۱۰/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۱/۳۱ جمعه

صبح قزوین وقتی «حراست» متولی مصاحبه علمی می‌شود/پذیرش دانشجوی دکتری به روش دانشگاه آزاد برای افراد خاص(!)
کد خبر: ۱۹۲۱۲۳ نویسنده: mamiri تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۳/۱۰ ساعت: ۰:۰ ↗ لینک کوتاه

وقتی «حراست» متولی مصاحبه علمی می‌شود/پذیرش دانشجوی دکتری به روش دانشگاه آزاد برای افراد خاص(!)

دانشگاه آزاد امسال در آزمون دکتری بدون ارائه کارنامه و فقط با اعلام دعوت به مصاحبه، قبولی افراد را اطلاع‌رسانی کرد و تاکنون نیز خبری از زمان مصاحبه دکترای دعوت شدگان نیامده اما در عین حال خبرها حاکی از آغاز مصاحبه با افرادی همچون فرزند رئیس سابق واحد علوم و تحقیقات دارد.

وقتی «حراست» متولی مصاحبه علمی می‌شود/پذیرش دانشجوی دکتری به روش دانشگاه آزاد برای افراد خاص(!)

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری صبح قزوین ، دانشگاه آزاد امسال در آزمون دکتری بدون ارایه کارنامه و فقط با اعلام دعوت به مصاحبه، قبولی افراد را اطلاع‌رسانی کرد و تا کنون نیز هیچ خبری از زمان مصاحبه دکترای دعوت شدگان نیامده اما در عین حال خبرها حاکی از آغاز مصاحبه این دانشگاه با افرادی خاص در ساختمان فرهیختگان سازمان مرکزی دارد.

یکی از افراد دعوت شده به این مصاحبه مسعود دانشجو فرزند خسرو دانشجو رئیس سابق واحد علوم و تحقیقات این دانشگاه است.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری صبح قزوین از نحوه مصاحبه دکتری با وی در این دانشگاه خبر داد و گفت: از دانشگاه آزاد با بنده تماس گرفتند و گفتند برای مصاحبه دکتری دعوت شده‌اید، گفتم که نتایج اولیه اعلام شده و من دعوت به مصاحبه نشدم، چطور حالا می‌گویید که برای مصاحبه بیایم؟

گفتند ما برای همه افرادی که کنکور دادند مصاحبه برگزار می‌کنیم، من هم پذیرفتم و ساعت و مکان مصاحبه را پرسیدم و ساعت 9 صبح طبق قرار به سازمان مرکزی دانشگاه آزاد و از آنجا به ساختمان فرهیختگان رفتم و در آنجا گفتم که برای مصاحبه آمدم، به من گفتند باید به حراست بروم، از اسم حراست تعجب کردم اما چیزی نگفتم، فضای حراست خیلی امنیتی بود.

وارد بخش حراست که شدم دو نفر دیگر را هم دیدم که پشت سر من بودند، وقتی خودم را معرفی کردم آنها من را می‌شناختند، مصاحبه کننده من مشخص شده بود و به دنبال آقای « د » می‌گشتند، کسی که قرار بود از من مصاحبه بگیرد.

من با آقای « د » وارد اتاق مصاحبه شدم، اتاقی که به نظرم مثل اتاق بازجویی بود، یک اتاق که فقط یک میز وسط آن قرار داشت با دو صندلی.

آقای «د» یک کاغذ و خودکار آورد و من را با اسم کوچک صدا کرد و گفت اجازه می‌دهید مصاحبه را شروع کنیم و بعد روی کاغذی نوشت «بیوگرافی» و گفت بیوگرافی خودتان را بنویسید.

من هم نوشتم، بعد پرسید فعالیت‌های سیاسی کردید؟ گفتم با آن آقا مسعودی که گفتید فکر کردم من را می‌شناسید، من از خانواده دانشجو هستم و همه عالم و آدم می‌دانند که ما کار سیاسی کردیم.

گفت: پس بنویس. من هم نوشتم بله فعالیت سیاسی دارم.

بعد پرسید در چه حزبی هستید؟

گفتم من اصولگرا هستم. گفت در چه شاخه‌ای؟ گفتم من سرباز ولایت هستم، بعد گفت خوب برویم سر اصل مطلب.

سپس گفت: پدر شما این طرف و آن طرف سمت داشته است، گفتم بله همه می‌دانند که ایشان سمت داشتند، گفت بله پدرتان رئیس همین جا بوده، زمانی که پدرتان رئیس علوم و تحقیقات بود به اینجا رفت و آمد می‌کردید؟

گفتم: پدر و عموهای بنده معتقدند به دلیل احتمال شائبه‌های مالی ما به محیط کارشان نزدیک نشویم تا حرف و حدیثی نباشد.

گفت: نه، شما رفت و آمد می‌کردید، گفتم شاید در طول مدت کار پدرم دو یا سه بار آمدم دانشگاه، آن هم بحث و حرفی اگر با پدرم داشتم، چون پدرم را شب‌ها خیلی دیر می‌دیدم.

گفت: نه شما از امکانات دانشگاه برای خودتان استفاده کردید، این را که گفت من مکث کردم و گفتم این چه حرفی است که شما می‌گویید؟ من این کار را نکردم، گفت: نه، تو دروغ می‌گویی، شما از امکانات دانشگاه آزاد برای انتخابات شورای شهر سال 92 پدرت استفاده کردید.

گفت: مگر مسئول تبلیغات انتخابات پدرت نبودی، گفتم وقتی من پسرش هستم قطعا مسئول تبلیغات انتخابات پدرم هم می‌شوم، این طبیعی است، گفت نه شما از نیروهای دانشگاه استفاده کردید.

تأکید مجدد کردم که از امکانات استفاده نکردم و گفتم که این مطالب در بحث ما نمی‌گنجد، بحث ما مصاحبه علمی است.

گفت: نه، ما باید تائید صلاحیتت کنیم، در این حین یک کاغذ گذاشت جلوی من و گفت کارهایی که انجام دادی را بنویس، استفاده‌هایی که از امکانات دانشگاه داشتی را بنویس، گفتم چه چیزی را بنویسم، کارهایی که نکردم؟ و روی آن کاغذ نوشتم « من در زمانی که پدرم در دانشگاه آزاد سمت داشت، هیچ استفاده‌ای از اموال دانشگاه نکردم».

گفت: این چیست که نوشتی؟ گفتم من کاری که انجام دادم را نوشتم، از اتاق خارج شد، من خیلی ناراحت شده بودم، وقتی آمد یک فرم دستش بود و گفت این فرم را هم باید پر کنی، فرم بیوگرافی بود که پر کردم.

گفت: تو قرار است دکتری بخوانی و باید یادت بدهم که وقتی سمت گرفتی از امکانات استفاده شخصی نکنی، برگه را که تحویل دادم گفتم من نوشتم اما شما در مقام این موضوع نیستید که به من کار یاد بدهید، خانواده من سه سال است که سرکار نیستند، شما در محیط علمی و فرهنگی با من رفتار سیاسی می‌کنید.

گفت: ما از همه این سوال را می‌پرسیم، گفتم یعنی پدر همه افرادی که اینجا آمدند رئیس دانشگاه آزاد بوده‌اند؟

از اتاق که بیرون آمدم حالم خیلی بد بود، در راهرو پرسیدم مسئول اینجا چه کسی است؟ یکی دفتر مسئول را نشان داد، مسئول دفتر مدیر مربوطه تا من را دید شناخت، پرسیدم دنبال چه موضوع سیاسی هستید؟

اجازه ندادند با رئیس مربوطه حرف بزنم، یکی گفت مسئول منم و از خارج اینجا آمدم و گفت می‌خواهیم صلاحیت‌ها را بررسی کنیم و متن شورای عالی انقلاب فرهنگی است که ما می‌توانیم این کار را بکنیم، گفتم شما دارید در محیط علمی و دانشگاهی کار سیاسی می‌کنید.

گفت: افرادی که اینجا آمدند، افراد مورددار هستند که در جریان فتنه بودند و داریم فیلتر می‌کنیم که دکتری نخوانند.

گفتم: یعنی با چوبی که همه را می‌زنید من را هم می‌زنید؟ یعنی من هم مشکل فتنه‌ای داشتم؟ وقتی در سالن 6 هزار نفره 4 نفر بودیم و کتک می‌خوردیم شما کجا بودید؟ کارنامه من در جریان فتنه پاک پاک است.

گفت: منظورم شما نیستید، یک سری موضوعات حاشیه‌ای است که باید جواب بدهید، گفتم من دانشجوی معماری هستم همه دانشجویان در خط امام(ره) را دارید فیلتر می‌کنید، عملکرد شما را دارم می‌بینم.

گفت: شما که اینگونه برخورد می‌کنید ما نمی‌توانیم مصاحبه کنیم.

از ساختمان آمدم بیرون در حالی که هنوز به افرادی که در حال مصاحبه پنهانی در این دانشگاه بودند فکر می‌کردم.

انتهای پیام/

منبع: سیاسی فارس

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان