۱۹/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۱۰ جمعه

صبح قزوین عاقبتی که شر شد!!!
کد خبر: ۲۱۶۷ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

عاقبتی که شر شد!!!

در دهه شصت و پس از فتح خرمشهر اکبر گنجی تحت تأثیر القائات باند«مهدی هاشمی» اقدام به اختلاف افکنی در بدنه سپاه نمود. سلسله اقدامات او و برخی تندروی هایش نهایتاً در سال ۱۳۶۳ منجر به تعلیق عضویت اش در سپاه شد!

عاقبتی که شر شد!!!
به گزارش صبح قزوین، بیوگرافی اکبر گنجی

اکبر گنجی در 11 بهمن 1338 در تهران به دنیا آمد،او در محلهای «نازی آباد» و «یاخچی آباد» بزرگ شد.
دوران کودکی و نوجوانی اش را با «سعید حجاریان» و «عباس عبدی» گذراند، این آشنایی منجر به فعالیت های سیاسی مشترک آنان در سالهای بعد شد.

با تشکیل سپاه پاسداران اکبر گنجی به آن پیوست و در دفتر سیاسی سپاه مشغول به کار شد.
در همین زمان به علت ارتباط و رفاقتی که با «سعید حجاریان» معاون دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری داشت به دفتر اطلاعات نخست وزیری رفت و آمد داشت.

 در همین سالها اکبر گنجی پیش قراول برخورد با زنان و جوانان بد حجاب و فاقد پوشش مناسب در تهران به شمار می آمد، هرچند بعد ها همجنس گرایی را نیز مجاز دانست!

در دهه شصت و پس از فتح خرمشهر اکبر گنجی تحت تأثیر القائات باند«مهدی هاشمی» اقدام به اختلاف افکنی در بدنه سپاه نمود.
سلسله اقدامات او و برخی تندروی هایش نهایتاً در سال 1363 منجر به تعلیق عضویت اش در سپاه شد!

حمایت های باند مهدی هاشمی از او به خوبی مشهود بود، وابستگی اکبر گنجی به باند مهدی هاشمی به حدی بود که در زمان خلع «آیت الله منتظری» از قائم مقامی رهبری به فرمان امام که او در ترکیه بود به محض شنیدن این خبر، در اقدامی موهن تصویر امام (ره ) را بر زمین انداخت.
 

بعدها اکبر گنجی به وزارت ارشاد رفت و مدتی به عنوان رایزن فرهنگی سفارت ایران در ترکیه مشغول خدمت بود.
در این مدت او با یک افسر اطلاعاتی آمریکایی عضو ناتو و برخی اعضای مرکزی گروهک های ضد انقلاب در ترکیه ملاقات داشته است.

 اکبر گنجی یکی از وابستگان شدید به دفتر آیت الله منتظری و باند مهدی هاشمی بود.
دراواسط دهه ی شصت با حلقه ی «کیان فرهنگی» و «عبدالکریم سروش» آشنا شد و به آن پیوست.
پس از راه اندازی ماهنامه «کیان»،اکبر گنجی به همراه دیگر هم فکرانش به حلقه ی کیان پیوست و اقدام به نگارش مقاله با نام مستعار نمود.

پس از دوم خرداد،او از گذشته جسورتر شده بود و بدون هیچی ملاحظه ای اقدام به سخنرانی و نوشتن مقالات تند بر علیه اندیشه های ناب اسلامی، مقدسات دینی و شخصیت های نظام می کرد.
در همین ایام بود که وی با همکاری «علیرضا علوی تبار» اقدام به انتشار نشریه «راه نو» کرد،این نشریه که انتشار آن از اردیبهشت 77 شروع شد.

 به نوعی ادامه دهنده راه کیان و آکنده از توهین ها و مطالب خلاف واقع در خصوص اسلام و نظام اسلامی بود .

در اظهاراتی موهن،با بیان این که «جامعه مدنی ولایت مطلقه را نمی خواهد.
حتی ولایت را نمیخواهد،چه رسد به مطلقه» گفت:  ما احتیاج به رهبر نداریم،مگر مردم یتیم اند که پدر بخواهند.
فاشیست ها می گویند باید مطیع رهبر بود.

ما از ولایت که حرف می زنیم مثل این است که بگوییم در زمین خدایان متعددی داشته باشیم .
.
.
با رهبریت میخواهند کل جوامع بشری را از بین ببرند.
اینها،رهبر اسلام را به همه تحمیل میکنند.
تحمیل جبارانه(!)خدمتگزاری قدرت جباری که در رأس قدرت قرار گرفته است و همه چیز در پیشوا یعنی هیتلر ذوب می شود.

 او همچنین با لحنی بغض آلود نسبت به رزمندگان هشت سال دفاع مقدس اظهار داشت: «افراد فاشیست،اقتدار طلب،پرخاشگران و آدمهای ناکام بعد از جنگ چون شکست خوردند، وعده هایی که رهبر به آنان داده بود عملی نشد ،ناکام ماندند و سرخورده شدند، می بینند اعلامیه های آنان سرشار از آه و ناله است، حاکی از نامرادی و شکست است،دست به خشونت میزنند،آدم می کشند و از تهاجم فرهنگی حرف می زنند.
اینها و رهبران آنها قول فتح کربلا را دادند، اما ناکام ماندند.
 

  اکبر گنجی همچنین در آستانه انتخابات مجلس خبرگان، درجهت تضعیف جایگاه ولایت فقیه خواستار «انتخاب مستقیم رهبر برای زمان محدود و به صورت مشروط و تحت نظارت خبرگان و تغییر ترکیب مجلس خبرگان از اعضایی صرفاً روحانی به اعضایی مرکب،از نه فقط فقها بلکه سیاستمداران،حقوق دانان،نظامیان،جامعه شناسان،روان شناسان،مدیران و هنرمندان شد.
»

 توهین به مقدسات

 یکی از نکات قابل توجه در خصوص اکبرگنجی ، جسارت وی در شکستن تمام خطوط قرمز حتی مقدسات اسلامی است! او در مقاله ای در روزنامه «صبح امروز» قیام حضرت امام حسین (ع) را خشونت نامید و حتی مشروعیت این قیام را زیر سؤال برد و نوشت :پیامبر (ص) در بدر و حنین و .
.
.
شمشیر زد اما آیا جنگ های جبهه حق علیه باطل پیامد های ناخواسته یا آثار وضعیه به دنبال ندارد؟

کینه ها و عقده های به جا مانده از بدر و حنین در کجا سر باز خواهد کرد ؟ خشونت،فرزند خشونت و درخت خشونت میوه هایی جز خشونت به بار نمی آورد.

هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل می داند، دست به خشونت بزند و در صدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید.

 او حتی پا را از اهانت به مقدسات فراتر گذارد و با همفکرانش خواستار تغییر محتوای زیارت نامه امام حسین (ع) به سبب « خشونت » موجود در مضامین آن شدند.

 همچنین در نشریه "راه نو" نوشت: « پیامبر و ائمه فقط در برهه ای از زمان،صلاحیت مرجعیت را داشته اند.
»

 اکبر گنجی در یادداشتی که در روزنامه صبح امروز منتشر شد درباره فرج حضرت مهدی (عج) نوشت «یکی از خطراتی که آینده جنبش آزادی خواهی ایران را به طور جدی تهدید می کند اسطوره سازی و قهرمان پروری است.
اسطوره سازی همیشه مردم را در انتظار سراب ابر مرد نجات دهنده باقی نگاه می دارد.
»

  قتل های زنجیره ای

 در این پروژه نقش اصلی را اکبر گنجی ایفا کرد.
وی در کتابی با عنوان «عالی جناب سرخ پوش و عالی جنابان خاکستری»، با عنوان فرعی «آسیب شناسی گذار به دولت دموکراتیک توسعه گرا» با اهانت به مسئولان نظام،آنها را به سرکوب و قتل مخالفان داخلی و خارجی و فساد گسترده اقتصادی و اخلاقی متهم کرد.

 اکبر گنجی می کوشید با مطرح کردن نام «سعید امامی» به عنوان طراح قتل های مشکوک، وزیر اطلاعات حجت الاسلام فلاحیان و سپس آقای هاشمی رفسنجانی را، حلقه های بالاتر تصمیم گیری در این اقدامات معرفی کند.
وی مدعی بود این جریان نقش اصلی و پشت پرده را در قتل های زنجیره ای ایفا کرده اند.

 این خط تبلیغاتی که توسط اکبر گنجی، عمادالدین باقی و علیرضا نوری زاده پیگیری می شد تا جایی پیش رفت که چندی بعد در آستانه نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی برای انتخابات مجلس ششم، یک قاضی بلژیکی با تکیه بر همین ادعاها و بر اساس شکایت یکی از کمونیست های ضد انقلاب، حکم بازداشت ایشان را با اتهاماتی نظیر آدم ربایی،  شکنجه،صدمات روحی و روانی و قتل صادر کرد .

 ماجرای کنفرانس برلین

 در بهار 1379  که کنفرانس برلین برگزار شد اظهارات جنجالی زیادی مطرح شد،اما مهمترین بخش این کنفرانس که بی ارتباط با بقیه اظهارات سخنرانان و نیز اعضای ایرانی حزب سبزهای آلمان نبود، سخنرانی اکبر گنجی بود.

 او که به عنوان فردی نزدیک به حزب مشارکت شناخته می شد، تلاش کرد تا ضد انقلاب را متقاعد سازد که نظام حاکم بر ایران از جمله رژیم های اصلاح پذیر و قابل تغییر به شیوه های دموکراسی مسالمت آمیز و انتخابات است.

 او این اظهارات را در میان سر و صدای افراد ضد انقلاب حاضر در جلسه درباره غیر قابل تغییر بودن نظام از طریق مثل انتخابات بیان می کرد .

 وی در این سخنرانی گفت: «تاریخ بشریت نشان داده که به شیوه های انقلابی نمی توان دموکراسی ایجاد کرد، ما حق نداریم به مردم بگوییم چه جوری لباس بپوشند و چه جوری نپوشند .
.
.
قطعاً دموکراسی بر ایران حاکم خواهد شد.
قطعاً ما شاهد ایرانی آزاد و دموکرات خواهیم بود.
»

 وی همچنین در مدت حضورش در برلین با روزنامه «تاگس اشپیگل» مصاحبه کرد که در شماره مورخ 8 آوریل 2000 این روزنامه منتشر شد.
تیتر این مصاحبه «امام خمینی به موزه سپرده خواهد شد» بود!

 اکبر گنجی هم چنین در خصوص بحث حجاب گفت: «در قانون اساسی،پوشش اجباری وجود ندارد، بلکه محافظه کاران با خشونت،این موضوع را اعمال کرده اند.
»

  اما جنجالی ترین قسمت این مصاحبه پاسخ گنجی به سؤال خبرنگار نشریه در خصوص حضرت امام (ره ) بود.
اکبر گنجی اظهار داشت: «ما سعی می کنیم نظرات امام خمینی (ره ) را به نحوی تفسیر کنیم که در تضاد با دموکراسی قرار نگیرد، اما در نهایت هیچ کس نمی تواند از این مانع بشود که وی درموزه قرار نگیرد .
این یک تحول تاریخی است.
»

 بازگشت به تهران و محاکمه

 اکبر گنجی با بازگشت به تهران بازداشت شد و پس از مدتی به دلیل اظهارات موهنش مورد محاکمه قرار گرفت.
دادگاه بدوی، وی را به ده سال حبس و پنج سال تبعید محکوم کرد.

 اما دوسال بعد در دادگاه تجدید نظر حکم گنجی به شش ماه حبس کاهش یافت اما با اعتراض مجدد دادستانی تهران، حکم گنجی دوباره نقض شد و این بار به شش سال حبس بدل گردید .

 حمایت های صریح و مستقیم سران استکبار جهانی از جمله جرج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا،تونی بلر نخست وزیر وقت انگلیس از اکبر گنجی نشان داد میزان وابستگی وی و علاقه اربابانش به او تا چه حد بوده است.
سرانجام اکبر گنجی در روزهای پایانی سال 1384 از زندان آزاد و بلافاصله از کشور خارج شد.

 دفاع از "همجنس گرایی"

 اکبر گنجی در یکی از آخرین مقالات خود به دفاع از همجنس بازی پرداخت، وی در بخش دوم مقاله «همجنس گرایی: اقلیتی ناحق؟ و فاقد حقوق !؟» پس از ذکر آرای «محسن کدیور» در خصوص همجنس گرایی می نویسد: «کدیور میگوید مجازات شدید هم جنس گرایان از احکام ثابت و دائمی شرعی است.

ملاک و معیار تمایز احکام موقت از دائمی چیست؟ تا بر اساس آن ملاک گفته شود مساله ای جزو احکام دائمی اسلام هست یا نه ،کدیور می گوید مسلمان بودن مطلقاً با هم جنس گرایی نمی سازد.
ملاک و معیار مسلمانی چیست تا بر مبنای آن ملاک بفهمیم چه چیزی با مسلمانی سازگار است و چه چیزی ناسازگار؟»

  اکبر گنجی تصریح می کند: تا آنجا که من می فهمم، هر رفتاری که از آدمیان سر میزند ( خوب و بد ) عملی انسانی است؛ نه غیر انسانی یا حیوانی، هم جنس گرایی همان قدر انسانی است که ناهم جنس گرایی.
عدالت ورزی همان قدر انسانی است که ظلم و بیداد، با این تفاوت که عدالت از نظر اخلاقی فضیلت است و ظلم رذیلت .

انکار ضروریات دین

 اکبر گنجی در مقاله ای تحت عنوان«قرآن محمدی» مدعی شد قرآن کلامی بشری و از سوی پیامبر (ص) است.
البته پیش از او نیز عبدالکریم سروش چنین دیدگاهی را مطرح نموده بود.
همچنین وی در ادامه اظهارات هتاکانه خود منکر وجود امام عصر ( عج) شد و ادعا کرد : «دوازدهمین امام شیعیان (حضرت مهدی ) وجود خارجی ندارد، امام غائب برساخته نزاع های خانوادگی بر سر ارث و میراث است.
»

 آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ با استفتاءهایی در خصوص اظهارات گنجی بیان فرمودند: «هرگاه ثابت شود کسی این گونه سخنان را گفته است به یقین مرتد است و از نظر علمای اسلام پاک نمی باشد.
»

  اکبر گنجی و انتخابات ریاست جمهوری سال 1388

 اظهارات اكبر گنجی پيرامون رد تقلب در انتخابات 84 ( به استناد سخنان بهزاد نبوي، رمضان زاده، تاج زاده، عباس عبدي، خاتمي و.
.
.
) و تأكيد بر پيروزي احمدي نژاد در كنار تأييد بر جنبش نبودن جنبش سبز به يك بلبشوي كامل در محافل ضدانقلاب رقم زده است.

اين محافل به جاي پاسخ دادن درباره مستندات ارائه شده، سعي كرده اند عدم تعادل و آشفتگي روحي اكبر گنجي را كه پيش از اين «قهرمان، مبارز شجاع، ابوذر، و عضو اتاق فكر پنج نفره جنبش سبز در خارج كشور» معرفي شد، برجسته كنند و با تحقير و تمسخر و تخطئه و ارعاب وي، پريدن برجك فتنه سبز با ادعاي محوري تقلب را پنهان كنند.

  دیدگاه اکبر گنجی در برنامه پرگار بی بی سی فارسی، درباره امام راحل

 اکبر گنجی در برنامه پرگار در شبکه بی بی سی فارسی که با موضوع میراث روح ا.
.
.
برگزار شد، به اتهامات و اهانت های جدیدی به رفتار و گفتار امام خمینی پرداخت.

 او با بیان اینکه امام خمینی دو تئوری ولایت فقیه داشت که در نظریه اول اختیارات ولی فقیه را مشروط به اجرای احکام اسلام می دانست و در نظریه دوم خود،حکومت را اصل فرض کرده است و معتقد است که دولت می تواند تمام احکام اولیه اسلام را تعطیل کند، اظهار کرد:

 هیچ کافری هم جرأت گفتن چنین حکمی را ندارد.
هیچ کافری این را نمی گوید که برای حفظ نظام می توان دروغ گفت،جاسوسی کرد یا حتی شرب خمر کرد.

 این در حالی است که او برای گفته های خود به جلد ۱۵صحیفه امام صفحۀ ۱۱۶ مورخ ۲۷مرداد1360 استناد کرد که در آنجا امام خمینی دروغ گفتن و جاسوسی و شرب خمر را اگر برای حفظ جان مسلمین لازم باشد مجاز شمرده است که عقل هم آن را تأیید می کند، این بیان نشان دهنده اهمیت جان انسان ها در دیدگاه امام خمینی و اسلام است.

 منابع:سایت ما هستیم- سایت رسانه ایران- سایت صراط – سایت شخصیت شناسی

انتهای پیام/2002/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان