۱۸/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۰۹ پنجشنبه

صبح قزوین برخی در مبارزه با نفس از راه انقلاب جا ماندند/ ترس رژیم از تفکر و اندیشه انقلابی ملت بود
کد خبر: ۲۱۲۰۴ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

مبارز دوران انقلاب اسلامی:

برخی در مبارزه با نفس از راه انقلاب جا ماندند/ ترس رژیم از تفکر و اندیشه انقلابی ملت بود

باروتی گفت: در دوران انقلاب اسلامی برخی در مبارزات مسلحانه موفق بودند ولی در مبارزه با نفس شکست خوردند، مثل سازمان مجاهدین که وقتی مسائل ایدئولوژیک پیش آمد راهشان را از انقلاب جدا کردند.

برخی در مبارزه با نفس از راه انقلاب جا ماندند/ ترس رژیم از تفکر و اندیشه انقلابی ملت بود

به گزار ش صبح قزوین؛ روزهای انقلاب سرشار از خاطره آدم هایی است، که برای رسیدن به آرمان خود از جان خود گذشتند و این روزهای سخت،  با پیروزی انقلاب به شیرینی جاودانه ای در خاطره تاریخ مبدل گشت.

محمد یوسف باروتی، متولد و ساکن قزوین، یکی از این مبارزان انقلابی استان قزوین است.

وی در خصوص سال های انقلاب در گفتگو با خبرنگار صبح قزوین؛ اظهار کرد: خانوده ام با مسائل سیاسی روز جامعه آشنایی داشتند و همین سبب شده بود تا با اوضاع جامعه از همان دوران نوجوانی آشنا باشم؛ همچنین چون متعلق به قشر متوسط جامعه بودیم تبعیض و بی عدالتی و فساد های رژیم را درک می کردیم تا اینکه به طور اتفاقی جذب مجالس مذهبی شدم و از این طریق به فعالیت های سیاسی نیز پرادختم که در این مسیر محمود میزبانی راهنمای من بود و سعی داشت به کسانی که در جلسات مذهبی شرکت می کنند، آگاهی ببخشد.

وی خاطرنشان کرد: اوایل پاییز 49 بود که یک جلسه مخفیانه در مدرسه سردار تشکیل دادیم و در آن روزها جزوات ولایت فقیه امام خمینی در این جلسات تدریس می شد.

باروتی ابراز کرد: می دانستیم این راهی که می رویم شکنجه و زندان دارد ولی وقتی به هدف و آرمانمان ایمان داشتیم، حاضر بودیم، هر سختی را تحمل کنیم.

این مبارز انقلابی تصریح کرد: سال 51 که به سربازی رفتم به دنبال پیدا کردن یک شغل تاثیر گذار بودم، اما سرانجام توانستم به عنوان یک معلم در یکی از روستاهای الموت تدریس کنم، چند روز نگذشته بود که ساواک به دنبال من آمد؛ گویا یکی از دوستانم در شکنجه های وحشیانه ساواک نام مرا به عنوان مبارز انقلابی آورده بود.

وی عنوان کرد: زندان برای ما اوج مبارزات و حکم یک کلاس درس برای آمادگی در انقلاب بود.

باروتی تصریح کرد: طی سالهای پایانی رژیم طاغوت، ساواک دستگیری های وسیعی را انجام می داد و من چندین بار به بهانه های مختلف دستگیر شدم؛ یک بار در سال 51 که آقای میزبانی نیز در آن سال دستگیر شد ولی بعد از آزاد شدن دیگر مثل سابق فعالیت های انقلابی خود را ادامه نداد و بازداشت دوم مربوط به  سال 54 می باشد که بدون هیچ علتی دستگیر شدم.

باروتی اذعان کرد: در مبارزات انقلابی آگاهی بخشی، از مبارزات مسلحانه تاثیر گذارتر می باشد، وقتی مردم به آگاهی می رسند، پایه های رژیم نیز به ورطه نابودی کشیده می شود و دیگر هیچ کدام از ابزارآلات دیکتاتوری به کار نمی آید که در واقع نمی تواند در مقابل توده میلیونی مردم مقاومت کند.

وی با اشاره به ترس رژیم طاغوت از تفکر و باور انقلابی مردم، گفت: در یکی از بازجویی ها یم، مامور ساواک به من گفت یا اعدام می شوی یا به حس ابد می روی اما بهتر است که محکوم به حبس ابد شوی و تا آخر عمرت زجر بکشی.

باروتی ادامه داد: من از باز جو پرسیدم مگر جرم من چیست، باز جو با عصبانیت در حالی که به سرش اشاره می کرد جواب داد، همین فکر و باور شما برای این حکومت خطرناک است.

وی یادآور شد: آن روز ها بین بچه های زندان این خاطره بسیار نقل می شد، که وقتی دکتر شریعتی را دستگیر می کنند از او می پرسند، اسلحه ات کجاست؟ او قلمش را زمین می گذارد و می گوید برای یک متفکر اندیشه و قلمش از هر اسلحه ای کارساز تر است.

این مبارز دوران انقلاب درباره ی شناختش از امام خمینی(ره) اظهار کرد: از جوانان مذهبی و مقلد امام(ره) بودیم و اعلامیه هایی که از ایشان به دست ما می رسید مشتاقانه می خواندیم، همچنین در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی افرادی که با امام(ره) در ارتباط مستقیم بودند برای ما از روحیات ایشان تعریف می کردند که این صحبتها برای ما بسیار جالب بود.

وی افزود: همه ما شیفته احوالات امام(ره) شدیم و در این سال ها بود که رادیو عراق بخش هایی ضد رژیم شاهنشاهی پخش می نمود که ما به آن گوش می کردیم و یک بار رادیو عراق تبلیغ کرد، که فلان روز آقای خمینی سخنرانی دارد اما امام(ره)  هیچوقت با رادیو عراق مصاحبه نمی کرد و آنها  یکی از نوارهای سخنرانی ایشان را پخش نمودند.

باروتی عنوان کرد: در این نوار سخنرانی، امام(ره)  در کنار مبارزه بر علیه رژیم طاغوت از مبارزه با نفس سخن گفتند، که آن روزها درک این سخنان برای ما سخت بود.

وی در پایان یادآور شد: خیلی ها در مبارزات مسلحانه موفق بودند ولی در مبارزه با نفس شکست خوردند، مثل سازمان مجاهدین، که در مسائل ایدئولوژیک راهشان را از انقلاب جدا کردند و مصداق واقعی، خسر الدنیا والاخرة شدند.
خوشا بحال کسانی که فهمیدند، علاوه بر مبارزه و جهاد اصغر باید به مبارزه با نفس و جهاد اکبر، پرداخت.

انهای پیام /7001/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان