۱۹/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۱۰ جمعه

صبح قزوین آیا"فروشنده"می‌تواند نمایانگر قشر روشنفکر جامعه ایرانی باشد؟
کد خبر: ۲۱۶۳۰۶ نویسنده: ندا حبیبی تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۸/۳ ساعت: ۱۳:۲۹ ↗ لینک کوتاه

نقدی بر جدیدترین اثر اصغر فرهادی؛

آیا"فروشنده"می‌تواند نمایانگر قشر روشنفکر جامعه ایرانی باشد؟

آیا "فروشنده" " اصغر فرهادی " می‌تواند نمایانگر قشر روشنفکر جامعه ایرانی باشد؟ سوالی که در ابتدای فیلم ذهن تماشگر را درگیر می‌کند و تا انتهای داستان منتظر دریافت پاسخ از سوی کارگردان روشنفکر هم وطنش می‌ماند.

آیا"فروشنده"می‌تواند نمایانگر قشر روشنفکر جامعه ایرانی باشد؟
صبح قزوین ؛___ ندا حبیبی.

دو زوج هنرمند که نماد جامعه روشنفکر ایرانی هستند در منزل جدیدی که پیش از ورود آنها زنی روسپی (تن فروش) درآن زندگی می‌کرده ساکن می‌شوند، خانه‌ای که آغازگر ویرانی روح و روان دو زوج هنری می‌شود.
منزل جایگاهی است که خانواده در آن به آرامش می‌رسد و اصغر فرهادی با نماد شناسی این جایگاه توانسته است درام داستان خود را روایت کند.
در ابتدای فیلم می‌بینیم ساختمانی که زوج جوان در آن زندگی می‌کنند، بخاطر گودبرداری غیر اصولی یکی از همسایه‌ها می‌لرزد و این اتفاق ناخوشایند آغازگر گره اصلی داستان است.
ویرانی منزل و آسیب به دیوار‌های اتاق خواب زن و شوهر خبر از اتفاقی ناخوشایند در حریم خصوصی آنها می‌دهد.
این نوع ریزه‌کاری‌ و نشانه گذاری‌ها در سینما ایران که آمار فروش فیلم‌های کمدی بی محتوایش سر به فلک می‌کشد، هیجان انگیز است؛ اما باید دانست که این نماد‌ها در سینمای پرافتخار فرانسه که فرهادی را برگزیده یکی از فستیوال‌ها‌ی هنری خود کرد بسیار ابتدایی به نظر می‌رسد.
در سکانس‌های میانی فیلم زنی را می‌بینیم که با توجه به عواطف زنانه اش رفتار می‌کند و با قربان صدقه‌هایش برای گربه‌های ساکن در منزل جدید شخصیت خویش را به مخاطب نشان می‌دهد.

خلاف تصور فیلم نامه نویسِ داستان، افراد عاطفی روحیه ای حساس و شکننده دارند و در مواقعی که مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند واکنشی تهاجمی از خود نشان می‌دهند.
تصور کنید زنی ایرانی با روحیه لطیف، متاهل و وابسته به همسر مورد تعرض مردی قرار می‌گیرد که هم سن پدرش می‌باشد!
رعنا( ترانه علیدوستی)نقش اول داستان وقتی دچار حادثه ناگوار می‌شود مطابق با ویژگی‌هایی که مطابق شخصیت وی در ذهن بیننده پیش نویسی شده است، رفتار نمی‌کند.
غالب افراد فیلم فروشنده در انتهای داستان مطابق با رفتارهایی که برایشان تعریف شده است عمل نمی‌کنند.
براستی فرهادی چه هدفی را دنبال می‌کند زمانی که عمل وقیحانه یک انسان‌ را با بیماری قلبی و تنگدستی وی عادی جلوه می‌دهد و مخاطب را به دلسوزی برای یک جنایت کار متاهل وادار می‎‌کند!
کارگردان فیلم فروشنده عمل متجاوز را تطهیر می‌کند و با یک جمله " وسوسه شدم " او را بی گناه جلوه می‌دهد.
رعنا پیرمرد خطاکار را می‌بخشد در حالی که مخاطبِ جنس مونث که شخصیت زن داستان را فردی با اصالت خانوادگی می‌بیند، هیچ وقت نمی‌تواند واکنش وی را درک کند و آن را عقلانی تصور کند.
از سوی دیگر در این فیلم افرای به عنوان همسایه‌ به مخاطب معرفی می‌شوند که با توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود خارج از قالب افراد حاضر در جامعه واقعی ایران هستند و واکنش این افراد در مقابل ‌اقدام ناشایست پیرمرد داستان بسیارعادی جلوه داده می‌شود و در حالی که چنین اتفاق ناگواری درجامعه ایرانی قابل پذیرش نیست.
فرهادی تماشگر را بر سر دوراهی قرار داده و محکوم کردن پیرمرد را در هاله‌ای از ابهام‌ قرار می‌دهد و مخاطب نمی‌داند تجاوزی صورت گرفته است یا نه!
در فیلم شاهدیم پیرمردی مریض که به طمع زنی تنها، از پله‌ها بالا می‌آید و از قضا پایش زخمی می‌شود و بعد از انجام جنایت با سرعتی عجیب از پله‌ها پایین می‌رود و به هیچ کدام از همسایه‌هایی که به قول خودشان با صدای قروم قروم از خانه بیرون می‌زنند، برخورد نمی‌کند!
شکافی که دراین قسمت فیلم نامه وجود دارد برای مخاطب قابل هضم نیست. پیرمردی که بر اثر یک سیلی آبکی سکته می‌‌کند چگونه می‌تواند این حجم از هیجان وارده را در هنگام انجام جنایت تحمل کند؟!
نوع نگاه فیلم نامه نویس فروشنده، از منظری قابل تقدیراست که هر تماشاگری با داستانی متفاوت در ذهن از سینما بیرون می‌آید.
اما آیا این نوع ساختارشکنی برای موضوعی که هنجار‌های جامعه را در برمی‌گیرد قابل قبول است؟
آیا فیلم نامه نویس نمی‌تواند بین اتفاقات روزمره و موضوعات هنجارشکانانه مانند تجاوز به عنف، تفکیک قائل شود!
مخاطب فیلم "فروشنده" وقتی در مقابل تصمیم قطعی عماد (شهاب حسینی) قرار می‌گیرد دچار دوگانگی شخصیت می‌شود.
شخصیتی که برای حفظ حریم مسافر خانم در تاکسی، جابجا می‌شود حالا درگیر حرمت شکنی ناموسش می‌شود؛ اما نمی‌تواند رفتار مناسبی را در مواجه با این اتفاق ناخوشایند از خود نشان دهد، تناقضات رفتاری عماد، ثبات شخصیتی خاصی را نشان نمی‌دهد.
شاید این موضوع را برخی ضعف فیلم نامه نویس و عده‌ای دیگر آن را مطابق با فرضیه‌ها‌ی روانشناسی به حساب نیاورند. "اصغر فرهادی" قلمی ناهموار دارد و از کلیشه نویسی دوری کرده و فیلم نامه نویسی پست مدرن را تجربه می‌کند.
نشانه گذاری‌ها در سکانس ابتدایی داستان شاید خبره گری فیلم نامه نویس را به رخ مخاطب بکشد اما زیرلایه نویسیِ افراطی فرهادی کار دستش داده و داستان را در سکانس‌های ابتدایی لو می‌دهد.
کمدی پر از لوازم آرایش و اجناس زنانه و برخورد همسایه با مستاجر‌های جدید و تاکید بر مشکلات مستاجر قبلی وخط و نشان‌هایی که زن داستان برای صاحب خانه می‌کشد، گواه براین ادعاست.
شاید نگاه یک مخاطب خاص در هنگام تماشای فیلم بسیار دقیق باشد و از علایم موجود در فیلم به ماجرا اصلی داستان پی ببرد اما در فیلم فروشنده تاکید بیش از اندازه بر لوازم زنانه واتاق خواب و نشانه‌های دیگر، داستان را حتی برای تماشاگر عام نیز رسوا می‌کند.
فرهادی در میان سکانس‌های پایانی به صورتی آشکار مذهب را نشانه می‌گیرد. پیرمرد به عنوان فردی مذهبی که دچار عقده‌های فرآوان جنسی و اخلاقی است به مخاطب معرفی می‌شود و همسرش زنی چادری است که با آوردن نام ائمه(ع) خود را به عنوان شخصیتی مذهبی به مخاطب معرفی می‌کند. خانواده ای مذهبی که عقده‌های درونی خودشان را بر سر جماعت روشنفکر جامعه خراب می‌کند و خود نیز قربانی وضعیت بد اجتماعی و مذهبی هستند.
تعریف فرهادی از جنایتکار داستان به این شکل است که همه قربانی مذهبی هستند که مردهایش را عقده ای بار می‌آورد.
عماد داستان معلم است و در سکانسی از فیلم می‌بینم که وی در سر کلاس خوابش می‌برد و دانش آموزش با گوشی خود بدون اجازه از معلم فیلم می‌گیرد. وقتی که عماد گوشی را بررسی می‌کند بدون اجازه از دانش آموزعکس‌های دیگرش را نیز می بیند.عماد به آسانی وارد حریم شخصی دانش آموز می‌شود درحالیکه درسکانس ابتدایی دیدیم به حریم شخصی خانمی که سوار بر تاکسی شده بود احترام می‌گذارد.
عدم ثبات تمام شخصیت‌های داستان فضای قهرمان گونه فیلم را تخریب می‌کند و مخاطب را متحیرانه به دنبال شخصیت با ثبات داستان می‌فرستد.
سرگیجه مخاطب از هنر "اصغر فرهادی" است که سرگیجه‌گی در تمام سکانس‌های فیلم، مخاطب را دلزده می‌کند. همانطور که فرهادی در نشانه گذاری فرآوان افراط به خرج می‌دهد در موضوع اصلی فیلم و شخصیت‌های بی ثباتش افراط گونه برخورد می‌کند.
فروشنده فیلمی است که حتی نگاه‌های بازیگران اصلی اش لایه دیگری از فیلم نامه را می‌نویسد. این نوع نگرش فرهادی برای چنین موضوعاتی آفت بزرگی به حساب می‌آید.
خروج از محتوای مناسب برای به رخ کشاندن هنر خود در جامعه ای مانند ایران که درگیر ارزش‌های اخلاقی و دینی است، خطرناک خواهد بود.
مخاطب ایرانی توقع دارد عماد داستان را مطابق با مردهای جامعه ایرانی تصور کند. در حالی که در انتهای فیلم می بینیم که عماد محکوم ماجرا شناخته می‌شود ‌و بخاطر سیلی که بر صورت متجاوز می‌زند مخاطب را به تنفر از خود وامی‌دارد.

تجاوز به عنف عملی است که مورد انزجار اسلام قرار می‌گیرد و مجرمان آن بخشیده نمی‌شوند.
انتقام عماد از پیرمرد می‌تواند مشت نمونه خروار این حکم اسلامی باشد که از سمت فرهادی به شیوه ای بزک شده نشانه گرفته شده است.
هیچ کدام از مخاطبین حاضر در سینما قتل پیرمرد بدست عماد داستان را که دچار عدم ثبات شخصیتی است، نمی‌پذیرند. زیرا هیچ مخاطبی دوست ندارد قهرمانش دچار انحراف اخلاقی شود، اما واکنش‌های رفتاری عماد در مقابل پیرمرد متجاوز بسیار لطیف ومحترمانه است.
اگر این زوج داستان نماد انسان‌های روشنفکر جامعه هستند باید برای پیگیری ماجرا و وارد شدن به حریم شخصی خود از طریق قانون اقدام کنند. در حالی که عدم اعتماد زوج فیلم به مراجع قانونی و ترس از رسوایی، مخالف با فضای فکر مردمی است که در آن ساختمان زندگی می‌کنند.
تمام این تناقضات رفتاری شخصیت‌های داستان نشان می‌دهد که فیلم نامه نویس نتوانسته است، جامعه اش را به طور دقیق آنالیز کند و درمقابل بحران روحی وسیعی قرار دارد.
شاید اقلیت جامعه به اصطلاح روشنفکر بتوانند تصمیم شخصیت‎ها‌ی اصلی داستان را در مقابل عمل قبیح تجاوز بپذیرند، اما کلیت جامعه ایرانی چنین رفتاری را نمی‌پذیرند.
آیا "فروشنده" " اصغر فرهادی " می‌تواند نمایانگر قشر روشنفکر جامعه ایرانی باشد؟ سوالی که در ابتدای فیلم ذهن تماشگر را درگیر می‌کند و تا انتهای داستان منتظر دریافت پاسخ از سوی کارگردان روشنفکر هم وطنش می‌ماند.
بی اغراق می‌توان گفت، فرهادی بیشتر از آن که بخاطر قالب اصلی فیلم نامه اش جایزه گرفته باشد برای به چالش کشاندن احکام اسلامی از سوی داوران جشنواره کن مورد تشویق قرار گرفته است.
انتهای پیام/2002

دیدگاه ها

مبین / ۰۲ آبا ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۰

احسنت بسيار عالي
اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان