۱۹/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۱۰ جمعه

صبح قزوین نهایت نفهمی و بی‌وجدانی روشنفکرنمای داخلی
کد خبر: ۲۱۴۷۵۴ تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۶/۲ ساعت: ۱۵:۴۰ ↗ لینک کوتاه

یادداشت؛

نهایت نفهمی و بی‌وجدانی روشنفکرنمای داخلی

اینکه نگران جان کودکان باشیم بسیار زیبا و انسانی است ولی اینکه از کانالی آن را به پیش ببریم که در نهایت به حمایت از اندیشه‌ای ختم شود که سر یک کودک را برای ایجاد پروپاگاندای سیاسی از بیخ می‌برد، نهایت نفهمی و بی‌وجدانی است.

نهایت نفهمی و بی‌وجدانی روشنفکرنمای داخلی
به گزارش سرویس سیاسی  صبح قزوین ، امیر استکی طی یادداشتی در صفحه نخست وطن امروز نوشت:
 
اول ـ داعش، جبهه‌النصره، احرارالشام و... چه فرق می‌کند، اصولا ما برای همه آنها به یک اندازه مستحق آن هستیم که سر بریده شویم و به نظر نمی‌رسد برای‌شان خیلی فرق داشته باشد که ما اینجا در همین ایران خودمان چه تفاوت‌هایی با هم داریم. قاعدتا آنگونه که خودشان نشان می‌دهند فرقی نخواهد کرد یک ایرانی معمولی، حزب‌اللهی یا حتی روزنامه‌نگار روزنامه شرق یا ایران باشیم، بلکه آنها به صغیر و کبیرمان رحم نخواهند کرد.
 
شاید آن روزهای ابتدایی بحران سوریه می‌شد ولو اشتباه و به غلط- که امروز مشخص است اشتباه و غلط است- تحلیل‌هایی دیگر داشت ولی امروز به نظر نمی‌رسد بشود از شر این دشمنان جدید و به معنای واقعی کلمه وحشی بدون زدن ریشه‌های‌شان در اطراف‌مان آسوده بود. متاسفانه اینگونه به نظر می‌رسد جز این راهی پیش روی ما نیست و خب! هر چند پرچالش و پرهزینه ولی به هر حال این راهی است که باید رفت.
 
دوم ـ بسیاری مواقع در برخورد با نحوه تحلیل و فهم مسائل سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی توسط روشنفکرنمایان وطنی، این نکته به ذهنم می‌رسد که گویا اینان بیشتر از آنکه براساس یک چارچوب فکری ایجادشده در بستر جهان‏زیست‏شان به مسائل بنگرند، با نوعی حالت انتظار تایید توسط جامعه جهانی- بخوانید چند کشور غربی و در رأس آنها آمریکا- مسائل را می‌فهمند و واکنش نشان می‌دهند.
 
مثلا در ایام دانشجویی و در زمان یکی از حملات صهیونیست‌ها به نوار غزه بزرگ‌ترین واکنش یکی از تشکل‌های دانشجویی از همین قماش این بود که در اعتراض به پخش تصاویر کودکان کشته‌شده در تلویزیون، بیانیه صادر کنند و به این مساله معترض باشند که پخش این تصاویر امنیت روحی و روانی کودکان ایرانی را مختل می‌کند! و خوب که دقیق شویم می‌بینیم این واکنش از همان جنسی است که گفتیم و بالاخره تلاشی است برای یافتن یک راه برای تاختن به انقلاب اسلامی حتی در مساله‌ای که هیچ آدم باوجدانی نمی‌توانست موضعی جز حمایت از مظلومان در برابر آن داشته باشد.
 
موضع شیک دلسوزی برای کودکان اما در تحلیل نهایی تلاشی برای همسو شدن با نظر جامعه جهانی و رسانه‌های پرشمار آن است بر سر اینکه حماس و حامی آن ایران مقصران اصلی هستند و سیاست‌های غلط آنهاست که مساله نوار غزه را پیچیده و خونین کرده است.
 
البته یک مستمسک داخلی برای روکش کردن این تمنای درونی لازم به نظر می‌رسید و آن هم امنیت روانی کودکان ایرانی بود. این فقط یک مثال است و از این دست شعبده‏بازی‌ها در بساط این جماعت به وفور یافت می‌شود. تلاش برای هماهنگی با جامعه جهانی و تصویرهای رسانه‌ای آن با همه تناقضاتی که دارد.
 
سوم ـ این روزها پایگاه هوایی نوژه همدان برای پرواز یکسری هواپیماهای بمب‌افکن سنگین روسی استفاده می‌شود. بمب‌افکن‌هایی که اهدافی را در سوریه، ضد داعش، جبهه ‌النصره و گروه‌های تروریستی بمباران می‌کنند و خب! این در راستای منافع و الزامات امنیتی است که ما در موضوع نابودی این گروه‌های تروریستی داریم و بر مبنای آنچه در بند اول این متن به آن اشاره کردیم به نوعی ناگزیر از این برخورد هستیم. همکاری با روسیه در راستای مقابله با این تروریست‌های دشمن درجه یک ما، به نوعی گام زدن در جهت منافع ملی ما خواهد بود و این مهم است که با نگاه مطلق به منافع‌مان به این همکاری بنگریم.
 
چهارم ـ این روزها رسانه‌های غربی در رابطه با مساله سوریه تمرکز خود را بر محوری بودن نقش معارضان غیر اسلامگرای سوری گذاشته‌اند و همه این تلاش‌ها برای این است که فشارهای ایران و روسیه در جبهه نبرد سوریه را فشار بر دموکراسی‌خواهان قلمداد کنند و از وادی مبارزه با تروریسم که در نگاه آنان امری مشروع است خارج کرده و به نوعی حمله به مردم بی‌گناه در سوریه نشان دهند. همه اینها نیز از مسیر بازتاب یک طرفه حوادث و تبعات درگیری‌ها در سوریه پیش برده می‌شود.
 
برای مثال تصاویری که از نجات چند کودک از زیر آوار ناشی از بمباران به کرات در رسانه‌های غربی پوشش داده شد یک نمونه از همین بازتاب‌های غلط‌انداز و کژتاب یادشده است. جالب اینجاست کسانی که در حال تهیه تصاویر این حادثه هستند دقیقا کسانی‌اند که چند وقت پیش با انتشار ویدئویی دهشتناک با خنده و شادمانی در حال بریدن سر یک کودک سوری بودند. ویدئویی که تماشای آن و شنیدن التماس‌های کودک بیچاره سوری و درخواستش برای اینکه حداقل با گلوله کشته شود مو را به تن انسان سیخ می‌کند.
 
ولی همین تروریست‌ها در پوشش رسانه‌های غربی از وقایع سوریه نقش آزادی‌خواهان و سربازان دموکراسی را پیدا می‌کنند و اینگونه است که افکار عمومی جهان به سمت حمایت از پایان درگیری‌ها برای خروج تروریست‌های یادشده از زیر بار فشار و محاصره سوق داده می‌شوند.
 
در این میان اما دردناک‌تر این است که روشنفکرنمایان و روزنامه‌نگارانی در داخل کشور ما پیدا می‌شوند که همسو با این روند فریب رسانه‌ای در رسانه‌های غربی هستند و حتی اگر خودشان قبول نداشته باشند به همان اندازه رسانه‌ها و دولت‌های غربی حامی تروریست‌های تکفیری موجود در سوریه‌اند.
 
اینکه نگران جان کودکان باشیم بسیار زیبا و انسانی است ولی اینکه از کانالی آن را به پیش ببریم که در نهایت به حمایت از اندیشه‌ای ختم شود که سر یک کودک را برای ایجاد پروپاگاندای سیاسی از بیخ می‌برد، نهایت نفهمی و بی‌وجدانی است.
 
البته در جنگ‌ها قربانیان اصلی بی‌دفاع‌ترین‌ها هستند ولی هنگامی که در روبه‌رو منطقی جز شمشیر آخته نیست باید چه کرد؟ آیا باید خود را به نفهمی زد و از سر کینه و ناراحتی از جمهوری اسلامی و در پوشش نگرانی از حضور روس‌ها در نوژه به هر نحوی که شده ساز مخالفی کوک کرد؟ که ‌ای چه نشسته‌اید که از نوژه بر سر کودکان بمب می‌ریزند و بنگرید این دلسوزی الکی برای مام وطن در اصل پوشش آن حمایت ناگزیر از داعش و تکفیری‌هاست البته اینها مسلما نه داعشی‌اند و نه تکفیری، بلکه همانگونه که در بند اول گفتیم این تمنای مورد تایید بودن توسط جامعه جهانی از یکسو و بغض منافقانه نسبت به نظام انقلابی ایران از سوی دیگر، نتیجه‌ای جز حمایت از آن ددمنشان وحشی نخواهد داشت.
انتهای پیام/1404

منبع: مشرق

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان