۱۱/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۱ شنبه

صبح قزوین از حضور برای تبادل اسرای جنگی ایران و عراق تا مسلمان شدن بن جانسون
کد خبر: ۱۹۵۹۱۳ نویسنده: mamiri تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۳/۱۷ ساعت: ۰:۰ ↗ لینک کوتاه

از حضور برای تبادل اسرای جنگی ایران و عراق تا مسلمان شدن بن جانسون

مدیر روابط‌بین‌الملل سابق سازمان تربیت بدنی گفت: کلی برای بار دوم به خاطر تبادل اسرای جنگ تحمیلی به ایران آمد.

از حضور برای تبادل اسرای جنگی ایران و عراق تا مسلمان شدن بن جانسون

وحید مرادی در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری صبح قزوین ، درباره دعوت از محمدعلی کلی به ایران اظهار داشت: در آن زمان من مدیرکل روابط بین‌الملل سازمان بودم. روابط‌بین‌الملل کلی به نام خیرشاهی که از شیعیان پاکستان بود با من تماس گرفت و به ایران آمد. خیرشاهی به من گفت محمدعلی طرفداران زیادی در ایران دارد و چون خیرشاهی خودش شیعه بود دوست داشت محمدعلی به این سمت جذب شود چراکه در آن زمان وهابی‌ها علاقمند بودند از محبوبیت کلی برای امیال سیاسی خود بهره بگیرند.

* کلی برای تبادل اسرا جلسه‌ای را با معاون صدام داشت

وی افزود: کلی مسلمان بود و فرقه سنی و شیعه نداشت. ما حدود 9-10 ماه روی پروژه آمدن محمدعلی به ایران کار کردیم. در سال 72 وی به ایران آمد. البته او دوبار به کشور ما سفر کرد که یکبار آن رسانه‌ای نشد. وی برای بار دوم برای تبادل اسرا به ایران آمد. خودم او را به عراق بردم و تحویل مقامات این کشور دادم. محمدعلی با معاون صدام جلسه‌ای را در این زمینه داشت و علاقمند بود که کمک کند.

دبیر فدراسیون قایقرانی در ادامه این مصاحبه با اشاره به اینکه محمدعلی کلی به شهرهای زیادی در ایران از جمله مشهد، رشت و اصفهان سفر کرده بود خاطرنشان کرد: ما علاقمند بودیم فضای ایران را به او نشان دهیم به همین دلیل او یک زیارت خصوصی هم در مشهد مقدس داشت و لحظات روحانی برای او رقم خورد. شب عاشورا به رشت رفتیم و منزل آقای احسان‌بخش نماینده ولی فقیه و امام جمعه رشت اقامت کردیم که در آن زمان مراسم عزاداری برگزار بود. امام جمعه رشت هم تحت تاثیر کلی بود چراکه او ویژگی‌های اخلاقی بی‌بدیلی داشت.

* بازدید کلی از آسایشگاه کودکان عقب‌مانده ذهنی

مدیر بین‌الملل سابق سازمان تربیت بدنی با اشاره به بازدید کلی از آسایشگاه کودکان عقب‌مانده ذهنی تصریح کرد: وقتی وارد آسایشگاه شدیم محمدعلی بدون اینکه کودکان را پس بزند تک تک آنها را در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید. با اینکه صورتش از آب‌دهان کودکان خیس بود اما اصلا از این موضوع ناراحت نبود. مسئول آسایشگاه مرا صدا زد و گفت خیلی‌ها اینجا می‌آیند اما رقبت نمی‌کنند به این کودکان نزدیک شوند و فقط عکس یادگاری می‌گیرند. محمدعلی چه آدم عجیبی است که این بچه‌ها را در آغوش می‌گیرد.

مرادی همچنین با اشاره به خاطره‌‌ای دیگر از بازدید کلی در نمایشگاه بین‌المللی تهران خاطرنشان کرد: وقتی کلی به هر شهری می‌رفت همه هجوم می‌آوردند تا با او عکس یادگاری بگیرند. زمانی که در نمایشگاه بودیم یک باغبان پیری بود که به دلیل حجم جمعیت نمی‌توانست نزدیک بیاید وقتی محمدعلی او را دید جمعیت را کنار زد. با پیرمرد دست داد و با او عکس انداخت. او همه چیز را می‌دید.

* روشن شدن مشعل المپیک توسط کلی همه را سورپرایز کرد

وی در ادامه با اشاره به اینکه روشن کردن مشعل المپیک 1996 آتلانتا یکی از خاطره‌انگیزترین المپیک‌ها به شمار می‌رود، یادآور شد: بعد از رژه کاروان‌ها داوطلبان آمریکایی دست‌هایشان را به صورت زنجیر به هم قفل کرده بودند و منتظر روشن شدن مشعل بودند. به جز بیل کلینتون رئیس‌جمهور وقت آمریکا کسی نمی‌دانست چه کسی قرار است مشعل را روشن کند. وقتی آسانسور بالا آمد مشخص شد کلی می‌خواهد مشعل را روشن کند. هیاهوی زیادی در سالن ایجاد شد و همه وقتی او را می‌دیدند اشک می‌ریختند. محمدعلی محبوب همه مردم جهان چه سیاه و چه سفید بود.

* از مسلمان شدن همراه کلی جا خوردم

دبیر فدراسیون قایقرانی در این مصاحبه با اشاره به مسلمان شدن یکی از همراهان محمدعلی کلی خاطرنشان کرد: بن‌جانسون یکی از همراهان 40 ساله کلی مسلمان نبود. روزی که قرار بود آنها از ایران بروند به فرودگاه رفتیم. بن‌جانسون مرا صدا زد و گفت آیا می‌توانم مسلمان شوم که من جا خوردم و گفتم حتما می‌توانید اما چرا؟ او به من گفت 40 سال با محمدعلی بودم مسلمان نشدم اما از روزی که به ایران آمدم تحت تاثیر ادب، رفتار و متانت مردم ایران قرار گرفتم. او شهادتین را گفت و بعد از مسلمان شدن اشک می‌ریخت. این پیرمرد 65 ساله نامش را محمدرضا گذاشت.

انتهای پیام/س

منبع: ورزشی فارس

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان