صبح قزوین ؛____ عباس مهدوی.
رئیس جمهور در مراسم افتتاحیه بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات سخنان تامل برانگیز و بی سابقه ای را برزبان آورد.
حسن روحانی در این آیین گفت: «نباید به بهانه ای واهی قلمها را شکست... آیا از قلم شکسته و دهان بسته کاری ساخته است؟ بگذاریم در این جامعه آزادی باشد و بگذاریم آزادی مسئولانه باشد...»
آنگاه وی با اشاره روابط پنهان میان دستگاه قضا و برخی رسانهها، خطاب به قوه قضاییه بیان کرد: «... اگر نمک سالم باشد میشود جلوی آن را گرفت؛ اما اگر نمک فاسد شود خیلی کار سخت میشود» و در قالب همین جملات طی اقدامی کم سابقه در جمهوری اسلامی، تلویحاً قوه قضائیه را متهم به فاسد بودن کرد.
سخنانی که راندن آنها از زبان رئیس جمهوری حقوقدان جای بسی شگفتی دارد چرا که از نظر حقوقی این کلمات حاوی ادعاهایی است که میتواند در صورت ثابت نشدن مصداق بارز افترا، اهانت و یا تشویش اذهان عمومی – آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری- باشد.
با این حال کلام حجت الاسلام روحانی گذشته از بحثهای حقوقی از جنبههای دیگری نیز حاوی نکات تامل برانگیزی بود چه اینکه رئیس جمهور خود سابقۀ همکاری با همین دستگاه قضا را دارد و از سویی قوه ای که وی در راس آن قرار دارند وابسته به همان جایگاهی است که یکی از پایههای آن قوه قضائیه است؛
بنابراین با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که متهم کردن قوه قضائیه به فاسد بودن به نوعی متهم کردن نظام به فساد است و اگر نظام فاسد باشد قطعاً قوه مجریه و دولت نیز از این فساد برکنار نیستند.
در این صورت تخریب دستگاه قضای کشور آن هم توسط رئیس جمهور کشور چه معنایی میتواند داشته باشد جز اینکه این حرکت اقدامی کاملاً غیرحرفه ای و یا اقدامی در جهت جو دادنهای کاذب در آستانه انتخابات باشد؟
به ویژه آنکه دولت جز در چند مورد معدود نه تنها هیچ دستاوردی در زمینه اقتصاد نداشته است بلکه با ایجاد رکودهای تعمدی بر تنگی معیشت مردم ایران افزوده است.
بنابراین برای دولتی که به لحاظ دارا بودن دستاوردهای اقتصادی، یک ورشکسته واقعی است چه چیزی به جز جو دادنهای کاذب و اجرای شو میتواند در زمینۀ کسب رای بهتر عمل کند؟
اما نکتۀ دیگر در سخنان رئیس جمهور محترم دفاع ارزشمند وی از آزادی مطبوعات و حرمت قلم است که در جای خود عملی ارزشمند و قابل تقدیر محسوب میشود منتهی نکته اینجاست که حسن روحانی طی سه سال و نیم اخیر تنها و تنها در این زمینه حرف زده است و در برخی موارد نیز کاملاً برعکس، دولت در خفا «آن کار دیگر کرده» و دستور توقیف نشریات و رسانههای منتقد خود را صادر کرده است البته در این زمینه نیز دولت به جز رسانههای اصولگرا، رسما رسانهها و جریانات اصلاح طلب را هم به بازی گرفت چنانکه بعضا آنها نیز از قلم شکنی دولت برکنار نبوده اند.
شاهد این مدعا نیز سخنان رئیس دستگاه قضاست آنجا که خطاب به رئیس جمهوری گفت: «برخی مسئولین به صورت شفاهی یا کتبی، با واسطه یا بی واسطه درخواست برخورد با برخی مطبوعات و رسانهها را دارند؛ اما وقتی در میان اهالی رسانه قرار میگیرند، ندای آزادی مطبوعات سر میدهند».
البته کم انصافی رئیس جمهوری پیش تر در طرح شعارهای ویترینی چون حل صد روزۀ مشکلات اقتصادی، برداشتن ممیزی کتاب، بازگرداندن عزت به پاسپورت ایرانی، رفع حصر سران فتنه و سایر مواردی از این دست آشکار شده بود با این حال این موارد همگی شعارهای انتخاباتی بودند - که با وجود اینکه تقریباً هیچ یک از آنها عملی نشد- هرگز خودزنی و حمله به اصل نظام محسوب نمیشدند اما حمله بی سابقه به دستگاه قضا خودزنی و حمله به اصل نظام بود.
اما نکته آخر در مورد سخنان رئیس جمهور این است که طبیعتاً نباید برای قوه قضائیه حریم قدس قائل شد و از طرح انتقاداتی نسبت به این مجموعۀ نظام، پرهیز داشت در واقع عقلم سلیم، مبانی نظام و از جمله تاکیدات رهبری معظم انقلاب حکایت از آن دارد که از قضا مسئولین و دلسوزان باید و موظف هستند انتقادات درون گفتمانی خود را طرح کنند و حتی رهبری تاکید داشتند که اگر مسئولین جایی کاستی میبینند، واجب است که این کاستیها را مطرح کنند.
اما انتقاد و بیان کاستیها؛ قواعد و مرامی دارد که متاسفانه این قواعد و مرام در کلام رئیس جمهور باسابقه کشور رعایت نشد.
از سویی نیز زیر سئوال بردن و حمله به قوه قضائیه کمتر از زیرسئوال بردن و یا حمله به قوه مجریه نیست چرا که این دو قوه به انضمام مجلس شورای اسلامی سه ضلع حاکمیت جمهوری اسلامی هستند اما متاسفانه حاکمیت جمهوری اسلامی خواه و ناخواه توسط یکی از ارکان نظام مورد بی انصافی قرار گرفت، بی انصافی که سابقۀ و جایگاه حجت الاسلام حسن روحانی بر شدت آن افزود.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها