۱۱/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۱ شنبه

صبح قزوین ساواکی در مانده!
کد خبر: ۲۰۱۷ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

ساواکی در مانده!

پدر نوری‌زاده ملبس به ردای روحانیت بود وی در مدرسه علمیه فیلسوف‌الدوله در حوالی مولوی درس می‌خواند و شهریه می‌گرفت و با کمک بازاریان و مقرری که از عده‌ای خیر می‌گرفت گذران عمر می‌کرد.

ساواکی در مانده!

بیوگرافی علیرضا نوری زاده

علیرضا «نوری‌زاده» نویسنده و مفسر ضدایرانی شبکه‌های ماهواره‌ای تلویزیونی فارسی‌ زبان (نظیر صدای آمریکا VOA) و بعضا عرب ‌زبان (نظیر شبکه ضدایرانی العربیه) و نشریات وابسته به‌ کشورهای ارتجاعی عرب و مرتبط با سازمان‌های جاسوسی آمریکا، انگلستان و اسرائیل نظیر الشرق الاوسط، عکاظ و الحیات.
او همچنین مدیر مرکز تحقیقات ایران و اعراب می باشد که بعید نیست این سازمان پوشش جاسوسی داشته باشد.

 پدر علیرضا نوری زاده:

پدر نوری‌زاده ملبس به ردای روحانیت بود وی در مدرسه علمیه فیلسوف‌الدوله در حوالی مولوی درس می‌خواند و شهریه می‌گرفت و با کمک بازاریان و مقرری که از عده‌ای خیر می‌گرفت گذران عمر می‌کرد.
در حوالی سال ۱۳۴۰ شمسی نوری‌زاده به همراه پدر و خانواده‌اش به نجف اشرف مهاجرت کرد.

پدر نوری‌زاده قصد داشت در نجف به ادامه تحصیلات حوزوی بپردازد و سری توی سرها درآورد اما به دلیل کندذهنی موفق نشد به مدارج علمی نایل شود و پس از حدود ۵ سال اقامت در نجف با سرخوردگی این شهر مقدس را ترک گفت و به ایران بازگشت.

 پدر نوری‌زاده پس از بازگشت به تهران در دفترخانه اسناد رسمی (محضر) که متعلق به شمس قنات‌‌آبادی، نماینده مجلس شورای ملی (از طرفداران کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲) بود به عنوان اندیکاتورنویس استخدام شد و پس از مدتی کارهای مربوط به عقد و عروسی را هم انجام می‌داد و به عنوان عاقد به مجالس عقد و عروسی اعزام می‌شد.

پدر نوری‌زاده پس از چندی به تبعیت از کارفرمای خود (شمس قنات‌آبادی) که از کسوت روحانیت خارج شده بود مکلا شد و کت و شلوار پوشید و کراوات زد و هرگز معلوم نشد چطور یک دفترنویس ساده و کم‌درآمد ناگهان به پول و فراوانی رسید و از گمرک امیریه در جنوب تهران به محله نوساز و جدیدالتاسیس و گرانقیمت آپادانا (که آن زمان شمال تهران محسوب می‌شد)مهاجرت نمود؟!

علیرضا نوری زاده:

«علیرضا نوری‌زاده» از۴۰سال پیش به عنوان مترجم خرده‌ پا با هفته‌نامه‌های کم‌تیراژ دهه ۱۳۴۰ همکاری می نمود و قطعات و اشعار کوتاهی را از عربی به فارسی ترجمه می‌کرد.
وی که پس از اغتشاشات انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری به فرقه سبزها پیوسته است در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی در محله دروازه قزوین تهران به دنیا آمد.

علیرضا نوری‌زاده پس از اخذ دیپلم متوسطه برای ادامه تحصیل در رشته علوم قضایی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۴۷ برای نخستین‌بار نام وی در صفحه شعر مجله هفتگی فردوسی به سردبیری «عباس پهلوان» به چاپ رسید.
یکی از کارهای نوری‌زاده این بود که با توجه به آشنایی که به زبان عربی داشت اشعار و قطعات ادبی متعلق به شعرا و ادبای جهان عرب را ترجمه و به نام خود به نشریاتی چون فردوسی، خوشه، بامشاد، تهران مصور و امید ایران می‌داد.

 همکاری با نشریات و درج نام علیرضا نوری‌زاده سبب توجه رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران به این دانشجوی شد.
در این زمان ریاست دانشکده حقوق را «منوچهر گنجی» از عوامل معروف سازمان اطلاعاتی آمریکا (
CIA) به عهده داشت .
«منوچهر گنجی» علیرضا نوری‌زاده را به همکاران خود در «ساواک» معرفی کرد و از طریق «ساواک» نوری‌زاده با محافل فرهنگی و دانشجویی از جمله کاخ‌های جوانان متعلق به شهرداری تهران مرتبط شد و با همکاری شعرای علاقه‌مند به رژیم پهلوی به برپایی شب‌های شعر در کاخ‌های جوانان پرداخت.

از جمله همکاران علیرضا نوری زاده در دوران اقامتش در ایران می توان به اسماعیل نوری علاء و جمشید چالنگی و عباس پهلوان اشاره نمود.
گفته می شود در ایام قیام ۱۵ خرداد که با هوشیاری و بیداری مردم علیه رژیم همراه شده بود رژیم شاهنشاهی علیرضا نوری زاده و جمشید چالنگی را مامور جاسوسی در رستوران “مرمر” پاتوق روزنامه نگاران گماشت.

در آن ایام مساله اعراب و اسرائیل به واسطه جنگ ۶ روزه در دنیای اسلام بسیار مطرح بود و در ایران نیز اگرچه رژیم وابسته پهلوی از همپیمانان اسرائیل محسوب می‌شد، اما قلب مردم با فلسطینی‌ها بود و مردم مطبوعات و نویسندگان را تحت فشار می‌گذاشتند تا مطالبی پیرامون حقانیت مبارزه فلسطینی‌ها چاپ کنند.

رژیم برای آنکه احساسات عمومی را کنترل کند به مطبوعات اجازه می‌داد فقط مطالب ادبی و اشعار غیرسیاسی بویژه غیراحساسی و به‌دور از تبلیغات انقلابی به چاپ رسانند.
به همین سبب به افراد مطمئنی مانند نوری‌زاده ماموریت داده شد تا اشعار ادبی و عشقی شعرای فلسطینی را ترجمه و پس از هماهنگی با وزارت اطلاعات در مطبوعات به چاپ رسانند.
نوری‌زاده از این رهگذر با بعضی شعرا و نویسندگان عرب و فلسطینی ارتباط برقرار کرد که بعدها معلوم شد با هدایت «ساواک» بوده است.
از این طریق نوری‌زاده‌ به یمن تسلط بر زبان عربی با بعضی روشنفکران فلسطینی و عرب بویژه در مصر مرتبط شد.

نوری‌زاده پس از دستگیری سران غائله تبریز و بسته شدن دکان حزب خلق مسلمان و تعطیلی نشریات ضدانقلابی و وابسته به اجانب، محرمانه به انگلستان گریخت و توسط دولت انگلستان به گرمی مورد استقبال واقع شد.

وی در انگلستان با گروهی از صهیونیست‌های اسرائیلی شرکتی به نام«آر-R» تاسیس کرده است که عبدالرحمن راشد هم از سهامداران اصلی آن است.
اکنون عبدالرحمن راشد ۵۴ ساله به مدیریت العربیه منصوب شده، نوری‌زاده هم به چهره ثابت و مفسر برنامه‌های ضدایرانی آن تبدیل شده است, علیرضا نوری‌زاده به طور مرتب به مصر می‌رود و در قاهره در مرکزی به نام مرکز مطالعات خاورمیانه (وابسته به وزارت امور خارجه و استخبارات مصر) برای ماموران منطقه‌ای مصر و دیپلمات‌های این کشور سخنرانی می‌کند.

 پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پول عربستان سعودی موسسه‌ای به نام«مرکز الدراسات العربیه- ایرانیه» در لندن تاسیس می کند که با بودجه سخاوتمندانه عربستان سعودی مجلاتی با نام«الموجز» و «المجله» را که موضع ضدانقلاب اسلامی و ضدشیعی و ضدایرانی داشتند در تیراژ وسیع منتشر می‌ساخت.
پس از آنکه نوری‌زاده به لندن رسید، جعفر رائد مسؤولیت و اختیارات خود را به نوری‌زاده سپرد و خود به‌عنوان یک پدرخوانده بر فعالیت‌های وسیع ضدایرانی این مرکز نظارت و مدیریت می‌کرد.
(جعفر رائد در سال ۱۳۷۳ مرد).

از کتاب های وی علیه جمهوری اسلامی می توان به موارد زیر اشاره نمود:

حجتیه تا حزب الله –فلاحیان مردی برای همه فصول جنایت –با خون دل نوشتم –گزارش قتل ها و اعترافات سعید امامی –ناگفته ها درباره پرونده قتل های زنجیره ای – من کیستم – شعرها 

 انتهاي پيام/2002/ی

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان