کلاس بچه ها را به میدان می‌فرستیم و خودمان هم لباس‌هایمان را عوض میکنیم و همراه بچه ها فوتبال بازی می‌کنیم.

از وی در مورد چگونگی رفع نیازهای پزشکی اهالی روستا پیش از آمدن تیم جهادگران پزشکی پرسیدیم؛ وی اظهار داشت: متأسفانه مشکلات خیلی زیاد بود یا باید درد را تحمل میکردند، یا از داروهای مسکن استفاده میکردند؛ ولی این گروه‌ها واقعاً بزرگترین کار را انجام دادند و این بهترین طرحی بود که تا به حال در این منطقه مسبوق به سابقه نبود.

از راننده مینی‌بوسی که مردم روستاهای اطراف را به آکوجان آورده بود پرسیدیم از کجا آمده‌اند و برای چه کاری به آکوجان آمده‌اند؛ وی در پاسخ گفت: از رازمیان آمده‌ایم و مردم را برای کارهای دندانپزشکی‌شان به اینجا آورده‌ام.

راننده در ادامه گفت: هر روز به یک روستا می‌روم و مردم را برای انجام کارهای پزشکی‌شان به اینجا می آورم.

از یکی از ساکنان روستا در ارتباط با گروه جهادگران پرسیدیم. وی اظهار داشت: از طرف بسیج دانشجویی برای انجام کارهای دندان پزشکی مردم به اینجا آمده‌اند. این کارها خیلی خوب است، مردم روستا دستشان تنگ است؛ اینگونه کارها خیلی به آن‌ها کمک می‌کند. از این قبیل کارها در روستاها انجام شود خیلی خوب است.

از یکی دیگر از روستاییان پرسیدیم: نظرتان راجب به آمدن گروه های جهادی به روستاها و خدمات دهی آن ها به روستاییان چیست؟
وی در پاسخ گفت: خیلی خوب است. ما اگر می‌خواستیم برای کشیدن دندان‌مان به شهر برویم می‌بایست کلی هزینه صرف می‌کردیم. ما روستایی‌ها همیشه ضعیف هستیم. حقوق‌بگیر نیستیم که سر ماه حقوق داشته باشیم؛ سالانه درآمدمان نهایتاً بین یک میلیون تومان تا دو میلیون تومان است.

در پایان از رئیس شورای روستای آکوجان در ارتباط با کارهای صورت گرفته توسط تیم جهادگران پرسیدیم، وی در پاسخ گفت: واقعاً به مردم می‌رسند ما نمی‌دانیم با چه زبانی از این‌ها تشکر کنیم. واقعاً دستشان درد نکند از این بهتر دیگر نمی‌شود. هیچ کشوری از این برنامه‌ها ندارد. ما از آن‌ها خیلی تشکر می‌کنیم .

روز به پایان خودش نزدیک می‌شد و ما نیز ناچاراً باید بازمی‌گشتیم ولی تیم جهادگران در روستا ماندند و تمام فکر و ذکر ما نیز پیش جهادگران گمنام روستای آکوجان.
انتهای پیام/2002
منبع: کیوسنا

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان