۱۶/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۶ پنجشنبه

صبح قزوین با رفتار زینب گونه چشم دشمنان اسلام را کور کنید
کد خبر: ۱۴۹۲۸۷ تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۲۰ ساعت: ۱۰:۴۵ ↗ لینک کوتاه

هر روز، یک شهید، یک زندگی...

با رفتار زینب گونه چشم دشمنان اسلام را کور کنید

با رفتار زینب گونه خود چشم دشمنان اسلام را کور کنید. در ضمن برادرانم! نکند در رختخواب ذلت بمیرید که على اکبر(ع) و قاسم(ع) در میدان نبرد شهید شدند.

با رفتار زینب گونه  چشم دشمنان اسلام را کور کنید
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر  صبح قزوین ، کجایند آنان که در صحنه پیکار، شمشیرهاشان را از غلاف بیرون کشیده، هر گوشه از میدان نبرد را دسته دسته و صف به صف فرا می گرفتند ؟
آنان جوانمردانی بودند که در پایان هر مصاف از بقاء زندگانی بازگشته از کارزار سپاه خود ، شادمان نمی شدند و از بابت مرگ سرخ کشتگانشان از کسی تسلیت نمی خواستند، چشمانشان از شدت گریه خوف بر درگاه جلال ربویی به سفیدی گراییده، شکم هاشان بر اثر روزه داری لاغر گشته و پوست لبانشان بر اثر مداومت بر دعا و ذکر حق خشکیده.
رنگ رخسارشان از فرط شب بیداری زرد گشته و غبار فروتنی و تواضع چهرهاشان را پوشانده آنان برداران من هستند که از این سرای فانی سفر می کنند پس سزاوار است که تشنه دیدارشان باشیم و از اندوه فراقشان انگشت حسرت بر لب بگزیم.

شهید بزرگوار اسدالله احمدی



تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۲/۰۵
تاریخ شهادت: ۱۳۶۹/۰۴/۰۹
محل شهادت: 
جاده بانه
مز
ار شهید: گلزار شهدای تاکستان


زندگینامه
اسدالله احمدی، پنجم اردیبهشت ۱۳۴۳، در روستای حسین‌آباد از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش غفارعلی، کارگر شرکت راه‌آهن بود و مادرش سلاطین‌خانم نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. نهم تیر ۱۳۶۹، در بانه هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیت نامه
 بِسمِ اللّه الرّحمنِ الرّحیم یااللّه، یا محمد، یاعلى ، یا فاطمه، یا زهرا، یا حسن، یا حسین، یا محمد، یا على، یامحمد، یا جعفر، یا موسى ، یا على، یا محمد، یا حسن، یا حجة(عج)! و شما اى ولیمان یا روح اللّه! و شما اى پیروان صادق شهیدان!
خدایا! چگونه وصیت نامه بنویسم در حالى که سراپا گناه و معصیت؛ سراپا نقص و نافرمانى؛ گر چه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم، و ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم، میترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم.
یا رب العفو! خدایا! بمیرم در حالى که از من راضى نباشى اى واى که سیه روز خواهم بود.
خدایا! چقدر دوست داشتنى و پرستیدنى هستى هیهات که نفهمیدم با اباعبداللّه، شفاعت چقدر لذت بخش است. انسان آماده باشد براى دیدارش. ولى چه کنم خدایا تهیدستم.
خدایا! قبولم کن.سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از منجلاب عصر حاضر، عصر ظلم و ستم عصر کفر و الحاد عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعى این عزیزان اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرمود باز کم است.
آگاه باشیم که سرباز صادق و راستین این نعمت شدیم خطر وسوسه هاى درونى ودنیا فریبى را شناخته برحذر باشیم که صدق نیّت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز ماست. اى عاشقان ابا عبداله! بایستى شهادت را در آغوش گرفت گونه ‏ها بایستى از حرارت سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند؛ بایستى محتوى فرامین امام را درک کرده عمل نماییم تا بلکه ذره‏اى از تکلیف خود را در شکرگزارى بجا آورده باشیم.
کاش که در راه خدا هزار بار کشته می ‏شدم و زنده میگشتم و در راه خدا مى‏جنگیدم.
خدایا! خجالت میکشم با این همه بار زیاد گناه که به کوله بارم بسته ام و از این دنیاى فانى به آن دنیامیروم.
بار خدایا! خجالت میکشم که سرور شهیدان حسین(ع) که بدنش تکه تکه شود و من سالم بمانم. او در صحراى کربلا با هفتاد و دو تن از یارانش تشنه لب شهید شدند.
بار خدایا! هر وقت صلاح دانستى ما را از این دنیا ببر. از تو مى‏خواهم که مرگ در رختخواب نصیبم نگردان.
چند کلامى با پدر و مادرم! از پدرم خواهش مى‏کنم در موقع شهادت بنده هیچ ناراحت نباشد. پدرم! این راه را خود انتخاب کرده ‏ام باید افتخار کنید که این چنین فرزندى داشتید که در راه خدا قربانى دادید - چشم منافقان اسلام کور باد - خون شهید هیچ وقت پایمال نمیشود و ارزان به فروش نمیرود. شهیدان همیشه زنده هستند.


از پدرم میطلبم که مرا از حق خود که اگر از من ناراحتى دیده از حق خود بگذرد و به خاطر خدا ببخشد.
مادر عزیزم! شما از شهید شدن من ناراحت نباشید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب(س) را بدهید که او تحمل کرد داغ هفتاد و دو تن عزیزانش که در راه خدا شهید شدند و خودش هم به اسیرى رفت و باز تحمل کرد.
از شما خواهش میکنم زینب (س)وار باشید و اگر از من ناراحتى دیده ‏اید، حلالم کنید. شما میتوانید با رفتار زینب گونه خود چشم دشمنان اسلام را کور کنید.
در ضمن برادرانم! نکند در رختخواب ذلت بمیرید که على اکبر(ع) و قاسم(ع) در میدان نبرد شهید شدند.
برادران! استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها براى تسکین دردهاست و همیشه به یادخدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت مبارز و متعهد جدا نکنند. چه اگر جدا کنند، روز بدبختى مسلمانان است و روز جشن دشمن.
چه بکشیم چه کشته شویم پیروزیم باید تا آخرین قطره خونمان از سنگر اسلام دفاع کنیم.
اى جوانان! با قدرت احکام اسلامى را زیر پرچم اسلام به اجرا در آورید: انشااله که امام زمان(عج) یاورتان باشد انشااله. برادران و خواهران! اگر از من بدى دیده ‏اید، به على اکبر(ع) امام حسین(ع) حلالم کنید. از شهادتم ناراحت نبوده که در نزد رقیه(س) فرزند امام حسین که - در خرابه ‏هاى شام اسیر دست ظالمان بود - روسفید باشید - چشم دشمنان اسلام کور باد .
همسرم وقتى شهید شدم خود را ناراحت نکرده و دل قوى دار که خداوند پشتیبان و نگهبان شماست و تنها اوست که شما را از شر دشمنان نجات میدهد و عاقبت تو را خیر می‏گرداند و دشمنان را به انواع عذاب ها و شکست‏ ها و دردها دچار میگرداند.

این مصیبت وسختى‏ها را تحمل کن نا نزد زینب(س) روسیاه نباشى و باید افتخار کنى که شوهرت در این راه شهید شد. شما را به تقوى و ترس از خدا سفارش میکنم.
مبادا جز خدا بنده غیر باشى که خداوند تو را آزاد آفرید کار باعفت و پاکدامنى بهتر از توانگرى با گناه است. تو براى خدا و آخرت آفریده شده ‏اى نه براى بنده خدا و دنیا. برایم گریه نکن اگر خواستى براى حسین(ع) گریه کن.
اى فامیل ها! بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست؛ همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید و پشتیبان و مقلد امام باشید؛ به نماز و دعا اهمیّت زیاد بدهید که توشه آخرت است؛ راه شهدا را ادامه دهید فرزندان خود را طورى تربیت کن که وقتى بزرگ شدند حسین وار و زینب گونه باشند؛ از سربازان امام زمان باشند از وارثان ابوالفضل عباس و قاسم، على اکبر، على اصغر و دیگر شهداى اسلام باشند.
از کلیه کسانى که از من رنجیده ‏اند و حقى به گردنم دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد. هر کس از من بدى دیده به خاطر اولیاءاله حلالم کنند انشااله.
خدایا! مرا پاکیزه بپذیر.خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدى(عج) خمینى را نگهدار.
به تاریخ 1364/9/30، روز شنبه در دزفول نوشتم.
والسلام. اسدالله احمدى
انتهای پیام/ 1404

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان