۱۵/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۵ چهارشنبه

صبح قزوین سقوط هواپيماي مسافربري ايران، جنایتی که هرگز التیام نخواهد یافت
کد خبر: ۲۰۲۹۵۸ تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۴/۱۲ ساعت: ۱۳:۲۷ ↗ لینک کوتاه

۱۲ تیرماه، سالروز نقض آشکار حقوق بشر توسط آمریکا؛

سقوط هواپيماي مسافربري ايران، جنایتی که هرگز التیام نخواهد یافت

دوازدهم تيرماه ۱۳۶۷ هواپيماي مسافري ايرباس ايران که از بندرعباس عازم دُبي بود، بر فراز آب‌هاي خليج فارس و در نزديکي جزيره "هنگام" مورد هجوم يگان‌هاي دريايي متجاوز آمريکايي مستقر در خليج فارس قرار گرفت.

سقوط هواپيماي مسافربري ايران، جنایتی که هرگز التیام نخواهد یافت
به گزارش سرویس سیاسی صبح قزوین، در دوازدهم تيرماه 1367 شمسي برابر با سوم ژوئيه 1988 ميلادي، هواپيماي مسافري ايرباس ايران که از بندرعباس عازم دُبي بود، بر فراز آب هاي خليج فارس و در نزديکي جزيره "هنگام" مورد هجوم يگان هاي دريايي متجاوز آمريکايي مستقر در آب هاي خليج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.


اين هواپيما در زمانی که ایران در نبرد با متجاوزین بعثی که مورد حمایت شرق و غرب قرار داشت با موشک ناو جنگي وينسنس مورد حمله عمدي نيروهاي تجاوزگر و جنايت پيشه شيطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامي آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع اين جنايت فجيع به شهادت رسيدند.


در ميان سرنشينان هواپيما، 66 کودک زير 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهاي خارجي نيز بودند که کشته شدند. ساقط کردن هواپيماي مسافربري جمهوری اسلامی ايران از سوي جنايتکاران آمريکايي، در حقيقت يکي ديگر از مراحل رويارويي استکبار جهاني با ملت بزرگ ایران براي تقويت متجاوزان عراقي در جبهه هاي جنگ بود.

پس از سقوط اين هواپيما، مقامات آمريکايي براي توجيه اين جنايت نابخشودني، دلايل ضد و نقيضي عنوان کردند و کوشيدند اين اقدام خصمانه را يک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتي جنگي وينسنس به پيشرفته ترين سيستم هاي راداري و رايانه اي و همچنين مشخص بودن نوع هواپيماي در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و اين اقدام، کاملاً خصمانه بوده است.

با اين حال مقام هاي آمريکايي پس از چندي، در توهيني آشکار به ملت ايران، مدال شجاعت بر گردن ناخداي اين ناو انداختند و بدين سان حمايت رسمي خود را از اين جنايت اعلام نمودند. به هر تقدير، اين جنايت نيز در کنار جنايات بي شمار دولت آمريکا، در پرونده سياه استکبار جهاني ثبت شد و لکه ننگ ديگري بر تارک آن جنايت پيشگان نقش بست


نام: ويليام سي راجرز سوم
(William C. Rogers?)
لقب: ويل
محل تولد: فورت‌‌ورث (Fortworth)، ايالت تگزاس
محل خدمت: نيروي دريايي آمريکا
سال‌‌هاي خدمت: 1992-1965
درجه: ناخدا
فرماندهي‌‌ها: ناو يو.اس.‌‌اس کاشينگ(DD-985)
ناو يو.اس‌‌.اس وينسنس (G-49)
گروه‌‌هاي آموزش‌‌هاي رزمي تاکتيکي نيروي دريايي
نبردها: عمليات ارنست ويل
مدال‌‌ها: نشان لياقت
مدال شايسته خدمت
مدال تمجيد خدمت مشترک
نشان روبان خدمت رزمي
مدال اعزامي نيروي دريايي
مدال اعزامي نيروهاي مسلح

ناخدا ويليام سي. راجرز سوم که معمولاً به عنوان ويل سي. راجرز سوم شناخته مي‌‌شود در دسامبر سال 1938 در فورت‌‌ورث، تگزاس به دنيا آمد. او افسر نيروي دريايي آمريکا بود و بيش‌‌تر به‌‌خاطر فرماندهي ناو يو.اس‌‌.اس‌‌ ‌‌وينسنس(G-49)، يک ناوشکن در کلاس Ticonderoga مجهز به سيستم‌‌هاي رزمي Aegis شناخته شده است. در زمان فرماندهي او، اين ناو مسئول سرنگون کردن پرواز شمارة 655 هواپيماي ايران برفراز خليج‌‌فارس بود که منجر به کشته شدن 290 غيرنظامي شد و يک ماجراي بين‌‌المللي براي آمريکا به وجود آورد.

وينسنز در يک کلمه، پادگاني متحرک بود که به يمن داشتن تجهيزات پيشرفته مي‌توانست هم زمان در هوا،‌ دريا و زيردريا جنگ کند. اين ناو در زمان خود گرانترين – يک ميليارد دلار قيمت داشت – و پيشرفته‌ترين ناو جنگي موجود در جهان بود. اما اين کشتي که رادارش مي‌توانست شعاعي بيشتر از هواپيماي آواکس را پوشش دهد در صبح روز يک شنبه 12 تير 1367 (سوم ژوئيه 1988) با استقرار در زير دالان پروازهاي تجاري،‌ هواپيماي غول‌پيکر ايرباس ايران را که از بندرعباس به مقصد دبي در حال پرواز بود هدف موشک‌هاي خود قرار داد و سرنگون کرد. اين جنايت در حالي صورت گرفت که خلبان پرواز 655 به نام کاپيتان رضاييان تا آن زمان 25 بار اين مسير را پيموده بود و به دليل مزاحمت‌هاي آشکار ناوگان آمريکا، مرتب براي آنها پيام مي‌فرستاد.
مقامات آمريکايي ناشيانه درصدد پاک کردن صورت مسأله برآمدد، درحالي که اجساد 290 تن از سرنشينان اين هواپيما بر روي آب‌هاي خلج فارس شناور بود مقامات نظامي آمريکا با تکذيب خبر راديو تهران مبني بر اصابت يک فروند ايرباس اعلام کردند که يک هواپيماي اف 14 را سرنگون کرده‌اند.

هر چند که شرح اين ماجرا در اين مجال نمي‌گنجد اما بايد گفت اين جنايت دست اول که ويليام راجرز فرمانده رزمناو وينسنز مرتکب آن شده بود نه تنها با محکوميت رو به رو نشد بلکه بعدها به وي مدال لياقت دادند و ريگان رئيس جمهور وقت آمريکا اين اقدام راجرز را دفاع از خود برشمرد! جان 290 انسان بي‌گناه در حالي توسط نيروي دريايي آمريکا گرفته شد که اين اقدام حمله اتمي اين کشور به ژاپن را در اوت 1945 در ذهن تداعي مي‌کند، اما در مقياس کوچک‌تر، دروغ‌گويي ريگان و آدميرال کرو رئيس ستاد مشترک ارتش آمريکا به زودي براي مردم جهان روشن شد ولي به چه قيمتي؟ شيخ اجل، سعدي شيرازي در قولي مي‌گويد: «اين شعر من و مرگ فقرا و ننگ اغنيا، هر سه متاعي است که خريدار ندارد» مظلوميت ايران هيچ خريداري نداشت و بر ننگ آمريکايي‌ها هم با تبليغات گسترده آن‌ها سرپوش گذاشته شد، فقرا هم که مرده بودند؛ حال چه مي‌شد کرد؟

به طور يقين بايد دانست که ويليام راجرز فرمانده وينسنز با دستور مستقيم مقامات ارشد دولت آمريکا و براي فشار به ايران دست به اين اقدام زده است،‌ اقداماتي که از ده ماه قبل شروع شده و امروز به اوج خود رسيده بود. اين بار نيز ايران توسط وزير امور خارجه وقت خود باز به دبيرکل سازمان ملل نامه نوشت و خاطرات تلخ گذشته را يادآوري کرد، در اين نامه ولايتي يادآوري کرده بود که در ايران بارها نسبت به حضور ناوهاي جنگي ايالات متحده آمريکا و مزاحمت‌هايي که براي اعمال حاکميت ايران ايجاد مي‌کنند، هشدار داده و چون به اين هشدارها توجه نشده است، منجر به حمله موشکي ناو آمريکايي به هواپيماي مسافربري ايران و کشته شدن کليه مسافران و سرنشينان بي‌گناه آن شده است،‌ ولايتي خود به عمدي بودن اين حمله اعتراف مي‌کند و از دبيرکل مي‌خواهد که مرتکبان اين وحشيگري‌ها را آشکارا محکوم کند و هيأتي از کارشناسان را نيز براي تحقيق درباره اين حادثه فورا اعزام نمايد، در اين جا باز هم سؤال قبلي در ذهن متبادر مي‌گردد که وزير امور خارجه وقت ايران به کدام مرجع قانوني شکايت کرده بود و اين که چند بار به سراغ شوراي امنيت – هر چند ناکارآمد و مزدور و مزوّر – شکايت برده بود که حال آمريکا با آن همه غرور و تکبر بخواهد به آن‌ها توجه کند، آيا صرف نامه نوشتن به دبيرکل سازمان ملل و درخواست از وي براي محکم کردن اقدامات قبلي و فعلي آمريکا مي‌توانست براي ايران مفيد فايده باشد،‌اگر اقدامات قبلي دبيرکل اثربخش مي‌بود،‌ آمريکا به طور قطع به يقين اين خبط بزرگ و از قبل برنامه‌ريزي شده را نمي‌:رد و با توجه به تأثير آن در افکار عمومي – مانند سرنگوني هواپيماي مسافربري کره جنوبي توسط جنگنده‌هاي شوروي در سال 1983 که رسوايي بزرگي براي رژيم کمونيست حاکم بر مسکو پيش آورد – هرگز آن را مرتکب نمي‌شد.

جالب آن که ايران پس از 8 سال قهر از شوراي امنيت و نامه به دبيرکل دادن پس از اين حادثه سراغ شوراي امنيت مي‌رود، آن هم دو روز بعد از نامه ولايتي به دبيرکل. ايران طي نامه‌اي که اين بار به رئيس شوراي امنيت نوشت از او خواست که جلسه شورا را براي رسيدگي به جنايت آمريکا فورا تشکيل دهد. اين درخواست ايران به سرعت توجه عمومي را به خود جلب کرد. هر چند ايران در طول جنگ 8 ساله عراق عليه خود بارها مي‌توانست با استناد به اقدامات و بيانيه‌هاي دولت عراق که همگي برخلاف کنوانسيون‌هاي بين‌المللي مورد قبول همه کشورها بود به شوراي امنيت شکايت ببرد، اما اين کار را نکرد تا همان گونه که پيشتر گفته شد، ارتش عراق با فراغ بال از تحرک سياسي ايران پرونده جنايات خود را قطورتر کند و راز شکيبايي مقامات ايران،‌ به خصوص وزارت امور خارجه را به دليل عدم پاسخگويي مناسب و به موقع پيچيده‌تر نمايد.

پرواز شماره655 ايران اير
در سوم جولاي سال 1988، ناو وينسنس، پرواز شماره 655 ايران اير را با دو موشکSM-2MRسرنگون کرد. پرواز 655 ايران اير که 290 مسافر را حمل مي‌‌کرد، به‌‌مدت هفت دقيقه درحال پرواز بود که اين دو موشک با فاصله تقريباً 8 مايل(13کيلومتر) از ناو وينسنس به اين هواپيما اصابت کرد. اين هواپيما درخليج فارس در 5/6 مايلي (5/10 کيلومتري) جزيره هنگام سقوط کرد. در زمان وقوع اين حادثه، ناو وينسنس داخل آب‌‌هاي ايران بود. ديويد کارلسون، افسر سرفرماندهي ناو يو.اس.اس سايدز (Uss Sides)، دومين کشتي‌‌اي که در زمان وقوع اين حادثه تحت کنترل تاکتيکي راجرز بود، شخصاً از وي انتقاد کرد و او را بسيار پرخاش‌‌گر ناميد. کارلسون ادعا کرد که سرنگون‌‌کردن پرواز شماره‌‌ 655 ايران اير ناشي از به اوج رسيدن روح وحشتناک ستيزه‌‌جويي ناخدا راجرز بود که اولين بار چهار هفته قبل از اين ماجرا ديده شد. کارلسون به وقايع روز دوم ژوئن 1988 اشاره کرد که مدعي شد راجرز، ناو وينسنس را که در تعقيب يک کشتي فله‌‌بر بود، به يک ناو محافظ ايراني بسيار نزديک کرد. اين‌‌که او با پرواز دادن هليکوپترش آن را به فاصله‌‌ بسيار نزديکي از قايق‌‌هاي کوچک ايراني برد و همچنين به جاي هدايت کشتي ديگر براي شليک به‌‌سوي کشتي‌‌هاي ايراني، به‌‌سوي چند قايق کوچک نظامي ايراني شليک کرد. کارلسون با اشاره به هزينه‌‌ بالاي اين رزمناو در ارتباط با ناوهاي محافظ وابسته به گروه رزمي، با تصميم راجرز مخالفت کرد. «چرا مي‌‌خواهي يک رزمناوAegis به‌‌سوي قايق‌‌ها شليک کند؟ اين کار عاقلانه‌‌اي نيست.»

ناو وينسنس که همچنان راجرز فرمانده‌‌ آن بود، مدت باقيمانده از مأموريت خود را به اتمام رساند و در 25 اکتبر 1988 به پايگاه دريايي سن‌‌ديه‌‌گو بازگشت. راجرز تا 27 مي سال 1989 فرمانده‌‌ ناو وينسنس بود. در سال 1990، جورج بوش پدر به راجرز به ‌‌خاطر عملکرد خارق ‌‌العاده او به‌‌عنوان افسر فرمانده، نشان لژيون لياقت اعطا کرد. اين مدال به‌‌خاطر دوران تصدي او به عنوان فرمانده‌‌ ناو وينسنس از آوريل 1987 تا مي 1989داده شد و هيچ اشاره‌‌اي به سرنگون کردن پرواز شماره‌‌ 655 ايران اير نکرد.
انتهایی پیام /

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان